کی به درد چه کاری می خوره؟
اساساً یکی از پرسش هایی که هیچ وقت قرار نیست دست از سر بنی بشر بر داره، اینه که کی به درد چه کاری می خوره.
یعنی به دو هزار و ششصد سال قبل هم که برگردی، می بینی متفکر ها همینطور توی اتاق های فکر نشستن دارن به همین سوال فکر می کنن که کی به درد چه کاری می خوره.
یکی از همین متفکر ها، یه آقای افلاطون نامیه از رعایای مملکت آتن.
این آقا، معتقد بوده آدما، از همون روز اولی که به دنیا میان، با هم فرق می کنن.
بعضی ها، ذاتاً رئیس و مدیر و مدیر عامل و سرپرست و مسئول و اینجور چیزا آفریده می شن. این ها رو از همون اول ابتدایی باید براشون کلاس آموزش بخش نامه نویسی و عزل و نصب و سخنرانی و تأیید و تکذیب و آزمون و خطا و اینجور چیزا گذاشت.
افلاطون می گفت : بعضی های دیگه از همون دم بریده شدن نافشون، سرباز و جنگجو و ژنرال و اینجور چیزان. اینا باید از همون بچگی برن توی اردوگاه و شمشیر زنی و هفت تیر کشی و چتر بازی و اونجور چیزا رو یاد بگیرن.
به اعتقاد افلاطون بعضی های دیگه هم غیر از پبشه وری و شغل آزاد، به هیچ دردی نمی خورن. اینا باید برن توی بازار، شاگرد مغازه بشن...
اینایی که گفتیم نظریات افلاطون بود و ما در موردش هیچ مسئولیتی بر عهده نمی گیریم.
هر کسی که اعتراض داره، بره آتن یقه خود افلاطون رو بگیره...