وقتی طرف قول و قرار، خداست
فارغ از قول و قرار هایی که با خودمون و با بقیه می بندیم، یه سری قول و قرار هم داریم که توی اونا طرف حساب آدم، خداست.
توی قرآن، از هر ده تا جایی که کلمه ی «عَهد» اومده، تقریباً نه بارش منظور قول و قراریه که یه طرفش خداست، یه طرفش ما یا باقی بنده هاش.
خیلی جالبه!
خدا بعضی جاها، راجع به بعضی از کارای بنی بشر، با لحن گلایه مند و عتاب آمیزی میگه: «ما با هم همچین قراری نداشتیما!،
ما، قرارمون چیز دیگه ای بود! »
خدا، توی سی و شش آیه از آیه های کتابش راجع به عهد و قول و قرار صحبت کرده. مثلاً فرموده:
زیانکار، اونایی هستن که قول و قرارشونُ با خدا، بعد از محکم شدنش، زیر پا می ذارن و عهدشونُ می شکنن.
یا به بنی اسرائیل گفته: به عهدی که با من دارید وفا کنید، تا منم به عهدی که باهاتون دارم وفا کنم.
جای دیگه ای هم فرموده: کیه که بیشتر و بهتر از من پای قول و قرارش بمونه؟!
خودمونیم ها! کیه؟!
توی سوره ی توبه، خدا از آدمایی حرف می زنه که وقتِ نداری، یه قولایی به خدا می دن.
قول می دن اگه خدا جیبشونُ پر پول کنه، اهل خیرات و صدقات بشن. ولی ...
ولی وقتی خدا کاری می کنه که دستشون به دهانشون برسه، بخل میاد سراغشون و یادشون می ره چه قولی به خدا داده بودن!
کلاً یکی از گلایه ها و انتقاد های قرآن نسبت به ما آدما، اینه که قول و قرارمون یادمون می ره.
خوش به حال اونایی که توی روز آسونی، نذرها و قسم ها و قول و قرارهای روزای سختی، یادشون نمی ره.