دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

نگاه به این شب های شهری نکن.

شهر، علاوه بر آلودگی هوا و آلودگی صوتی، آلودگی نوری هم داره. یعنی شب که می شه، از بس چراغ و لامپ و پرژکتور روشنه، انگاری که شب نیست. انگاری که روزه.  برای همینم هست که شبای شهری،  عین باقی چیزای شهری، صفا ندارن. ستاره هم ندارن.

یه بار ترسُ کنار بذار و بزن به دل کویر؛ بزن به دل کویر  تا معنی شبُ بفهمی. تا بدونی ظلمت یعنی چی.  توی شب کویر، جلوی پای خودتُ هم نمی بینی. حالا فکر کن وسط کویر و در دل شب، مقابل یک سنگ سیاه  باشی. بعد روی همین سنگ سیاه، یه مورچه ی سیاه کوچولو، خیلی آروم  در حال حرکت باشه.

 به نظرت  حرکت  آروم یه مورچه ی کوچیک سیاه، روی یه سنگ سیاه، توی دل شب سیاه، قابل دیدنه؟!

همه ی این فضا سازی ها و مقدمه چینی ها رو کردم  که بگم:

اونجوری که احادیث میگن رخنه کردن ریا به نیت آدم ها، از حرکت اون مورچه هم آهسته تر و نادیدنی تره. مراقب نیت ها و نمازهایی که با اون نیت ها می خونیم باشیم.

حواس مون باشه بین اونایی که اومدن کربلا، آدم تارک الصلاه کم پیدا می شد. ولی نیت های متفاوت  نمازها،  سرنوشت ها رو متفاوت کرد. بعضی ها حسینی شدن و بعضی ها یزیدی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۴۱

اینکه موقع گفتن تکبیر نماز، دست ها رو تا آستانه ی گوش بالا میاریم، یه جور نماده.

بعضی از بزرگان گفتن:  بالا آوردن دست ها، نماد اینه که همه ی چیزهای غیر خدایی رو  از ذهن و دل، و از مقابل چشم و گوش مون کنار می زنیم.

وقتی در شروع نماز،‌ الله اکبر می گیم، یعنی خدا رو از همه چیز و همه کس، حتی از همه ی تصورات بالاتر و بزرگ تر می دونیم.

خب وقتی همچین بزرگ  بالامرتبه ای، وجود داره، چرا به جای دیگه ای دخیل ببندیم.

چرا به کس دیگه ای،  به چیز دیگه ای توکل کنیم؟!

وقتی هیچ نیتی به اندازه نیت خالص خدایی، سود آور و به صرفه نیست، چرا با شریک کردن غیر خدا در نیت مون،  خلوص اونُ پایین بیاریم؟!‌

یادمون باشه خدا ما رو برای ترس نیافریده.  ما رو برای تشویش و اضطراب  و دلهره و دلمشغولی نیافریده.

خدا ما رو آفریده با با خیال جمع، با دل آرام و قلب مطمئن، با خاطر آسوده، عبادت خودشُ بکنیم.  این خود ماییم که گاهی وقتا، الکی برای خودمون دلمشغولی و تشویش می تراشیم.

این خود مائیم که از چیزهای نترسیدنی می ترسیم.

ما گاهی وقتا، سر نمازمون به چیزهایی فکر می کنیم که حتی بیرون از نماز هم ارزش فکر کردن ندارن. صد البته که همچین نمازهایی به درد بیرون کشیدن تیر، از پا نمی خورن. اتاقُ خلوت و ساکت می کنیم و قامت می بندیم، ولی بازم ذهن مون  توی آشفتگی های خودش سیر می کنه.

ولی تاریخ آدم هایی رو به خودش دیده که وسط معرکه و مقابل لشگر سی هزار نفری، حواس شون از نمازشون پرت نشده. نماز اون ها براشون باله و نماز ما، یه وقتایی برامون وبال!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۳۵

داشت همینجوری وسط مسجد،  پشت سر هم نماز می خوند.

دو نفر هم پشت سرش نشسته بودن و نگاهش می کردن...

اولی به دومی گفت: خوش به حال این جلویی... ببین چقدر خالصانه داره نماز می خونه.

دومی هم جواب داد: آره واقعاً خوش به حالش...

سرش رو برگردوند سمت اون دو نفر و گفت: کجای کارید؟ تازه روزه هم هستم!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۵

گفتن هر نمازی رو اونجور بخونید که انگار قراره آخرین نماز عمرتون باشه.

ما ها اگه واقعاً بدونیم یه نماز، آخرین نمازیه که می خوایم بخونیم،  سعی می کنیم اون رو به  ویژه ترین شکل ممکن به جا بیاریم.

از همون لحظه الله ا کبر گفتن، حتی از قبلش و از دم وضو گرفتن، همه هوش و حواسمون رو جمع می کنیم .

اما اینکه چرا بقیه نمازهامون معمولاً اینجوری نیست، خیلی دلیل ها داره.

یه دلیلش اینه که اونا رو از سر عادت و تکرار به جا بیاریم. برای  همینم همه نمازهامون به هم شبیه هستن.

ولی اونایی که نمازهاشون از سر عادت و تکرار نیست، قشنگ توی هر رکعتی با خودشون می گن: خب الآن بعد از حمد چه سوره ای بخونم؟  توی سجده چی از خدا بخوام؟ ذکر رکوعم این دفعه چی باشه؟! با چه کلمه هایی باهاش حرف بزنم؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۴

وسواس و وسوسه ی فکری، مشکلیه که خیلی وقتا، سراغ خیلی هامون میاد.

حالا برای بعضیا بیشتر، برای بعضیا کمتر.

اصولاً فکر و خیال، از اون چیزائیه که وقتی می خواد وارد خونه ی ذهن و دل آدم بشه، در نمی زنه و «یا الله» نمیگه  و اجازه نمی گیره. چه برسه به اینکه بخواد قبلش اطلاع بده که مثلاً فردا ظهر، قراره بنده به عنوان یه شک و شبهه ی تازه، به ذهن شما خطور کنم!

برای این مهمونای ناخونده و سر زده و بی اذن و اجازه، باید تصمیمات اساسی بگیریم، چون در غیر این صورت، اونا برامون اختیار داری می کنن و راجع به ماها، تصمیمات بنیادی و بنیان کن می گیرن!


 

اینجوری نیست که فقط وقتی توی مجلس عروسی نشستیم  و صدای ساز و آواز بلنده،  فکر و خیالات و شک و شبهه های مختلف به ذهنمون خطور کنه.

یه وقتایی ممکنه سر نماز، یا حتی موقع تلاوت قرآن هم وسواس فکری سراغمون بیاد و ذهنمونُ مشغول کنه.

می خوام بگم شیطون حتی از نماز خوندن و  قرآن خوندن ما هم حیا نمی کنه و بازم میاد و کار خودشُ می کنه.

برای همینم هست که خدا فرموده:  موقع خوندن قرآن، از شر شیطان رجیم به خود خدای قرآن پناه ببرید.  و برای همینه که موقع خوندن قرآن، باید قبل از «بسم الله»، یه «اعوذ بالله » هم بگیم.


«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۶

کلمه ی سکولاریسم زیاد به گوشمون خورده.

همیشه هم برامون معنیش می  کنن جدایی دین از سیاست.

ولی درست تر اگه بخوایم معنیش کنیم، باید بگیم جدایی دنیا از آخرت.

بازم اگه بخوایم درست تر معنیش کنیم،‌ باید بگیم جدایی کار دنیا از کار آخرت.

آدم سکولار، لزوماً آدم لامذهب و بی خدا و بی نمازی نیست.

ولی به خیال خودش، بعضی از کارا هست که فقط  به درد دنیا می خوره، بعضی از کارای دیگه به درد آخرت.

مثلاً روزی هشت ساعت می ره سرکار، که یه پولی در بیاره و دنیاشُ بسازه.

بعد از اون هشت ساعتم، شاید وضو بگیره که یه نمازی بخونه  که  آخرتش هم  آباد بشه.

ولی آدمی که زرنگ تر باشه، آدمی که قرآن و احادیثُ بهتر فهمیده باشه،  خرج دنیا و آخرتشُ از هم سوا نمی کنه.

آدم زرنگ،  سر کار و مهمونی و مسافرت هم که می ره،  یم نگاهی به آخرت خودش داره.

یادمون باشه که به ماها گفتن: مومن،‌ باید زرنگ باشه...

 

 خدا بیامرز بابا طاهر عریان یه جایی گفته:

خوشا آنان که دائم در نمازند.

منظور بابا طاهر از نماز دائمی، این نیست که آدم از سر سجاده پا نشه و بی خیال کار و زندگی و زن و اولاد بشه.

منظور اینه که همه ی کارای آدم، حتی سر کار رفتن و کارت زدن توی اداره، حتی بالا کشیدن  کرکره ی مغازه، حتی چرخوندن سوئیچ ماشین، برای رضای خدا و برای ساختن آخرت باشه.

آدمی که برای خدا، می ره سر مغازه ش،  آدمی که برای خدا از  صبح تا غروب پای تخته سیاه گچ می خوره، آدمی که برای خدا میاد رادیو،  آدمیه که دائم در نمازه.

دنیای همچین آدمی، یه مجتمع کشت و صنعت بزرگه برای آباد کردن آخرتش...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹