دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بخشش» ثبت شده است

اطرافیان و نزدیکان هر انسانی، برای اون آدم، نسبت به بقیه یه سری اولویت ها دارن.

مثلاً تا وقتی بستگان نزدیک تر وجود داشته باشن، بستگان دور تر کسی از اون ارث نمی برن.

یا خدا وقتی پیامبر ما رو به پیامبری مبعوث کرد، اول از همه بهش فرمود: سراغ انذار دادن بستگان  نزدیکت برو.

توی انفاق و کمک و خدمترسانی هم  همین قضیه صادقه.

تا وقتی بین بستگان و نزدیکان  خودمون کسی رو سراغ داریم که محتاج کمک  ماست، فراموش کردن اون ها و پرداختن به دیگران، پذیرفته نیست.

** ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

اون آدمایی رو که ما بهشون میگیم بستگان و نزدیکان، خدا توی کتابش بهشون گفته: «اَرحام»

«اَرحام» با رحم و رحمت و مرحمت و مراحمت، همریشه ست.

انگار که خدا خواسته باشه به ما بفهمونه رابطه ی انسان با بستگان و نزدیکانش، باید از همچین جنسی باشه.

از جنس لطف و خدمت و رحمت .

پیامبر ما، همون پیامبر که برای خدمت به همه ی بشریت مبعوث شده بود، همیشه بستگانشُ دعا می کرد.  همون بستگانی که بهش سنگ می زدن!

ولی پیامبر، از سر همون لطف همیشگیش، دستاشُ به سمت آسمون بلند می کرد و میگفت:

خدایا! بستگان منُ ببخش. اینا نمی دونن که دارن چه کار می کنن.

می خوام بگم یه مصداق خدمت به اطرافیان، چشم پوشی کردن و بخشیدن اشتباهات اون هاست. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۴

آدم مُرده نمی تونه چیزی رو بذل و بخشش کنه.

تا حالا هم هیچ مرده ای به خواب هیچ زنده ای نیومده که بگه: فلان چیزُ بهت بخشیدم.

کسی هم اگه همچین ادعایی داشته باشه، کسی ازش قبول نمی کنه.

آخه بخشیدن و سخاوت داشتن، کار آدمای زنده ست. آدمایی که هنوز دست شون از این دنیا کوتاه نشده. بیاین  زنده باشیم!

بیایین هیچ وقت از بخشیدن خسته نشیم. بیایین ببخشیم بدون اینکه  توقعی داشته باشیم.

ما باید بتونیم  آزادانه ببخشیم، آزادانه و بی‌قید و شرط. بخشیدن با قید و شرط ما رو کاسبکار و تاجر و مغازه‌دار می‌کنه. ما باید بتونیم بدون انتظار حتی یک تشکر ساده ببخشیم.

یادمه یه بنده خدایی می گفت: «من تا حالا خیلی بخشیده‌ام، ولی همیشه  در عوض، نگاه تحقیرآمیز نصیبم شده!»

بهش گفتم: مشکلت اینجاست که بخشش هاتُ به خدا تقدیم نمی کنی.

آدما  فقط مثل صندوق پست ان. وقتی نامه‌ای پست می کنیم آیا به کیفیت صندوق پست هم فکر می‌کنیم؟ آیا برامون مهمه که صندوق نو و جدیده یا کهنه؟

ما فقط نامه‌ مونُ به امید این که به مقصد برسه، داخل صندوق می‌اندازیم. مقصد ما خداست.

بخشیدن آدما عین انداختن نامه توی صندوق پسته.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۸

به قول اون بنده خدا، پوله، جون نیست که بشه گذاشت کف دست و ازش گذشت.

پوله!

جون رو همینجوری خدا مفتی به آدم داده، ولی پول، یه قرونش زیر پای فیله!

پس خیلی وقت ها، پول دادن برای خیلی ها، از جون دادن هم سخت تره. واسه همینم هست که طرف به همه مشتری هاش می گه: قربون شما برم!

ولی همون آقا، داده بزرگ بالای سر در حجره اش بنویسن : لطفاً تقاضای وجه دستی نفرمایید!

خلاصه که گذشتن از این چرکای کف دست، شیر خدا رو می خواد و رستم دستان. و گرنه نفس اماره پولدوست که به همین سادگی ها خاک نمی شه.

ولی اونایی که مث خود مولا بتونن این نفس  رو  با بخشش مال و دارایی خاک کنن، محبوب مولا می شن...

کسی هم که محبوب مولا شده باشه، دستش از دامن پر از مهر آقا کوتاه نیست.

خوش به حالش ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۶

یه حدیث خیلی کوتاه هست که می گه:

الخَلقُ عَیالُ الله

یعنی بنده ها و مخلوقات خدا، مث اهل و عیال خدا می مونن.

چون اهل و عیال هر کسی، اون هایی هستن که باید خرج و مخارجشون رو بده و نذاره بی آب و نون بمونن.

روزی رسون بنده ها  و آفریده های خدا هم  خود خداست دیگه؛

پس با این حساب، همه آفریده های عالم، جزء اهل و عیال خدان؛

نتیجه می گیریم که  وقتی داریم کار بنده ای از بنده های خدا رو راه میندازیم، داریم کار کسی رو راه میندازیم که با خدا نسبت داره. نسبت خدایی و بندگی.

خدا هم همیشه تلافی کردنه و  اگه کسی به بنده هاش خوبی کنه،  اون خوبی رو بدون جبران نمی ذاره؛

«دعوتید به مطالعه ی کتاب مجموعه کامل مهارت های زندگی»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۶

 

 

یادمه کنار یه صندوق صدقات، از زبون همون صندوق، نوشته شده بود:

پایم به زمین است ولی آزادم / فریادم اگر چه گنگ مادر زادم

هر چیز گرفتم به خدا پس دادم / صندوقچه ی کمیته ی امدادم

واقعیت صدقه ای که ماها می دیم هم غیر از این نیست.

حالا  نه فقط صدقه. اصلاً هر کار  خوب و خیری که ما در حق یکی دیگه انجام بدیم، قبل از اونکه به دست اون بنده خدا برسه، به دست خدا می رسه؛

می خوام بگم توی کار خیر، طرف حساب ما خود خداست.

کیه که از خدا خوش حساب تر باشه؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۲

اونقدر کریمه که خوبی ها رو ده برابر پاداش میده؛ ولی حساب انفاق از بقیه خوبی ها جداست

انفاق ، یه جور سرمایه گذاری ویژه ست ، یه سپرده گذاری با هفتاد هزار درصد سود علی الحساب!

آره علی الحساب! آخه خودش فرموده برای هر کی بخوام بیشتر از این ها سود می دم !

فرموده : کار اون هایی که دارائیشون رو در راه خدا انفاق می کنن ، مثل دونه گندمیه که از او هفت تا خوشه سبز بشه

هفت تا خوشه که هر کدوم از اونها صد تا دونه گندم داره . اینجوری یه دونه تبدیل میشه به هفتصد دونه؛

در راه خدا انفاق می کنیم و هفتصد برابر پاداش می کنیم

معامله پر سود یعنی این؛

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۰

قصه اون برادرها  رو شنیدی؟

همونایی که یه باغ پر میوه داشتن  و دلشون نمی خواست از محصول باغشون به نیازمند ها کمکی بکنن؛

با همدیگه قرار گذاشتن صبح خیلی زود ،  پیش از طلوع آفتاب ،  دقیقاً یه همچیم وقتی، قبل از اینکه بیچاره های فقیر خبر دار بشن برای برداشت محصول باغشون حرکت کنن؛

می خواستن سحر خیز باشن و کامروا؛

می خواستن قبل از اینکه کسی برای درخواست کمک به سراغشون بیاد همه محصول رو چیده باشن؛

همین کار رو هم کردن ولی وقتی به محلی که باغشون اونجا بود رسیدن به جای باغ یه تل خاکستر دیدن؛

اولش فکر فکر کردن راه رو اشتبه اومدن ولی درست اومده بودن ولی واقعیت این بود که صاعقه قهر خدا از اون ها سحر خیز تر بوده؛

حالا اون ها بودن و یه پشیمونی عمیق

یه حسرت دنباله دار

یه آه سرد  و «ای کاش ،ای کاش» گفتن هایی که دیگه فایده ای نداشت؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۵

 

 

نیکوکاری یعنی دل کندن ؛ دل کندن از چیزی که واقعا اون رو دوست داری

نیکو کاری دل کندنیه که به خاطر خدا باشه

به خاطر  گل روی ماه خدا ، از چیزی که واقعا دوستش داری دل می کنی و اون رو در راه خدا انفاق می کنی؛

بین کسی که اینجوری انفاق می کنه با کسی که فقط  چیزای زیادی و به درد نخور زندگیش رو به این و اون می بخشه ، زمین تا آسمون فرقه؛

خدا  از آدم هایی صحبت می کنه که اهل ایثارن؛همون هایی که بقیه رو بر خودشون مقدم می دارن؛

اونم دقیقا زمانی که خودشون صد در صد به چیزی احتیاج دارن

ولی دندون روی جگر نیاز و احتیاج می ذارن و اون چیز رو به بقیه می بخشن

بقیه ای که مثل خودشون به اون چیز احتیاج دارن؛

خدا از رستگاری این جور آدم ها صحبت می کنه؛

اگه عاشق رستگاری باشی ، رستگاری نزدیکه؛

یه جایی همین دور بر هاست

کافیه دقت کنی؛


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۰

کسی می گفت:

بخشش واقعی یعنی اینکه ببخشیم بدون این که انتظاری داشته باشیم ...

بخشیدن کاسه، با توقع پس گرفتن قدح، بخشش نیست؛ معامله ست ...



خاک در ازای محبت هاش، درخت رو پابسته و اسیر خودش نگه می داره،

ولی بر عکس خاک، آسمون، می بخشه اما در عوض چیزی نمی خواد و درخت رو آزاد می ذاره ....

شما، دوست داری آسمونی باشی یا زمینی؟!



 بخشندگی یعنی ببخشی در حالی که ایمان داری مشتری بخشش تو خداست.

باور داشته باش انسان هایی که نیازمند بخشش تو هستن، نمایندگی های خدا برای جلب محبت تو  به سمت خودشن ...

آدما، وسیله و بهونه هستن.

بخشش ما، قبل از اون که به دست آدمای دیگه برسه، به دست خدا می رسه.



 بالاترین بخشش اینه که در کنار پول و وقت و زور بازو، خودمون رو به آدم های دور و برمون ببخشیم، جوری که اون ها احساس کنن ما هدیه ای از طرف خدا برای اون ها هسنیم ...

گل های یاس، بوی خوشی که دارن رو به باد می بخشن ولی قاصدک خودش رو به باد می بخشه تا باد  هر جا که رفت، اونم همراه حودش ببره ...



کسی که   12  امام اهل جود و بخشش و بخشندگی داره باید خودشم اهل جود و بخشش باشه ...

به اندازه امامون که نه، ولی به اندازه یه ماموم و یه پیرو می تونیم جواد باشیم.

کار سختی نیست؛ تمرین می خواد و تمرین و تمرین....



آدم داشته های خودش رو وقتی کشف می کنه که خدا میاد و ازش هدیه های انسانی طلب می کنه ...

خدا دوست داره در وجود ما، خودش رو ببینه که داره به همه نیکی می کنه...

چقدر خوب بود اگه هر کی به اندازه توانش، دست خدا بود ...



هر کی اهل بخشش باشه وسعت پیدا می کنه ...

سخاوت آدم رو بزرگ می کنه ...

با بخشش به اندازه همه اون هایی که مهربوی تو رو چشیدن بزرگ می شی...

چشمه به وسعت همه آدم های سیرابه و بیابون در میون دیوار های خشک خودش زندانی ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۳

روی یه سطح صاف و صیقلی، لیز خوردن  آسونه.

حتی اگه چیزی که قراره لیر بخوره و سرسره بازی کنه، خودش صاف و صیقلی نباشه.

ولی اگه  دو تا سطح،‌ جفتشون  ناصاف و  زبر و  خشن باشن،  اون وقته که با هم درگیر و شاخ به شاخ می شن.

اینکه ماها،  اهل گذشتن و چشم پوشی کردن نیستیم،   شاید یه دلیلش بدی بقیه باشه.

ولی بدی بقیه به تنهایی کافی نیست.

 دلیل دیگه اش اینه که  ماها خودمون هم اونقدر ها صاف و آینه ای و زلال و صیقلی نیستیم.

و الا بقیه هر چقدر که بد باشن، به بدی مشرکان جاهل جگر خوار زمان پیامبر که نیستن!

پیامبر حتی قاتل حمزه  ی سید الشهدا رو هم بخشید.


 «دعوتید به خواندن کتاب اخلاق اجتماعی پیامبر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۱