در مذمت سکولارهای اهل سجاده
کلمه ی سکولاریسم زیاد به گوشمون خورده.
همیشه هم برامون معنیش می کنن جدایی دین از سیاست.
ولی درست تر اگه بخوایم معنیش کنیم، باید بگیم جدایی دنیا از آخرت.
بازم اگه بخوایم درست تر معنیش کنیم، باید بگیم جدایی کار دنیا از کار آخرت.
آدم سکولار، لزوماً آدم لامذهب و بی خدا و بی نمازی نیست.
ولی به خیال خودش، بعضی از کارا هست که فقط به درد دنیا می خوره، بعضی از کارای دیگه به درد آخرت.
مثلاً روزی هشت ساعت می ره سرکار، که یه پولی در بیاره و دنیاشُ بسازه.
بعد از اون هشت ساعتم، شاید وضو بگیره که یه نمازی بخونه که آخرتش هم آباد بشه.
ولی آدمی که زرنگ تر باشه، آدمی که قرآن و احادیثُ بهتر فهمیده باشه، خرج دنیا و آخرتشُ از هم سوا نمی کنه.
آدم زرنگ، سر کار و مهمونی و مسافرت هم که می ره، یم نگاهی به آخرت خودش داره.
یادمون باشه که به ماها گفتن: مومن، باید زرنگ باشه...
خدا بیامرز بابا طاهر عریان یه جایی گفته:
خوشا آنان که دائم در نمازند.
منظور بابا طاهر از نماز دائمی، این نیست که آدم از سر سجاده پا نشه و بی خیال کار و زندگی و زن و اولاد بشه.
منظور اینه که همه ی کارای آدم، حتی سر کار رفتن و کارت زدن توی اداره، حتی بالا کشیدن کرکره ی مغازه، حتی چرخوندن سوئیچ ماشین، برای رضای خدا و برای ساختن آخرت باشه.
آدمی که برای خدا، می ره سر مغازه ش، آدمی که برای خدا از صبح تا غروب پای تخته سیاه گچ می خوره، آدمی که برای خدا میاد رادیو، آدمیه که دائم در نمازه.
دنیای همچین آدمی، یه مجتمع کشت و صنعت بزرگه برای آباد کردن آخرتش...