وسعت دیدم آرزوست
وقتی شب تاریک، توی یه جاده باریک که زیاد هم نمی شناسیش رانندگی می کنی، کمتر پا رو روی پدال گاز فشار می دی...
فقط به خاطر اینکه از چندده متر بعدی جاده بی اطلاعی و نمی دونی چی سر راهته.
اما اگه توی همون جاده، بتونی به جای نور پایین از نور بالا استفاده کنی، می تونی با سرعت بیشتری برونی ...
دلیلش، همون وسعت دیدیه که نور بالا بهت می ده ...
توی جاده زندگی هم بعضی ها عادت دارن که با نور پایین رانندگی کنن ...
برای همین هم همه زندگیشون، ترس و اضطراب و نگرانی و یأس و نا امیدیه...
این آدمای نزدیک بین بی افق، همیشه فقط بلدن غصه فرداشون رو بخورن...
فردایی که برای اونا انگار قراره دنیا به آخر برسه.
نقطه مقابل اینجور آدما، دسته آدمای دوربین قرار دارن.
آدمایی که با وسعت دیدشون، به افق های دور تری فکر می کنن ...
افق هایی مث آخرتی که اونقدر ها هم دور نیست.
اینجور آدما، مث همون راننده ای که نور بالا داشت، می تونن توی مسابقه خوبی ها، با سرعت بیشتری برونن و از بقیه هم سبقت بگیرن....