خواهش و نیایش (21)
شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ق.ظ
نمی شود دوستت نداشته باشم که!
بزرگترینی خب!
بزرگ ترینی و من، عاشق بزرگترین ها
ماشینِ بهتر، مدرکِ بالاتر ،پولِ بیشتر
لباسِ شیکتر و خانه بزرگتر
می بینی حال و روزم را؟
تماشا می کنی این همه تکاثر را.
این همه تکاثر که قافله ام را غافل کرده از رفتن و رسیدن.
کاش دستم را می گرفتی. کاش تنهایم نمی گذاشتی با سری که درد می کند برای شمارش قبرها!
کسی می گفت : دل، اگر مرده باشد، خانه و ماشین و لباس، قبر است.
تو بگو! نیست؟!
هست! خودت گفته ای که هست ....
اَلهاکُمُ التّکاثر* حَتّی زُرتُمُ المَقابِر ....