دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رانندگی» ثبت شده است

کسی که در آزمون های کوچیک، نمره ی قبولی نمی گیره، نمی تونه به قبول شدن در آزمون های بزرگ و حساس، امیدوار باشه.

کسی که نمی تونه به سوال های ساده و پیش پا افتاده جواب درست بده، چطور می خواد به سوال های سختی که در برابر اون ها قرار میگیره، جواب درست بده؟

دوران دفاع مقدس، یه آزمون سخت و طولانی برای سنجش روحیه ی ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی آدم ها بود.

ولی همه ی آزمون های ازخودگذشتگی و فداکاری که به این سختی نیستن.

من  و شما، هر بار که مشغول رانندگی می شیم، یا توی یه جای شلوغ، یه صندلی خالی برای نشستن پیدا می کنیم،  یه آزمون ساده ی فداکاری رو تجربه می کنیم.

اگه توی رانندگی به بقیه راه بدیم، اگه خودمونُ نبینیم و بقیه رو هم درک کنیم، اگه صندلی خودمونُ به مسن تر ها و خسته تر ها بدیم،  از آزمون های کوچیک ایثار نمره ی قبولی می گیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۵

آقای عزیز!

خانم محترم!

این تخلفی که شما داری انجام می دی، اسمش روشه.

بهش می گن: «تخلف حادثه ساز»

یعنی این تخلف، از اون تخلف هائیه که باعث  و بانی  حادثه می شه.

باعث و بانی تخلف هم که خود شمایی. پس شما داری مستقیم و غیر مستقیم باعث و بانی حادثه می شی...

منظور از حادثه هم  جریمه و نمره منفی و ثبت و ضبط گواهینامه و اینجور چیزا نیست.

یه سر اگه به اورژانس حوادث و سوانح  یکی از بیمارستان های دور و برت بزنی، منظور از حادثه رو  می فهمی.

 

اگه به تک تک حادثه هایی که تا الآن برای خودمون و بقیه پیش اومده دقت کنیم می بینیم میشد که اینجور نشه.

ولی فعلاً دنیای دانش و تکنولوژی  نتونسته دستگاهی بسازه که زمان رو به عقب برگردونه.

پس برای حادثه های گذشته، کاری نمی شه کرد.

به جای افسوس خوردن برای گذشته و کاش و کاشکی گفتن، با دقت و احتیاط بیشتر، جلوی حادثه های بعدی رو بگیریم.

خیلی از حادثه ها، راه جبران و درمان ندارن، ولی هیچ حادثه ای ، غیر قابل پیشگیری نیست...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۰

روز بدون حادثه،  شانسی و  اتفاقی نیست.  به دست آوردنش، حساب و کتاب داره.

باید از تجربه ها درس گرفت و یافته های قبلی رو به کار بست.

روز بدون حادثه، یافتنی نیست. ساختنیه.

این خود مائیم که تعیین می کنیم از تقویم 365 روزه مون، چند روزش ، روز بدون حادثه باشه.

روز بدون حادثه، روزیه که عابرهای پیاده،  به جای اینکه از روی نرده ی وسط خیابون رد بشن، از محل خط کشی عابر پیاده رد می شن.

روز بدون حادثه روزیه که عابرهای پیاده هم،  مث ماشین ها، حواسشون به سبز بودن و قرمز بودن چراغ مخصوص خودشون هست.

روز بدون حادثه، روزیه که همه عابرها، پله های پل هوایی رو به اضطراب رد شدن از عرض خیابون و بولوار و بزرگراه ترجیح بدن...

برای  ساخته شدن یه روز بدون حادثه، موتور سوار ها باید بیشتر از بقیه از خودشون مایه بذارن.


استفاده نکرده از کلاه ایمنی، اشتباه گرفتن موتور سیکلت با تاکسی و تاکسی بار، بی خیال شدن چراغ قرمز،  اشتباه گرفتن پیاده رو با خیابون،  نداشتن چراغ جلو و عقب و راهنما

همه اینا، چیزایی هستن که تا درست نشن، روز بدون حادثه رو فقط باید توی تقویم دنبالش گشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱

بعضی از هموطنامون کارشون آموزش رانندگیه.

یه تابلوی آموزشگاه رانندگی فلان هم زدن بالای ماشینشون که همه بدونن اونی که پشت فرمونه، تحت تعلیمه.

ولی یه عده هم هستن که معلم فرهنگ رانندگی هستن.

یعنی کنار دستشون که بشینی تازه می فهمی که فرهنگ رانندگی یعنی چی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۳

هدایت، از اون کالاهائیه که انحصاراً دست خداست.

نمایندگی های توزیعش هم قرآن و انبیا و ائمه و  اونایی هستن.

البته جاهایی دیگه هم  ظاهراً بساط هدایت فروشی به راهه. ولی اونا جنسشون جنس اصل نیست. یا به کل تقلبیه. یا قاطی داره.  عین این چایی هایی که یه مقدارش چایی درجه یکه و بقیه ش معلوم نیست چیه....

خلاصه که غیر خدا و قرآن و انبیا و ائمه ش، کسی راهُ بلد نیست.

الکی دلمون ُ به در خونه ی این و اون خوش نکنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۰

یکی از پل های پیش رو در مسیر زندگی هر انسانی، همین امتحان رانندگیه.  کمتر انسانی پیدا می شه که از این پل، به راحتی عبور کرده باشه. توی این امتحان، هر کسی یه جور چزونده شده. یکی توی آزمون کتبی، یکی توی آزمون عملی. یکی وقت فراهم آوردن مدارک و پر کردن فیش های بانکی. یکی هم در همه ی موارد. ولی همه ی این سختی ها، به شیرین اون لحظه ای می ارزه که مامور پست گواهینامه رو میاره دم در خونه. 

لذت زائد الوصفی داره، لذت گرفتن گواهینامه.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۰

مثل خیلی از اونایی که ادعای زرنگیشون می شه،  بقیه هم بلدن توی ترافیک، مرتب لاین عوض کنن، ولی این کار رو نمی کنن.

بقیه هم بلدن تا یه چیزی قراره گرون بشه، بخرن و انبار کنن تا گرون تر بشه، ولی وجدانشون اجازه نمی ده...

بقیه هم بلدن  توی صف بزنن و دروغ بگن و رشوه بدن و شیرینی بگیرن، ولی دور اینجور کارا نمی رن.

فقط هم به خاطر اینکه انسانیت دارن.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۶

فکر کنید یه آدمی، چشماشُ با چشم بند، ببنده؛ بعد وسط یه بزرگراه شلوغ که ماشینا با سرعت دارن میان و می رن، رانندگی کنه.

همچین  آدمی، کارش با  چهارتا تخلف ساده ای که بقیه ممکنه انجام بدن فرق می کنه.

آدمی که وسط بزرگراه داره با چشم بسته رانندگی می کنه، اسم کارش تخلف نیست. جُرمه.

جزای همچین کاری هم  با  چهارتا برگ جریمه که  برای راننده های معمولی و تخلف های عادی صادر می شه فرق می کنه.

این آدم رو باید ببرن دادگاه، اونجا مفصل به حساب جرمش رسیدگی کنن.


نا امیدانه زندگی کردن یه همچین حالتی داره.

آدمی که توی جاده زندگی، چشمشُ روی همه دلخوشی ها و تابلو های بشارت بسته و داره  نا امیدانه  سر می کنه، کارش عین همون کسیه که  که وسط بزرگراه چشم بسته رانندگی کرده.

نا امیدی، یه جور گناهه.

اونم نه از این گناه های کوچیک.

نا امیدی، گناه کبیره ست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۰

وسط یه شهر غریب گم شدی، نه راه پس داری ، نه راه پیش...

جلوی یه ماشین رو می گیری و ازش آدرس می پرسی....

اونم بهت می گه: دنبال من بیا...

تو، توی همچین موقعیتی باشی، چی کار میکنی...

دنبالش می ری دیگه؟!

هر کس دیگه ای جای تو باشه هم دنبالش می ره.

چون و چرا هم نمی کنه که چرا الآن این طرف پیچیدی و چرا اونجا نپیچیدی....

توی زبون دین به این دنباله روی بی چون و چرا می گن: «بندگی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۵

وقتی شب تاریک، توی یه جاده باریک که زیاد هم نمی شناسیش رانندگی می کنی، کمتر پا رو روی پدال گاز فشار می دی...

فقط به خاطر اینکه از چندده متر بعدی جاده بی اطلاعی و نمی دونی چی سر راهته.

اما اگه توی همون جاده، بتونی به جای نور پایین از نور بالا استفاده کنی، می تونی با سرعت بیشتری برونی ...

دلیلش، همون وسعت دیدیه که نور بالا بهت می ده ...

توی جاده زندگی هم بعضی ها عادت دارن که با نور پایین رانندگی کنن ...

برای همین هم همه زندگیشون، ترس و اضطراب و نگرانی و یأس و نا امیدیه...

این آدمای نزدیک بین بی افق، همیشه فقط بلدن غصه فرداشون رو بخورن...

فردایی که برای اونا انگار قراره دنیا به آخر برسه.

نقطه مقابل اینجور آدما، دسته آدمای دوربین قرار دارن.

آدمایی که با وسعت دیدشون، به افق های دور تری فکر می کنن ...

افق هایی مث آخرتی که اونقدر ها هم دور نیست.

اینجور آدما، مث همون راننده ای که نور بالا داشت، می تونن توی مسابقه خوبی ها، با سرعت بیشتری برونن و از بقیه هم سبقت بگیرن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۵