دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات» ثبت شده است

خدایا!

شنیدیم که اصحاب پیامبرت، از پیامبرت شنیدن که فرمود:

حیا، همه ی دینه.

من، توی  این لحظه های  ناب بندگی، از تو،‌ همه ی  دین تو رو می خوام .

خدایا!

همه ی حرکات و  سکنات منُ با وزنه ی حیا و وقار، سنگین کن.

آخه، فقط اینجوریه که روح من، به سبکی و حس شیرین پرواز می رسه.

خدایا!

حس شیرین پروازُ  از روح من، دریغ نکن!

خدایا!

خیلی از چیزهایی که من اونا رو بال می دونم، وبال منن.

منُ‌ از وبال ها نجات بده و بهم بال بده.

بالی برای پریدن تا آسمون بندگی خودت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۴:۵۴

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

بلندمرتبه ای خب!

آنقدر بلند که دست های کوتاه من به تو نرسند.

دستهای بلند تو ولی خوب می توانند دست مرا بگیرند و کاش می گرفتند!

کاش دستم را می گرفتی ...

کاش زودتر از اینکه دیرم شود، سیرم می کردی ....

سیرم می کردی از شمارش خانه و ماشین و لباس ...

کاش دستم را می گرفتی از تکاثر به کوثر می رساندی ام...

کاش می توانستم از ته دل فریاد بزنم :

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

بزرگترینی خب!

عظیم ترینِ عزیز ها!

عزیز ترینِ عظیم ها! نمی شو دوستت نداشته باشم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۳

خدایا!

ای کشور، این آب و خاک، کشور و آب و خاک حضرت رضاست. خودت هوادار این آب و خاک باش؛

خدایا!

هیچ کسی رو آرزو به دل زیارت مشهد، آرزو به دل مکه و مدینه و نجف و کربلا و کاظمین و سامرا نذار.

خدایا!

جوونی مون نذر حضرت رضا! به این نذر ناقابل، برکت و سلامت بده.

خدایا!

جنس ایمان و پشتکار ما رو مثل گنبد و گلدسته های حضرت رضا، طلایی کن. ناب ناب ناب!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۰

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

بزرگی خب!

آنقدر بزرگ که هیچ جایی، جا نشوی ...

نه در کاسه چشم من، نه در ظرف فکر بقیه؛

سراغت را  وقتی از قبیله ی از من بهتر ها گرفتم، جوابشان حیرت بود و بهت؛

یکی از همان قبیله می گفت : گشتم همه جا بود، نگرد! همه جا هست.

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

هیچ جایی، جا نمی شوی و همه جا هستی  خب!

نا کجای همه جا!

نزدیک تر از من به من!

نمی شود دوستت نداشته باشم!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۱

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

بزرگترینی خب!

بزرگ ترینی و من، عاشق بزرگترین ها

ماشینِ بهتر، مدرکِ بالاتر ،‌پولِ بیشتر

لباسِ شیک‌تر و خانه بزرگ‌تر

می بینی حال و روزم را؟

تماشا می کنی این همه تکاثر را.

این همه تکاثر که قافله ام را غافل کرده از  رفتن  و رسیدن.

کاش دستم را می گرفتی. کاش تنهایم نمی گذاشتی با سری که درد می کند برای شمارش قبرها!

کسی می گفت : دل، اگر مرده باشد، خانه و ماشین و لباس، قبر است.

تو بگو! نیست؟!

هست! خودت گفته ای که هست ....

اَلهاکُمُ التّکاثر* حَتّی زُرتُمُ المَقابِر ....

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۳۹

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

بزرگی خب!

من کوچک هم عصیانی اگر کردم، نه اینکه ندیدمت، بزرگ دیدمت ...

کوچکی من کجا و بزرگی تو کجا؟!

وقتی بزرگی تو برای غیر تو جایی نگذاشته، حق با همان رفیقی است که می گفت:

حتی آنان که «جز تو را » می جویند، «جز»، تو را نمی جویند.

و «جز»، تو را نمی جویند، حتی آنانکه که «جز تو را » می جویند.

حتی منی که فرق «عظیم» و «کبیر» را به لطف این ترجمه ها نارسا نمی دانم، می دانم که بزرگی ...

اما نمی دانم چقدر...

اما نمی فهمم تا کجا؟

اصلاً خودمانیم، وصف تو کجا و «کجا گفتن» کجا؟!

بی خیال!

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

بزرگی خب!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۳۷

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

زیبایی خب!

آنقدر قشنگی که واژه ها ، دست تسلیمشان را برای توصیف تو بالا برده اند.

حرفِ همه شان و  حرفْ حرفِ همه شان این است که نمی شود، که نمی توانیم، که قد نمی دهیم به توصیف آن بی نهایتِ خوب ، آن بی نهایتْ خوب!

از هر کدامشان که سراغ تو را بگیرم، جوابشان این است که منزّهی!

منزهی از کلمه، و آنچه وصف می کند.

منزهی از قلم و آنچه می نگارند.

ولی این ها همه به کنار...

نمی شود دوستت نداشته باشم که!

زیبایی خب!

زیبا آفرین هم هستی ، البته!

زیبا ، همه چیزش زیباست.

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از توست.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۲۰

 خدایا!

آبرو  رو خودت می دی و خودت میگیری...

آبرومند اونیه که تو بهش آبرو داده باشی و بی آبرو، کسیه که پیش تو بی آبرو باشه، نه پیش چشم مردم.

خدایا!

نه بهم اجازه بده با آبروی کسی بازی کنم. نه اجازه بده کسی با آبرویی که تو بهم دادی  بازی کنه...

کمکم کن تا آبرومند زندگی کنم و آبرو مند بمیرم.


خدایا!

عیب های ظاهر رو خیلی ساده می شه با یه لباس شیک، از بقیه مخفی کرد.

ولی با عیبای باطنیم چه کنم؟

با غرورم. با خودخواهی هام. با ترسایی رنگارنگی که خیلی بچه گونه هستن، ولی توی همین بزرگی و جوونی  هم دست از سرم بر نمی دارن...

خدایا!

عیبای باطنیم رو خودت بپوشون...

عیبی که از خیلی هاش  فقط خودم و خودت خبر داریم.

خدایا!  کمکم کن تا حواسم بیشتر از قبل به لباس حیا و تقوی باشه....

کمکم کن تا  لباس حریر روحم رو  سفید نگه دارم....

خدایا!

می خیلی وقتا توی حسا و کتاب همین دنیای دو روزه هم می مونم.  خیلی وقتا دخلم به خرجم نمی خونه. خیلی وقتا  هشتم گروه نهمه. دیگه چه برسه به قیامت. چه برسه به آخرتی که قراره مثقال و سر سوزن توی اون حساب و کتاب و عقوبت داشته باشه...

خدایا!

راه بیا باهام. تخفیف بده. بدهی های معوقم رو ندیده بگیر. کم . کاستی هامُ ببخش. دیرکردها و جریمه ها رو قلم بکش....

یک کلمه: خدایی کن برام!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۴

خدایا!

همه خوبی هایی که بهم می رسه، از سمت توئه.

عوضش همه بد بیاری هایی که می کشم و می چشم، فقط و فقط یه مقصر داره.

اون مقصر صد در صد هم خود منم.

خدایا!

من خراب می کنم، تو درستش کن.

من با کار هام لگد به بخت خودم می زنم، تو با برکتی که می دی، جبرانش کن.

خدایا!

از دست همه اون چیزهایی که غیر تو هستن، به تو پناه می برم. ولی  اول از همه از دست خودم!

پناهم بده!


خدایا!

 از زبون یکی از اون بنده های سفارشیت شنیدم که می گفت: دل، حرم خداست.

خدایا!

نمی خوای یه سری به حرم خودت بزنی؟

نمی خوای یه دستی به سر و روش بکشی؟

خدایا!

دلم خیلی وقته تاریک و سوت و کوره. نمی خوای روشن و خورشیدیش کنی؟

دلم خیلی غبار  و زنگار داره. وقتش نرسیده  صیقلی بشه.

خدایا!

می دونم که آب و جارو کردن دل، وظیفه ی منیه که میزبانم. ولی باور کن  کار من نیست.

خودت بیا و خودت صاحبخونه باش!


خدایا!

یه عده ای هستن که هر روز، همین وقتا، کنار سجاده شون،  هر دو تا چشم شون تر می شه.

یه چشمشون از روی شوق، یه چشمه شون از روی خوف.

خدایا!

یه عده هستن که خیلی خیلی عاشق و صادقن.

وقتی بهت می گن دوستت دارن، حرف و لاف و ادعای گزاف نیست. حقیقته.

خدایا!

بین دعاهای دم سحر اینجور بنده هات، یه جای خالی هم واسه من باز کن. آمین!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۵

خدایا!

از یکی از بنده های خوبت شنیدم که می گفت: «عادت، کمینگاه شیطونه»

شیطون همیشه با عادت هایی به من ضربه میزنه که دل کندن ازشون برام سخته.

کمکم کن به هیچی غیر از بندگی  تو  و دوست داشتن تو، عادت نکنم.

خدایا!

بعضی ها باهات حرف می زنن چون دستشون زیر سنگه و حاجت دارن.

ولی بعضی ها باهات حرف میزنن چون از حرف زدن با تو لذت می برن.

اسم منُ جزء  اون گروه دوم بنویس...


 خدایا!

به قول و  قرار های من اعتمادی نیست.

اینُ هم خودت می دونی، هم خودم.

تا حالا هزار بار بهت قول دادم و بعدش یادم رفته که چی قول داده بودم.

تا حالا هزار بار باهات قرار گذاشتم و به جای موندن سر قول و قرارم،‌ بی قراری کردم.

ولی تو اینجوری نیستی...

تو خوبی، خیلی خوب...

یه کاری کن منم یه کم مث تو و بنده های خوب تو بشم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۰