چهارتا بلیط و یه روی خوش، صد تومن
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ق.ظ
خیلی حیف شد!
قدیما دلمون به یه بلیط اتوبوس شهرداری خوش بود که اونم زدن و کارتیش کردن.
البته به خود بلیطش که نه، به بلیط فروش پیر سر خیابونمون.
صبح به صبح می رفتم یه اسکناس می ذاشتم جلوش و به جاش چارتا بلیط و یه صبح تا شب انرژی پس می گرفتم.
بسکه پیر مرد خوشرو و بشاش بود...
یه جوری اسکناس رو ازت می گرفت و چارتا بلیط رو بهت پس می داد که انگار باهات یه برجِ اِن طبقه معامله کرده.
کسی اگه نمی دونست فکر می کرد همیشه دارن قند تو دلش آب می کنن، ولی دورادور شنیده بودم که خودش و خانواده ش هزار و یه جور گرفتاری دارن...