دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوء ظن» ثبت شده است

یه ویژگی آدمای صادق و راستگو اینه که چون خودشون اهل دروغ گفتن نیستن، حرف بقیه رو هم  خیلی ساده و بدون تشریفات و با حسن ظن ازشون قبول می کنن.

 

آدمای  همیشه صادق و  همیشه راستگو، خودشون هم وقتی حرفی می زنن، دلیلی نمی بینن که برای اثبات راست بودن حرفشون مدرک و سند ارائه بدن و قسم بخورن.

 

ولی آدمی که راست و دروغ ُ درهم تحویل مخاطبش می ده،   هم خودش همیشه ی خدا به راست بودن حرفایی که می شنوه شک داره، هم احساس می کنه بقیه حرفاشُ باور نمی کنن.  برای همینم همیشه سعی می کنه برای اثبات راستگویی خودش، به آب و آتیش بزنه.

 

خدا اموات همه ی جمع حاضرُ رحمت کنه.

ما یه فامیل پیری داشتیم که  به بعضیا میگفت:

«یه بار گفتی، باور کردم

تکرار کردی، شک کردم

قسم  که خوردی، فهمیدم دروغ می گی!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۴

بعضیا دیر اعتماد می کنن و بعضی ها رو دیر می شه بهشون اعتماد کرد.

ولی امان از اون هایی که نه می شه بهشون اعتماد کرد، نه خودشون به کسی اعتماد دارن.  این  دسته مث پیچ و مهره های معیوبی می مونن که به هیچ کار جامعه نمیان!

از امام علی (ع) روایت شده که فرمود:

بدترین مردم کسى است که به خاطر بدگمانیش به کسى اعتماد نمى ‏کند و به خاطرکردار بدش کسى به او اعتماد نمى‏ نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۰

بعضیا هستن که به خاطر رفتار و کردارشون، نمی شه بهشون اعتماد کرد.  ولی خود این افراد، به بقیه اعتماد دارن و بالاخره زندگیشون رو می گذرونن.

بعضیا هم هستن که به خاطر وسواس فکری و بد گمانیشون، به هیچ کس اعتماد ندارن. ولی چون خودشون آدمای مقبولی هستن، بقیه به اونا اعتماد دارن. اتفاقاً  این دسته چون آدمای خیلی دیر باور و شکاکی هستن، اگه حرفی بزنن، اعتماد بقیه رو بیشتر جلب می کنن. 

ما یه استادی داشتیم که برای سوال های امتحانش، هر جوابی که می نوشتی، بالاخره یه اشکالی از  توش پیدا می کرد و نمره کم می کرد.

ولی وقتی همون استاد که انگار با «بیست دادن » قهر بود، به یکی داد بیست، فهمیدیم  دییگه مو لای درز جواب هایی که اون رفیقمون داده نمی ره. به همین خاطر هم هر وقت با همون استاد  امتحان داشتیم، یه راست می رفتیم سراغ جزوه همون رفیقمون...

اینجوری بود که نمره های ده و دوازده ی همه مون تبدیل شد به شونزده و هفده.

فقط به خاطر اینکه به مطالب جزوه ی خوب کسی اعتماد کرده بودیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۸

دو روز دیگه نوه دار می شن. هنوز  که هنوزه داره شوهرشُ امتحان می کنه. می خواد ببینه سر و گوش شوهرش می جنبه یا نه. با شماره های ناشناس به گوشی آقاشون زنگ می زنه، پشت گوشی فوت می کنه. یاد و خاطره ی خانم مارپل زنده باد. راهش  یه همچین رهروانی داره.

یکی نیست بهشون بگه: دیگه از سن و سال شوهر شما گذشته. بنده ی خدا همون بیست سال پیش هم نمی تونست گوش خودشُ بجنبونه. از این شیرین کاریا بلد نبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۶

سوء ظن و بد بینی، همینجوری و به خودی خود، کار خیلی درستی نیست. یعنی بنیان خیلی از خانواده ها و رفاقت ها و شراکت ها به خاطر همین حس سوء ظن اونم از نوع الکی و بی خودش از هم پاشیده شده.

ولی بدترین نوع سوء ظن و خطرناک ترین مدل عینک بد بینی، سوء ظن داشتن و بد گمونی به خداست.

بعضیا، همیشه یه باور غلط قلبی دارن که خدا،  مترصد فرصته تا اون ها رو به خاک سیاه بنشونه و بالاخره هم یه روز این کار رو می کنه.

اینا هر اتفاق و تغییری رو به فال نحس می گیرن.  چون فکر می کنن  اون اتفاق و تغییر مقدمه ایه برای اینکه خدا، نقشه خودش رو در مورد اون ها عملی کنه.

خدا اسم همچین بدگمانی هایی رو می ذاره: بد گمان های جاهلانه.

جالبه که حتی توی قرن بیست و یکم و عصر روشنفکری  هم بعضی ها با  بدگمانی های عصر جاهلیت به خدا و آسمونش نگاه می کنن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۱

بعضی از جمله ها،  علاوه بر مفهوم خودشون، یه مفهوم مخالف هم  دارن.

مثلاً وقتی یکی به ما می گه: اگه نونوایی باز بود، برام نون بگیر، مفهوم مخالفش اینه که اگه نونوایی بسته بود، لازم نیست  بریم جایی دیگه و  براش نون بگیریم.

 اینُ گفتم که بگم خدا توی سوره حجرات فرموده:

اگه یه آدم ناحسابی و فاسقی، براتون یه خبری آورد، راجع به درستی خبری که آورده تحقیق کنید.

مفهوم  مخالف این جمله اونه که  وقتی یه آدم حسابی و عادل، برامون یه خبری میاره، باید به بهش حسن ظن داشته باشیم و  دیگه لازم نیست تحقیق کنیم.

 اصلاً همین حسن ظن ها و اعتماد کردن هاست که چرخ زندگی اجتماعی رو می چرخونه.  اگه قرار بود همه نسبت به هم سوء ظن داشته باشن،  سنگ روی سنگ بند نمی شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۹

این شیشه های رنگی و مشبک رو تا حالا امتحان کردید؟

وقتی از پشت شیشه آبی، به بیرون نگاه می کنیم، همه چی رو آبی می بینیم.

اگه شیشه یه مقادر اعوجاج داشته باشه، منظره بیرون هم کج و معوج می شه. یعنی ممکنه تیر  راست قامت و سیمانی چراغ برق رو مث الف نستعلیق ببینیم!

می خوام بگم قضاوت ما راجع به حقیقت و واقعیت، با نوع لنزی که برای تماشای دنیا به کار می بریم، رابطه داره.

متاسفانه، لنز و عینک بد بینی و سوء ظن  از اون لنزها و عینک هائیه که کم طرفدار نداره.



البته ما نمی گیم لنز و عینک بد بینی و سوء ظن به هیچ دردی نمی خوره و همه لنزای ساخت کارخونه بد بینی رو باید با سنگ شکست.

ما می گیم: هر چیزی به جای خودش.

یه کارآگاه پلیس وقتی می خواد  یه  معمای پیچیده جنایی رو حل کنه، اگه بخواد با خوش باوری و عینک حس ظن، به حرف همه گوش بده، از الآن تا قیام قیامت باید دنبال همون یه قاتل بگرده.

ولی همون کارآگاه پلیس، وقتی میاد خونه،  یا توی تعاملش با فامیل و همکارها و در و همسایه،  لنز بد بینی رو کنار می گذاره.

مثلاً وقتی ماشینش رو می بره مکانیکی و مکانیک بهش می گه فلان قطعه ماشینش احتیاج به تعویض داره، هیچ وقت با خودش نمی گه: «پای یه توطئه در میونه»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۷

می گن مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسه.

راست هم می گن.

دلیل خیلی از شک ها و تردید ها، تجربه های قبلیه. مثلاً کافیه یه بار، ‌از یه نفر دروغی شنیده باشیم. اونجاست  که دیگه به راست ترین حرفای طرف هم شک می کنیم.

حتی  ممکنه پی بردن به دروغ یه دوست، باعث بشه به حرف راست بقیه ی دوستامون هم شک بکنیم.

می خوام بگم بعضی وقتا اگه احساس می کنیم که یکی سخت به ما اعتماد می کنه و  انگار بهمون مشکوکه بهش حق بدیم. شاید قبلاً  خود ما یا یکی دیگه باعث شده که اعتمادش خدشه دار بشه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۳

اگه علم بشر این همه پیشرفت کرده، دلیل داشته.

دلیلش هم این بوده که هر دانشمندی،  به بخشی از گفته ها و یافته های آدمای قبل از خودش اعتماد کرده و  اون ها  رو درست فرض کرده و یه آجر روی آجرای قبلی گذاشته.

برای پیشرفت کردن و نوآوری داشتن، هم شک لازمه، ‌هم اعتماد.

اگه قرار باشه به همه ی گفته های قبلی شک کنیم باید برگردیم به غار.

اگر هم قرار بود به همه ی گفته های گذشتگان اعتماد کنیم،  همین الآنم توی غار زندگی می کردیم.

نه شک مطلق خوبه،‌نه اعتماد مطلق.

هر چیزی به جا به اندازه ش خوبه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۱

شکاکیت، مخصوصاً از نوع شدیدش، یه جور سوهان روحه.

آدمی که مدام به بقیه شک می کنه، جرأت نزدیک شدن و اعتماد کردن به هیچ کسی رو نداره.

همچین آدمی حتی نمی تونه برای خودش یه محرم اسرار و سنگ صبور داشته باشه.

شکاکیت باعث می شه که آدم همیشه احساس نا امنی کنه و نتونه سر راحت به بالین بذاره.

آدم شکاک، حتی تاب تحمل خوبی های بقیه رو هم نداره. چون مدام ذهنش به این سوال مشغوله که هدف فلانی از خوبی کردن در حق من چی بود؟ چه نقشه ای برای من داره؟! باید سر در بیارم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۹