دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۲۱ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

یه گوشی تلفن همراه، مخصوصاً از این جدیداش،  هم دوربین ان مگا پیکسلی داره، هم  جی پی اس، هم  وای فای، هم فرستنده و گیرنده رادیویی، هم پخش کننده چند رسانه ای، هم تقویم و ماشین حساب و دفترچه یادداشت و  مخاطبین و  هزار جور امکان دیگه...

ولی یه گوشی، اگه هیچ کدوم از اینا رو هم نداشته باشه، بازم  اسمش گوشیه. به شرط اینکه بشه باهاش تماس گرفت و  جواب داد.

حالا اگه یه دستگاهی، همه اون امکانات رو داشته باشه ، ولی نشه باهاش تماس گرفت،‌ دیگه اسمش گوشی تلفن نیست.

تماس گرفتن، «کارْ ویژه» ی تلفنه و بقیه کارایی که انجام می ده، «کارهای جانبی» اون گوشی هستن.

ما انسان ها رو  هم خدا با یه «کارویژه» به این دنیا فرستاده. کارویژه ی ماها، بندگی کردن و انسانیت داشتنه. اگه این کارویژه رو انجام دادیم، انسانیم. حتی اگه  نتونیم  به کره ماه پا بذاریم. ولی اگه اون کارویژه رو انجام ندیم، اسممون انسان و اشرف مخلوقات نیست. حتی اگه مریخ رو هم تصرف کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۰

خواجه نصیر الدین طوسی چون آدم دانشمند و حکیمی بوده، خیلی کوتاه و گویا گفته: «کسی و کاری»

یعنی چی؟

یعنی هر کسی، در آن واحد، فقط باید یه کار رو انجام بده.  نه باید به یه نفر بیش از  یه مسئولیت داد، نه  باید یه کار و  مسئولیت رو همزمان به دو نفر سپرد.

به قول معروف، نباید با یه دست بیش تر از یه هندونه بر داشت، نه باید  از دو نفر بخوایم که زیر یه  هندونه رو بگیرن....

این چیزا، اونقدر عاقلانه و ساده و پیش پا افتاده ست که راجع بهش توی هر زبون و فرهنگی، کلی ضرب المثل وجود داره.

مثلاً خود ما می گیم: همه کاره ، هیچ کاره ست.

یا می گیم: آشپز که دو تا شد،‌ آش یا شور می شه یا بی نمک.

یا مثلاً مجری که دو تا شد، خدا عاقبت تهیه کننده رو به خیر کنه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۹

از قدیم و ندیم گفتن: «هر کسی را بهر کاری ساختند»

یعنی چی؟

یعنی شما که مثلاً  چشم آبی نداری و قدّ ت اندازه نردبون دزد ها نیست، واسه چی میای  تست بازیگری می دی؟ شما به درد این کار نمی خوری. حالا اگه  بابات، یا دائیت، یا عموت، یا همسرت تهیه کننده بود، باز یه چیزی.  ولی کسی که نه چشم آبی داره، نه پول و پارتی، عمراً هنرپیشه بشه...

یا مثلاً  شما که اسم و آدرس و شماره تلفن چهارتا دلال  فوتبال رو هم بلد نیستی، توی زمینای خاکی جنوب شهر فقط داری وقت خودت رو تلف می کنی. شما پات به تیمای لیگ برتری باز نمی شه.  رسماً سر کاری!

به جای این کارا، برو استعداد های بالقوه خودت و فک و فامیلاتون رو شناسایی کن،  تمرکزت رو بذار  روی اونا.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۸

با یه نگاه کوتاه به همین ضرب المثل کوتاه و گویای «کار هر بز نیست خرمن کوفتن» ، خیلی سریع متوجه خیلی چیزا می شیم.

مثلاً  متوجه می شیم که حتی در عالم حیوانات هم کارها بر اساس  تخصص، تقسیم بندی می شن.

مثلاً  کار تخصصی خرمن کوفتن  رو که باید «گاو نر» انجام بده، هیچ وقت طبق روابط، و بر خلاف ضوابط به «بز بز قندی» واگذار نمی کنن.

«بز بز قندی» باید مراقب همون شنگول و منگول و حبه انگور باشه که «آقا گرگه» نیاد سراغشون.

همین خانم «بز بز قندی» فقط نیم ساعت، سه ربع، پست تخصصی خودش رو ترک کرد تا یه «توکِ سم» بره  بازار روز محله شون. ملاحظه بفرمایید که چه مکافاتی درست شد. الآن سال های ساله پدر ها دستشون به خاطر همین اهمال خانم قندی توی پوست گردو مونده مجبورن شب به شب برای بچه هاشون قصه شنگول و حبه انگور رو تعریف کنن.

میخوام بگم وقتی ما کاری رو که براش صلاحیت داریم ول می کنیم  و به یه کار دیگه می چسبیم، بیشتر دودش به جای اینکه توی چشم خودمون بره، به چشم بقیه می ره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۷

اساساً یکی از پرسش هایی که هیچ وقت قرار نیست دست از سر بنی بشر بر داره، اینه که کی به درد چه کاری می خوره.

یعنی به دو هزار و ششصد سال قبل هم که برگردی، می بینی متفکر ها همینطور توی اتاق های فکر نشستن دارن به همین سوال فکر می کنن که کی به درد چه کاری می خوره.

یکی از همین  متفکر ها، یه آقای افلاطون نامیه از رعایای مملکت آتن.

این آقا، معتقد بوده آدما،‌ از همون روز اولی که به دنیا میان، با هم فرق می کنن.

بعضی ها،  ذاتاً رئیس و مدیر  و مدیر عامل و سرپرست و  مسئول و اینجور چیزا آفریده می شن.  این ها رو از همون اول ابتدایی باید براشون کلاس آموزش بخش نامه نویسی و عزل و نصب و سخنرانی و تأیید و تکذیب  و آزمون و خطا و اینجور چیزا گذاشت.

 افلاطون می گفت : بعضی های دیگه از همون دم بریده شدن نافشون، سرباز و جنگجو و ژنرال و اینجور چیزان.  اینا باید از همون بچگی برن  توی اردوگاه و شمشیر زنی و هفت تیر کشی و چتر بازی و اونجور چیزا  رو یاد بگیرن.

 به اعتقاد افلاطون بعضی های دیگه هم  غیر از پبشه وری و شغل آزاد، به هیچ دردی نمی خورن.  اینا باید برن توی بازار، شاگرد مغازه بشن...

اینایی که گفتیم نظریات افلاطون بود و ما در موردش هیچ مسئولیتی بر عهده نمی گیریم.

هر کسی که اعتراض داره، بره آتن یقه خود افلاطون رو بگیره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۶

الآن یکی از مشکلات اساسی جامعه ما،‌ البته به نظر بنده، اینه که هیچی سر جاش نیست.

مثلاً تیم رو برای قهرمانی بستن، چند میلیارد هم خرجش کردن،‌الآن ته جدوله، بعد یه تیم دیگه قرار بوده برای موندن و سقوط نکردن بجنگه، الآن رفته سر جدول.  یکی هم نیست بهش بگه:

«بچه بیا پایین از اون بالا. می افتی ، پات می شکنه. صدر جدول رفتی چی کار؟»

یا مثلاً طرف مدرک مهندسی داره،  شده مدیر فرهنگی، فکر می کنه آدما هم ماشین هستن، می خواد  با چهار تا فرمول ساده، بچه های مردم رو  مهندسی شون کنه. یکی دیگه آدم فرهنگی بوده، کردنش مدیر خط تولید کارخونه. رفته اونجا می خواد راندمان ربات های خط تولید رو با فرهنگ سازی ببره بالا.

یا مثلاً خانما می رن آتش نشان می شن، اون وقت بچه شون رو  اجاق  داره می سوزه، یادشون می ره زیرش رو خاموش کنن.

عوضش آقایون، مث صفورا خانم، پیش بند می بندن، کلاس  آموزش آشپزی می ذارن.

یکی هم نیست اعتراض کنه و بگه: «که چی مثلاً؟!»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۴

اون خانمایی که  اهل دوخت و دوز هستن می دونن که «بشکاف» کارش چیه.

بشکاف، کارش شکافتن پارچه است.

اتفاقاً قیچی خیاطی هم کاری غیر از این انجام نمی ده. یعنی می ذاریش اول پارچه، بعد اون خودش تا آخر پارچه، یا تا جایی که بخوایُ برات می شکافه و می ره جلو.

ولی من بعید می دونم  هیچ خیاط خانمی، اعتقاد داشته باشه که با وجود بشکاف، دیگه هیچ نیازی به قیچی نیست یا بر عکس.

چون قیچی و بشکاف درسته که هر دو کارشون شکافتن پارچه ست، ولی  بالاخره جای استفاده شون فرق می کنه...

البته آقایونی که توی کتری، تخم مرغ،  آب پر می کنن و توی قابلمه چای دم می کنن و  توی چای ساز، شیر می جوشونن، هیچ ازشون بعید نیست که به جای قیچی هم از بشکاف استفاده کنن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۰۲

خیلی از رسم و رسوم ها، خیلی از سنت ها، بعد از یه مدت کهنه می شن. بعد از یه مدت منسوخ می شن و به بایگانی خاطره ها می پیوندن. خیلی از رسم و رسوم ها، حتی ممکنه از بایگانی خاطره ها هم محو بشن و رنگ فراموشی بگیرن.

شاید همین سی سال پیش، شهر و روستای من و شما، رسم و رسوماتی داشت که الآن خبری از اون ها نیست. ولی رسم و رسوماتی هم هستن که کهنه شدنی نیستن. که از یاد نمی رن و  منسوخ نمی شن. مثل چی؟

مثل رسم جوانمردی، مثل رسم ایثار.

 

امروز روز خانواده است، روز نزول سوره ی انسانه. سوره ای که در شأن جوانمردی و ایثار اهل یک خانواده نازل شد. خانواده ای که سه روز، به رسم ایثار و فداکاری، افطاری خودشونُ به دیگران بخشیدن. بخششی محض رضای خدا!

 

امروز، روز خانواده، و سالروز نزول سوره ی هل اَتی یا  همون سوره ی انسانه.

سوره ای که در شأن ایثار حضرت علی، حضرت فاطمه، و فرزندان خردسال این زن و شوهر آسمانی نازل شده. در این سوره خدا بعد از اشاره به ماجرای فداکاری این خانواده، به توصیف نعمت های بهشتی می پردازه و از نهرها و چشمه ها و سایر نعمت های بهشت سخن می گه. اما در این سوره، بر خلاف سایر سوره هایی که از نعمت های بهشت می گن، سخنی از همسران پریزاد اهل بهشت نیست.

 

امام فخر رازی،‌ دانشمند بزرگ ایرانی و صاحب تفسیر کبیر، با اون نگاه تیزبین خودش متوجه این مطلب شده و این طور گفته:

«خدا، در این سوره، از همسران بهشتی سخنی نگفته، چون خواسته که حرمت صدیقه ی طاهره رو نگه داره.»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۶:۰۰

امام علی (ع): بترسید، بترسید، به خدا سوگند، که گاه چنان گناه را مى پوشاند که پندارى آن را بخشیده است!

************

خدا ستّاره. پرده پوش و راز دار. 

این پرده پوشی و رازداری، شامل همه ی بنده هاست. هم بنده های خوب، هم بنده های خطاکار.

بنده هایی هستن که خدا، خوبی هاشونُ از بقیه مخفی کرده. راز و نیاز شبانه شونُ. گشاده دستی مخفیانه شونُ. کشف و شهود و کرامات شونُ. مقامات معنوی شونُ.

پیش خدا سرشناس هستن  و پیش بنده های خدا ناشناس. خدا اینطور خواسته. ستّاره دیگه.

***

خدا، برای بعضی ها، پرده پوش فضیلت هاشونه.

ولی برای بیشتر بنده ها، پرده پوش عیب ها و خطاهاست.

خدا، آبرو بَر نیست. برای دوست و دشمن، آبرو داری می کنه. کم پیش میاد کسیُ رسوا کنه. ولی رسوا نشدن، به معنی بخشیده شدن نیست. خدا، خطا ها رو می پوشونه، ولی اونها رو بی حساب نمی ذاره.

طعم ستار بودن خدا رو همه می چشن. ولی چشیدن طعم غفار بودن خدا، شرایط داره.

شرط اولش پشیمونی و عزم جزم برای جبرانه.

***

از اهل بیت روایت شده که فرمودن: مُتِخَلِّق به اخلاق خدا بشید.

یعنی سعی کنید  صاحب همون صفاتی بشید که خدا صاحب اونهاست.

خدا اهل پرده پوشیه، پس اخلاق خدایی یعنی پرده پوشی.

خدا اهل راز داریه، پس آدمیزاد هم باید راز دار باشه.

خدا، عیب و خطای بنده ها رو جار نمی زنه. ما چرا اینطور نباشیم.

***

یکی از اسم های قیامت که در قرآن اومده، روز آشکار شدن نهان هاست.

هر کسی، هر نیت و اعتقاد و حب و بغضی که در سینه داشته، روز قیامت آشکار می شه.

روز قیامت، روزیه که چهره ی بیرونی آدم ها، به اساس اسرار درونی شون شکل می گیره. برای همینه که در قیامت، عده ای با صورت های حیوانی محشور می شن.

خدا یه عمر، بهشون برای اصلاح درون مهلت داد. یه عمر، براشون پرده پوشی کرد، قدر ندونستن. استفاده نکردن.

یکی از اسم های قیامت، روز رسواییه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۸

بعضیا گفتن:  «انسان یعنی موجود انس گیرنده»

ماهی، کارش شنا کردنه.

پرنده، عادتش پروازه.

آدمیزادم، خصلتش انس گرفتنه. حتی اگه آدمیزادی دور و برش نباشه، با در و دیوار رفیق می شه.

آدمی که نتونه رفیقی  برای خودش پیدا  کنه مثل پرنده ایه که نمی تونه پرنده کنه. تا حالا دیدن یه ماهی نتونه شنا کنه؟! آدمی که نتونه دوستی پیدا کنه برای خودش عین همون ماهیه.

 

پولمونُ هزار جور مراقبیم که گم نشه. می سپاریمش دست بانک. می ذاریمش توی گاوصندوق، قایمش می کنیم که پیش چشم نباشه.

برای ماشین مون دزدگیر نصب می کنیم، چند جور قفل و بست می ذاریم، تازه بیمه ی سرقت هم می خریم. دست آخرم می ذاریمش داخل پارکینگ. قیمتیه، نمی خوایم از دست بدیمش.

برای باقی چیزای قیمتی هم کمتر از این  احتیاط به خرج نمی دیم.

برای رفاقت چطور؟!

ارزش یه رفیق خوب توی ترازوی محاسبات مون چقدره؟!

 

خدا صد و بیست و چهار هزار تا پیامبر فرستاده تا آدما رو زیر خیمه ی ایمان جمع کنن. سایه ی این خیمه ی خیلی خنکه. هوای این خیمه خیلی خوشه.

زیر این خیمه همه با هم یارن. رفیقن. برادرن.

زیر این خیمه، همه با هم عین خواهرن.

یکی از برکت های نعمت ایمان، همین یار شدن آدما با همه. باید قدر دونست سایه سار خنک و هوای خوش این خیمه رو.

 

کسی که  از اول گنجی نداشته، غصه ی نداشتن گنجُ نمی خوره.

غصه ی نداشته ها رو نباید خورد.

ولی نمی شه بابت از دست دادن داشته ها، غصه نخورد.

کسی که گنجی داشته و اونُ از دست داده، حسرتش به جاست.

حالا فکر کنید اون گنج از دست رفته، یه رفیق باشه، فکر کنید علت از دست دادن اون گنج، به جا نیاوردن رسم دوستی باشه. همچین کسی، هم حسرتش به جاست، هم ملامت و شماتتش!

 

 

امام علی (ع): ناتوانترین مردم،کسى است که در یافتن دوست ناتوان باشد وناتوانتر از او،کسى است که دوستى فرا چنگ آرد و ضایعش گذارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۸