در اطراف ما، همین نزدیکی ها، مشاغلی هستن که وجودشون خیلی ضروریه. مشاغلی که اگه نباشن، و اگه کسی زحمت اون ها رو بر عهده نگیره، همه ی ما به مشکل بر می خوریم. مشاغلی که مهم هستن، اما به پیش چشم بعضی از ماها بی اهمیت و گاه چندش آور به نظر می رسن. مخاطب خاص این نوشته اونایی هستن که اهمیت این مشاغلُ درک نمی کنن. غسل دادن اموات یا به قول خودمون مرده شوری، یکی از همون مشاغله.
اشتباه ما از جایی شروع شد که فکر کردیم مهم بودن یه شغل، به دفتر و دستک اونه. فکر کردیم مهم بودن یه شغل، به درآمد بالای اونه. آدم هایی هستن که توی دفاتر گرون قیمت، با مبلمان لوکس کار می کنن، اما شغل شون یه شغل کاذبه. اونا با افتخار از شغل شون می گن و دارائی شون ُ به رخ می کشن. ما هم اون ها رو آدم هایی موفق به حساب میاریم. غافل از اینکه موفقیت در یک شغل کاذب، به قیمت ضربه زدن به اقتصاد ملی به دست میاد. اما کسی که در سالن تطهیر اموات کار می کنه، یا سرویس های بهداشتی عمومی رو نظافت می کنه، یک شغل حقیقی داره. او با کار خودش به ما خدمت میکنه و ما گاهی به نگاه خودمون او رو تحقیر می کنیم. کسی که با دلالی فروش ملک در کشورهای خارجی، ثروت ملی رو از کشور خارج می کنه، یا کسی که دارو و کالاهای اساسی رو احتکار میکنه، بیشتر مستحق این نگاه های تحقیر آمیزه.