دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

می گفت:

کاش زندگی هم مث صفحه کلید، کلید  اسکِیپ داشت. هر جا تصمیم اشتباهی می گرفتیم با یه کلید ساده از تصمیمون منصرف می شدیم.

کاش زندگی هم مث صفحه کلید، کلید  کنترل زِد داشت. کلیدی که بشه باهاش همه مسیر های اشتباه رفته رو دنده عقب برگشت.

کاش زندگی هم مث صفحه کلید، کلید  اِسپیس داشت. کلیدی که بشه باهاش بین خودمون و عادت های بد، فاصله بندازیم.

کاش زندگی هم مث صفحه کلید، کلید آلت و اف چاهار داشت. اگه داشت، من باهاش همه پرونده های قدیمی ولی مفتوح  کینه و اختلاف و دلخوری رو  می بستم.

کاش زندگی هم مث صفحه کلید، کلید شیفت و  دیلیت  داشت. فکر کن باهاش چه عقده ها  و چه باور ها و چه خاطره های تلخی رو که نمی شد  برای همیشه از ذهن پاک کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۶

یک مسیر مستقیم را مدام بالا و پایین می‌رود. صدای خَش‌دارش را پشت بلندگو ول می‌کند: "آهن‌آلات... آهن‌ضایعات..."

صدایش بم است و خش دار و چهره‌اش آفتاب‌سوخته. خودش و همه برادرانش در همین کارند. ضایعات و آهن‌آلات را از مردم می‌خرند و به قیمت روز می‌فروشند. اگر خرید ضایعات را یک شغل کاذب با درآمدی ناچیز می دانید، مخاطب خاص این  نوشته شما هستید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۵

نهصد سال از زمان نگارش کتاب سیاست نامه می گذرد. نهصد سال پیش، خواجه نظام الملک طوسی، به  هر سیاست گذار و صاحب فرمانی چنین توصیه کرد که:

«زنهار! مردی را دو کار نفرمایی؛ مردی و کاری! »

نصیحت خواجه نظام الملک ولی چندان خوشایند مخاطبان واقع نشد.  به  آن نشان که در دستگاه سلجوقی، به خود او، ده ها وظیفه ی مهم واگذار شده بود. عجیب آنکه  بعد از گذشت نه قرن، امروز هم وضعیت، تفاوت چندانی نکرده.  مخاطب خاص این نوشته آن هایی هستند که گمان می کنند با یک دست می توان چند هندوانه را برداشت و سالم به مقصد رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۰

تقریباً همه  جا پیدا می شوند؛ بیرون ایستگاه های مترو، حاشیه ی مراکز خرید، گوشه ی پیاده رو، حتی داخل اتوبوس. تنوع رنگ اجناسشان از تنوع مداد رنگی های سی و شش رنگ هم بیشتر است. ده نوع رنگ سبز دارند؛ یک طیف کامل از رنگ های قرمز. دایره ی لغات ما برای خیلی از رنگ های جیغ شان اسم خاصی ندارد. لاک می فروشند. لاک ناخن!

مخاطب خاص این مطلب  مشتری های همین کالای رنگی هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۷

کشور ما، از منابع فراوان انرژی برخوردار است. ما در صد سال گذشته همواره به عنوان یکی از صادر کننده‌ های اصلی نفت بوده ایم. ۱۰ درصد از منابع نفتی جهان و ۱۵ درصد از گاز جهان متعلق به ماست. توجه به همین آمارها، برخی را متقاعد کرده که برای خود محدودیتی در مصرف انرژی قائل نباشند. اگر شما هم چنین عقیده ای دارید، مخاطب خاص این نوشته شمائید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۰۰

دو نفر که با قفل فرمان یا با دست خالی به جان هم افتاده اند... چند نفر که سعی دارند آنها را از هم جدا کنند... عده ی زیادی هم تماشاچی خندان... عده ای هم مشغول فیلم برداری از ماجرا. صحنه ی آشنایی که خیلی از ما برای بیشتر از یک بار آن را از نزدیک دیده ایم. مخاطب خاص این نوشته طرف های این پدیده ی خطرناک اند. پدیده ای به اسم نزاع.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۴

درسته که آدم عاقل، زود به زود به هیچ کس اعتماد نمیکنه.

درسته که یکی از  ویژگی های ایمان هم همینه که آدم، نباید به هر کسی اعتماد داشته باشه.

ولی  هم عقل، و هم ایمان حرفشون اینه که بالاخره یه جاهایی باید به کسی که قابل اعتماده،  اعتماد داشت.

آخه اگه قرار بود هیچ کس به هیچ کس اعتماد نداشته باشه،  چرخ زندگی و جامعه حتی یه دور هم نمی چرخید.


 

خود من و شما همنیجور راه به راه داریم به این و اون اعتماد می کنیم.

همین که جلوی تاکسی دست نگه می داریم، یعنی اعتماد داریم که راننده تاکسی، یکیه مث خودمون و یه قاتل زنجیره ای نیست. همینکه پولمون رو به کارمند بانک می دیم، یعنی اعتماد داریم که طرف نمیخواد پول ما رو قورت بده و یه لیوان آب خنک هم روش بخوره.

کسی که نمیخواد هیچ وقت و هیچ جا، به هیچ کس اعتمادی داشته باشه، همون بهتر که بره وسط بیابون چادر بزنه و همونجا زندگی کنه....

زندگی توی جامعه یعنی  اعتماد کردن های مداوم به این و اون...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۶

آدمیزاد جایز الخطاست.

از قدیم و ندیم هم گفتن کسی رو که اشتباهی  مرتکب شده و سرش به سنگ خورده، نباید خیلی سرزنش کرد.

ولی انصافاً بعضی از اشتباه ها هستن که اگه کسی اون ها رو مرتکب بشه، هز سرزنشی که بشه حقشه.

مثلاً آدمی که عادت داره به حرف و وعده همه اعتماد داشته باشه. اینجور آدما، براشون فرق نمی کنه مطلبی رو  توی تاکسی شنیده باشن یا توی یه دایره المعارف معتبر خونده باشن.

چون به جفتش اعتماد می کنن و  حرف هر دو تا منبع براشون  سنده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۰

قبلاً مردم فقط می رفتن راجع به خواستگارشون تحقیق می کردن. الان  علاوه بر تحقیق،  ازش امتحان  هم می گیرن. مثلاً یه موقعیت هایی پیش میارن که بفهمن طرف، یه جور انسانیه.  قابل اعتماد هست یا نه؟ مرد زندگی هست؟ یا نمی شه بهش تکیه داد.  چشم و دلش پاکه؟، یا جنسش خرده شیشه داره؟.  خوش ذاته یا بد ذات؟. 

بیچاره خواستگارهایی که باید از این امتحانات سخت، سربلند بیرون بیان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۰

یکی از پل های پیش رو در مسیر زندگی هر انسانی، همین امتحان رانندگیه.  کمتر انسانی پیدا می شه که از این پل، به راحتی عبور کرده باشه. توی این امتحان، هر کسی یه جور چزونده شده. یکی توی آزمون کتبی، یکی توی آزمون عملی. یکی وقت فراهم آوردن مدارک و پر کردن فیش های بانکی. یکی هم در همه ی موارد. ولی همه ی این سختی ها، به شیرین اون لحظه ای می ارزه که مامور پست گواهینامه رو میاره دم در خونه. 

لذت زائد الوصفی داره، لذت گرفتن گواهینامه.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۰