بند سی و پنجم، عین یه تسبیحه. هر اسمی با اسم قبل و بعد خودش در ارتباطه. اصلاً هستی از پیوستگی اسماء و صفات خداست که ساخته می شه. هستی، یه کلّ به هم پیوسته ست. چون اسما و صفات خدا با هم پیوستگی دارن. هر اسمی در رابطه و تلازم با باقی اسماء خداست که صاحب معنا می شه. بند سی و پنجم دعای جوشن، عین یه تسبیحه. قدر بدونیم دانه های این تسبیح به هم پیوسته رو. ثانیه ها، ثانیه های ذکر گفتنه.
بند سی و پنجم دعای جوشن، به ما کمک می کنه برای خودشناسی و خود سازی. خودشناسی یعنی شناختن استعداد ها. استعداد ما، رسیدن به صفات خدائیه. خودسازی یعنی پیاده کردن همین صفات در خودمون. یعنی وقتی خدا در عهد و پیمان خودش اهل وفاداریه، ما هم اهل وفای به عهد باشیم. وقتی خدا در وفاداری خودش اهل پایداریه، ما هم عادت کنیم به پایداری در وفاداری.
فراز سی و پنجم به ما یاد می ده که برای هر نیازی، باید دنبال چه صفتی در خودمون باشیم. اگه نیار به قرب داریم، باید اهل لطف باشیم. اگه نیاز به لطف داریم، باید شرافت مندانه زندگی کنیم. اگه زندگی شرافت مندانه می خوایم، باید دنبال عزت باشیم و تن به هر ذلتی ندیم. هر صفتی، صفت دیگه ای رو در وجود ما پاگشا می کنه. هر صفتی، پیش نیازی داره که اون هم صفتی از صفات خداست. فراز سی و پنجم، رابطه ی این اسماء و صفاتُ به ما یاد می ده.
خدا، در عهد و پیمانش اهل وفاداریه. ما چرا اینگونه نباشیم.
خدا در وفاداری، اهل پایداریه؟ ما چرا اینطور نباشیم. ما چرا اهل تزلزل و تعلل باشیم.
خدا در پایداری خودش، والاست. ما چرا تن به خواری ها و خفت ها بدیم؟
خدا با همه ی والایی، به ما نزدیکه. ما چرا از او دوری کنیم؟ چرا غریبگی کنیم؟ چرا این نزدیکی رو قدر ندونیم و خودمونُ در آغوش یادش نندازیم.