دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

وقتی از بقیه هیچ توقعی نداری و  فقط چشم انتظار لطف و رحمت خدا هستی، بقیه هر کاری که برات انجام بدن، بهش برچسب لطف می زنی و  از لطف بقیه در حق خودت شاد میشی...

اما وقتی با چشم توقع به بقیه نگاه می کنی، اونا هر کاری که برات انجام بدن، به کارشون برچسب وظیفه می زنی و  با هر نقصی که توی کارشون باشه، ناراحت می شی...

برای همینه که آدمای قانع و کم توقع، آدمای شادی هستن و آدمای پر توقع، معمولا افسرده  و ناراحت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۹

آدمای متوقع،  نه خودشون از زندگیشون لذت می برن، نه اجازه می دن زندگی، به بقیه خوش بگذره...

این مطلب رو از ما نشنیده بگیرید، ولی  بودن  افراد سابقه داری که حاضر شدن به همه جرایم کرده و نکرده خودشون اعتراف کنن، فقط  در ازای اینکه از شر هم سلولی پر توقعی که نصیبشون شده‌، راحت بشن!

عذاب الیم  که میگن ، یکیش همین سر و کله زدن با آدمای از خود متشکر و از خود راضیه.

خدا همچین عذابی رو قسمت هیچ کدوم مون نکنه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷

آدم از خود راضی، فکر می کنه مرکز هستیه.

یعنی  توی خیالش، خدا ابر و باد و مه و خورشید و فلک و بقیه آدم ها رو فقط واسه این آفریده که دور اون بگردن...

آدم از خود راضی، پیش خودش فکر می کنه بقیه عالم و آدم، بی کارن و فقط وظیفه دارن قربون ایشون برن و پیش مرگ ایشون باشن.

آدم از خود راضی، فکر میکنه گِل و و طینت و سرشت و قالب و پیمانه اش با بقیه آدما فرق می کنه.

فکر می کنه خودش مخلوق درجه یک خداست، بقیه بندگان خدا مخلوق درجه دو و پایین تر از اون.

برای توصیف اینجور آدما، واژه ای بهتر و دم دست تر از «متوقع» وجود نداره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۶

خوش به حالشون. بعضی ها کم توقع هستن.

یعنی فرق سر یا پشت کمرشون هم که می خاره، نمی تونن به انگشت خودشون رو بندازن و بگن: لطف کن این فرق سر یا پشت کمر ما رو بخارون...

اینجور آدما، نه تنها از کسی یا چیزی طلبی ندارن، بلکه حتی خودشون رو به عالم و آدم بدهکار می دونن....

ولی درست در نقطه مقابل آدمای این  ژانر، ژانر افراد از خود راضی قرار دارن....

توی بعضی از لغت نامه ها، به جای «از خود راضی» ، نوشته «از خود متشکر، خود شیفته، خود برتر بین»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۴

خدایا!

همه ی دار و ندار من توی این دنیا،  اهل بیت  پیامبرن. همه سرمایه ای که دارم، محبت و دوست داشتن این خانواده ست.

همون خانواده ای که تو هم دوستشون داری.

همین خانواده های که خونه هاشون، محل رفت و آمد فرشته هاست.

خدایا!

دست منُ از دامن این خانواده کوتاه نکن...

خدایا!

دنیا و آخرت، در کنار این خانواده خوشه. این خوشبختی و این سعادتُ ازم نگیر.


خدایا!

من مگه کی هستم؟

من نه سنگم، نه آهنم، نه فرشته.

من اگه خیلی زرنگ باشم، می شم مث همون آدمی که منُ از نسل اون قرار دادی.

همون  حضرت آدم که وقتی ازش قول گرفتی و امتحانش کردی، دیدی بی عزمه.

خدایا!

خوب می دونم که با بی عزمی، با بی صبری و کم طاقتی به هیچ جا نمی رسم.

خودت یه کمکی بکن.

خودت این دل نا آروم و بی صبر رو، آروم و صبور کن!


خدایا!

خوب می دونم که بین همه بنده هات، یه بنده هایی که داری که  راه و رسم زندگیشون مرام و مردونگیه.

آدمایی که اهل نارو زدن و تنها گذاشتن رفیقاشون نیستن.

آدمایی که فرشته ها اونا رو با دست به هم نشون می دن.

خدایا!

سر و کار منُ با همچین آدمایی قرار بده.

خدایا!

کاری کن که حتی برای یه روز و یه ساعت،‌گرفتار نامردا نشم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۰


« به! چاکریم آق پرویز. مخلص داش هومن هم هستیم. نوکرتم کریم آقا. حاجی قربونت برم. عاشقتم بهروز جون. حاج آقا عرض ارادت... »

صب تا شب به صد نفر، صد تا از این دیالوگ ها رو می گه ها. ولی زورش میاد  واسه یه بار هم که شده به زنش بگه دوسِت دارم.

بعد اون وقت، اون صد نفر ، اون صد تا دیالوگ رو از این گوش می شنون و از اون گوش فراموش می کنن، ولی رسول خدا فرموده: زن، اون یه دوسِت دارمی رو که همسرش بهش بگه هیچ وقت فراموش نمی کنه.



یادمون باشه این بندا و تبصره های قانون مدنی و قانون خانواده نیست که روابط خانوادگی رو  شکل می ده.

این عادات و آداب و رسوم و عرف جامعه نیست که پایه ی روابط خانوادگی رو محکم می کنه.

این قول و قرارها و تضمینای شب خواستگاری و بله برون و عقد و عروسی نیست که روابط خانوادگی روی اونا بنا می شه.

اگه روابط خانوادگی قرار بود روی همچین چیزایی بنا بشه، دیگه هیچ خانواده ای نباید به آخر خط اختلاف و جدایی و درگیری و طلاق  می رسید.

اون چیزی که روابط خانوادگی توی زمینش پی ریزی می شه، عشق و محبت و ایثار و اخلاق و فداکاری و گذشته.

یه کدوم از اینا اگه کمیتش لنگ بزنه، با هیچ قانون و عرف و  قول و قرار و تضمینی نمی شه جلوی شکستن ستون فقرات خانواده رو گرفت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۰

باغدارا وقتی یه درخت میوه، بار کم میده، اونقدر که ارزش بالا رفتن و چیدنشو نداره یه حرف قشنگی میزنن...

میگن اگه همین یه ذره باری رو هم که درخت داده ازش قبول نکنی و نچینی، درخت قهر میکنه و دیگه هیچ وقت میوه نمیده.

البته این داستان در مورد آدمها بیشتر از درختا صدق پیدا میکنه...

خیلی ها، با من و شما قهر می کننن، فقط و فقط به خاطر اینکه ماها، اونطور که باید و شاید، تحویلشون نمی گیریم.

خیلی ها، قهر می کنن که بگن: من نگاه! من محبت! من توجه!

ولی حیف...

حیف که ما ها، گاهی اوقات اونقدر سرمون شلوغه  که متوجه قهر کردن بقیه هم نمی شیم!


خوبه حواسمون باشه که:

محبت و عاطفه  یه چیزیه مث نفت و گاز. مث موجودی بنزین کارت سوخت.

مث پول یارانه و بقیه پول ها. غرض اینکه محبت و عاطفه ای هم که یه نفر می تونه از خودش بروز بده و واسه این و اون خرج کنه، محدوده.

بعضی ها از صبح علی الطلوع همینجور سهمیه روزانه عاطفه و محبتشون رو راه به راه خرج می کنن.

واسه همین هم شب که می رسن خونه، لامپ هشدار  مخزن عاطفه شون یا قرمز چشمک زنه و داره تموم می شه، یا  مخزن عاطفه شون کاملاً تموم شده و ته کشیده.

این عده از یه مطلب مهم غافل هستن. اونم اینه که :

چراغی که به خونه رواست، به مسجد حرومه.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۲

یه بار اگه مفاتیح رو باز کنیم و به فهرستش نگاه کنیم، می بینیم برای هر موقعیتی، یه دعایی توش هست.

برای درد گوش، یه دعا داره، برای درد چشم یه دعای دیگه.

برای شنبه یه دعا داره، برای چهار شنبه یه دعای دیگه.

برای  سحر یه دعا داره، برای ظهر یه دعای دیگه.

برای نشستن یه دعا داره، برای خوابیدن یه دعای دیگه....

انگار که همه موقعیت های زندگی بهونه هستن.

بهونه ای برای اینکه ما یاد خدا بیفتیم  و یه کم باهاش حرف بزنیم.



همه موقعیت های زندگی بهونه هستن.

بهونه ای برای اینکه ما یاد خدا بیفتیم  و یه کم باهاش حرف بزنیم.

ولی خود دعاهایی که ائمه به ما یاد دادن هم بهونه هستن.

بهونه اینکه ماها یه کم به معرفت برسیم.

امام سجاد توی دعاهای صحیفه، با اینکه داره با خدا راز و نیاز میکنه، ولی غیر مستقیم داره به ماها چیز یاد میده....

هر دعایی از دعاهای صحیفه، یه جزوه آموزشیه و یه کلاس درس.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۵


از یکی پرسیدن :‌ خواستگاری چه طور بود؟

گفت : 50 درصد ماجرا حل شده. من اون رو می خوام، مونده اون منُ بخواد.

حکایت رابطه ما با خدا هم همینه.

اون بخشی که مربوط به خدا میشه، حلّ حله.

خودش دعوت نامه عمومی فرستاده که : منُ بخونید تا اجابتتون بکنم.

مونده اون بخشی که مربوط به ما می شه. اینکه حال دعا کردن داشته باشیم یا نه؟

بلد باشیم چی بخوایم و چطوری بخوایم یا نه؟

با امید بریم در خونه اش یا نا امید؟

همه چی به خودمون مربوطه.


خدا زیاد اهل «من گفتن» نیست. حتی توی قرآن وقتی می خواد از خودش حرف بزنه، کم پیش میاد که بگه «من».

خدا معمولاً به خودش، به جای «من» می گه «او»! ولی توی آیه ی صد و هشتاد و ششم سوره ی بقره، به جای «او» گفته «من». اون هم نه یک بار و دو بار! هفت بار توی یه آیه ی دو سطری!

این هفت تا من البته از روی «منیّت» نیست. لحن آیه، لحن لطف و مهربانیه. آخه آیه، راجع به دعاست.

فرموده:

«و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، بگو: من نزدیکم! من، دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم! پس باید دعوت من را بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند».

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۰

از یه زاویه، دعا کردن ما باعث می شه تا خدا بهمون نگاه رحمت آمیز داشته  باشه.

یعنی دعای ما، مث توریه که رحمت خدا رو توی اقیانوس بی کران مهربونیش صید می کنه....

ولی از یه زاویه دیگه اگه به قضیه نگاه کنیم باید بگیم، تا خدا به ما نگاه نکرده باشه، هیچ وقت نمی تونیم دستی به سمتش دراز کنیم و یا اللّهی  بگیم.

یعنی اول این خداست که به ما نگاه رحمت آمیز می کنه، بعدش ماییم که در اثر اون نگاه، اهل دعا کردن می شیم.

برای همینم مولانا  به خدا می گفت:

ای دعا از تو، اجابت هم ز تو!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۶