دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آخرت» ثبت شده است

ظاهر دنیا، برق ماشینای گرون قیمتیه که توی خیابون از کنارمون رد می شن.

ارتفاع ساختمونائیه که تا سرمونُ کاملاُ بالا نگیریم، سیاهی طبقه ی آخرشُ نمی بینیم.

ظاهر دنیا، تعداد صفرهای جلوی موجودی حسابای بانیکه.

ولی همه ی این ظواهر یه باطنی هم داره. برای خیلی ها این باطن، به این زودی ها معلوم نمی شه. باید قیامت بیاد و پرده ها کنار بره تا چشم شون به اون باطن و حقیقت روشن بشه.

ولی بعضیای دیگه توی همین  دنیا هم چشم باطن بین دارن. برای همینم هست که  با نگاه از سر حسرت به برق ماشینای گرون قیمت نگاه نمی کنن.


ظاهر دنیا، همین زرق و برقیه که به چشم میاد. ظاهر دنیا همه ی چیزائیه که چشم با دیدن شون گرد می شه و تعجب می کنه.

ولی باطن دنیا رو با چشم سَر نمی شه دید. باطن دنیا رو باید با چشم سِر تماشا کرد.

خیلی از آدمایی که با چشم سر، دارا و توانمند و خوشبخت به نظر می رسن، باطن و حقیقت شون چیز دیگه ایه.

باطنشون فقر و نداری و احتیاج و بد بختیه.

این باطنُ فقط با چشم سِر می شه دید. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۵

آبرو داریم تا آبرو .

بعضی از آبرو ها ، تاریخ مصرف دارن : یعنی اینکه دیر یا زود ، تموم میشن و صاحبشون رو بی آبرو می کنن ...

تاریخ مصرف آبروی بعضی ها ، همین دو روزه دنیاست ، عوضش بعضی ها ، آبرومند هر دو دنیا هستن ...

مثل کی ؟ مثل حضرت مسیح .

فرشته ها وقتی اومده بودن بشارت تولد حضرت عیسی رو به مادرش مریم بدن، گفتن :

مژده که خدا تو رو به کلمه ای بشارت میده که آبرومند دنیا و آخرته ...

کلمه ای که اسمش ، مسیح، عیسی پسر مریمه

 

خودمونیم ها!

آبرویی خوبه که دیرپا باشه؛ آبرویی خوبه که به یه شب و یه تب بند نباشه ...

آبرویی خوبه که خدابده و مایه غرور و امتحان نباشه ...

آبرویی خوبه که از پیش خدا بیاد و نخواد که بره!

من دوست دارم آبروم از همون جنس آبرویی باشه که حضرت موسی و حضرت عیسی داشتن.

نه از این آبروهای ساختگی و تقلبی که فقط ظاهرشون آبروئه، ولی باطنشون عینهو طبل توخالی، هیچی نیست که نیسد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۵

می گفت:  طرف بازیکن خوبیه ها! خوب هم دریبل می زنه،  استقامتش هم خوبه، زیاد هم می دوه،  ولی به درد تیم من نمی خوره!

می پرسیدن : چرا آخه؟

می گفت :  واسه اینکه همیشه خدا سرش پایینه. برای همینم میدون بازی رو نمی بینه. کسی که میدون بازی رو نبینه، جایی که باید پاس بده، شوت می کنه و جایی که باید سانتر کنه، دریبل می زنه....

حکایت خیلی از ما ها توی زندگیمون، حکایت همون بازیکن سر به زیره.

سر به زیر بودن یه ارزشه، ولی نه همیشه و همه جا.

مثلاً اگه باعث بشه که آدم آسمون بالای سرش و خدای اون آسمون رو فراموش کنه و با تنگ نظری دل به خاک ببنده، ارزش که نیست، هیچ، اصلاً یه جور ضد ارزشه...

درست مثل اون بازیکن فوتبال، آدمی هم که وسعت دید رو کنار بذاره ، آدمی که فقط تا پیش پای خودش رو ببینه، جایی که باید مستقیم بره ، دور خودش می چرخه و جایی که باید راهش رو کج کنه، اونقدر می ره و می ره تا بیفته به چاه حسرت و پشیمونی...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۴

وقتی شب تاریک، توی یه جاده باریک که زیاد هم نمی شناسیش رانندگی می کنی، کمتر پا رو روی پدال گاز فشار می دی...

فقط به خاطر اینکه از چندده متر بعدی جاده بی اطلاعی و نمی دونی چی سر راهته.

اما اگه توی همون جاده، بتونی به جای نور پایین از نور بالا استفاده کنی، می تونی با سرعت بیشتری برونی ...

دلیلش، همون وسعت دیدیه که نور بالا بهت می ده ...

توی جاده زندگی هم بعضی ها عادت دارن که با نور پایین رانندگی کنن ...

برای همین هم همه زندگیشون، ترس و اضطراب و نگرانی و یأس و نا امیدیه...

این آدمای نزدیک بین بی افق، همیشه فقط بلدن غصه فرداشون رو بخورن...

فردایی که برای اونا انگار قراره دنیا به آخر برسه.

نقطه مقابل اینجور آدما، دسته آدمای دوربین قرار دارن.

آدمایی که با وسعت دیدشون، به افق های دور تری فکر می کنن ...

افق هایی مث آخرتی که اونقدر ها هم دور نیست.

اینجور آدما، مث همون راننده ای که نور بالا داشت، می تونن توی مسابقه خوبی ها، با سرعت بیشتری برونن و از بقیه هم سبقت بگیرن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۵
پولُ وقتی می ذاریم توی بانک، پولمون همونجا توی گاوصندوق بانک خاک نمی خوره.

بانک، با پول ما کار می کنه، یه ریالُ می کنه دو ریال.

برای همینم وقتی بعد سه چهار سال می ریم سراغ بانک، می بینیم موجودی حسابمون بیشتر شده.

سخاوت خدا، از سخاوت این بانکای بی سخاوت، خیلی خیلی بیشتره.

اینجوری نیست که خوبی هایی که تقدیم خدا می کنیم،  یه عمر توی حسابمون خاک بخورن و روز قیامت فقط اصل سرمایه رو تقدیم ما  کنن!‌

نه خیر!

خدا، یکی از کاراش همین پرورش دادن نیکی هاست.

 به همین دلیلم، شاید یه آجری که به یه ساختمون یه مدرسه تقدیم می شه،  تا روز قیامت برای صاحبش شده باشه یه مدرسه ی شش دانگ!

 

خیلیا فکر می کنن توی قیامت، قراره مزد اعمال خوب و بدُ به آدما بدن.

ولی  حقیقت اینه که قیامت،‌ روز مزد دهی نیست.

مزد و برآورد و حقوق و حق الزحمه، مال  این سیستم های  دنیائیه.

روز قیامت، به جای مزد عمل،  خود عمل هر کسی رو بهش می دن.

مثلاً  توی تنهایی و  سرگردونی قیامت،‌ یه دفعه یه انسان خوش سیما دست آدم ُ می گیره و میگه:

من سوره ی یاسینم. همون سوره ای که هر شب با من انس داشتی. بیا تا راهنمائیت کنم  بهشت از کدوم طرفه!

اونجا نماز و روزه و زکات و  بقیه ی کارای خوبت، منتظرت هستن!

رفاقت مال همین روزاست دیگه!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۰

هر مزرعه داری، می دونه که کاشت و برداشت، سر جمع می شه دو روز از سیصد و شصت و پنج روز سال.

اون چیزی که کمر مزرعه دارُ خم کرده،

اون چیزی که موهای سیاه مزرعه دار ها رو سفید می کنه، مال بین این دو تا مرحله ست.

مرحله ای که اسمش شده مرحله ی داشت.

اصل سختی کار مزرعه داری، مال این مرحله ی داشته.

مرحله ای که باید چهار چشمی مراقب کاشته ها بود تا سالم به فصل برداشت برسن...

 

یکی از اون اصطلاح هایی که لا به لای آیه های قرآن زیاد به چشم می خوره،‌اصطلاح حبط اعماله.

حبط اعمال یعنی همین بی توچهی به مرحله ی داشت.

حبط اعمال، مربوط به آدمائیه که خیلی دست و پا به خیرن،  ولی از کارای خیرشون مراقبت نمی کنن و با غفلت،‌ باعث نابودی اونا می شن.

نیکوکاری ، کار سختی نیست.

ولی حفظ نیکی ها تا خود قیامت،  کار سختیه.

خیلی خیلی سخت!‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۸

اینجوری نیست که اول دنیا تموم بشه، بعد آخرت شروع بشه.

آخرت هر کسی، از همون روزی که پا به این دنیا می ذاره،‌ همزمان به دنیای همون طرف شروع می شه.

اونم به شکل یه زمین خشک و خالی، ولی فوق العاده مستعد.

زمین آخرت، استعداد هر کشت و بنایی رو داره.

بعضیا، توی زمین آخرتشون بهشت می سازن، بعضیا جهنم،

بعضیام هی می سازن و هی خراب می کنن،‌ هی می سازن و هی می کوبن!

خدا، عاقبتشونُ به خیر کنه!‌

 

 

همین الان اگه یه پیامک برای هر کدوم از ما بیاد که ده میلیون تومن به حسابمون واریز شده، خوشحال می شیم.

با اینکه این ده میلیون تومن، الآن دست ما نیست، رنگشُ هم ندیدیم.

ولی یقین داریم که این پول، الآن مال ماست و  دیگه اختیارشُ داریم.

اگرم برامون پیامک بیاد که به علت سرعت غیر مجاز فلان مبلغ جریمه شدیم، حالمون گرفته می شه.

چون می دونیم بالاخره بخوایم و نخوایم این  مبلغ، از جیب مون رفته و کاریش نمی شه کرد.

قصه ی آخرت هم واسه ی خیلیا همینجوریه.

قیامت و آخرت، برای بعضیا ، فردا نیست، همین امروزه.

برای همینم با هر کار خیری، خوشحال می شن و با هر خطایی، حالشون گرفته می شه.

ولی برای بعضیای دیگه، آخرت و قیامت، جزء اون فرداهای دوره.

کو حالا تا فردا؟!

 

 

خدا توی سوره ی تکاثر، به اونایی که فکر آخر و عاقبت خودشون نیستن فرموده:

مشکل شما اینه که یقین ندارید.

اگه اهل یقین بودید،  همین الآن جهنم ُ  به چشم می دیدید.

توی سوره ی نساء، خدا به اونایی که مال یتیمُ بالا می کشن، فرموده:

همین الآن دارید آتیش قورت می دید!

می خوام بگم جهنم  و بهشت، قرار نیست، یه روزی،  یه جایی برپا بشن.

همین الآن، هر کدوم مون یا وسط بهشتیم، یا قعر جهنم.

بهشتی شدن و جهنمی شدن، توی همین دنیا اتفاق میفته.

توی آخرت، فقط صداش در میاد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۳

کلمه ی سکولاریسم زیاد به گوشمون خورده.

همیشه هم برامون معنیش می  کنن جدایی دین از سیاست.

ولی درست تر اگه بخوایم معنیش کنیم، باید بگیم جدایی دنیا از آخرت.

بازم اگه بخوایم درست تر معنیش کنیم،‌ باید بگیم جدایی کار دنیا از کار آخرت.

آدم سکولار، لزوماً آدم لامذهب و بی خدا و بی نمازی نیست.

ولی به خیال خودش، بعضی از کارا هست که فقط  به درد دنیا می خوره، بعضی از کارای دیگه به درد آخرت.

مثلاً روزی هشت ساعت می ره سرکار، که یه پولی در بیاره و دنیاشُ بسازه.

بعد از اون هشت ساعتم، شاید وضو بگیره که یه نمازی بخونه  که  آخرتش هم  آباد بشه.

ولی آدمی که زرنگ تر باشه، آدمی که قرآن و احادیثُ بهتر فهمیده باشه،  خرج دنیا و آخرتشُ از هم سوا نمی کنه.

آدم زرنگ،  سر کار و مهمونی و مسافرت هم که می ره،  یم نگاهی به آخرت خودش داره.

یادمون باشه که به ماها گفتن: مومن،‌ باید زرنگ باشه...

 

 خدا بیامرز بابا طاهر عریان یه جایی گفته:

خوشا آنان که دائم در نمازند.

منظور بابا طاهر از نماز دائمی، این نیست که آدم از سر سجاده پا نشه و بی خیال کار و زندگی و زن و اولاد بشه.

منظور اینه که همه ی کارای آدم، حتی سر کار رفتن و کارت زدن توی اداره، حتی بالا کشیدن  کرکره ی مغازه، حتی چرخوندن سوئیچ ماشین، برای رضای خدا و برای ساختن آخرت باشه.

آدمی که برای خدا، می ره سر مغازه ش،  آدمی که برای خدا از  صبح تا غروب پای تخته سیاه گچ می خوره، آدمی که برای خدا میاد رادیو،  آدمیه که دائم در نمازه.

دنیای همچین آدمی، یه مجتمع کشت و صنعت بزرگه برای آباد کردن آخرتش...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹