برداشتی از فراز سی و چهارم دعای جوشن کبیر
خطا از ماست، بخشیدن از او. احتیاج از ماست، منت گذاشتن از او. نیاز از ماست، خیر رسوندن از سمت او. نداری از ماست، فضل رسوندن از جانب او. آفریده ماییم، آفریدگار او. گرفتاری عادت ماست، گره گشایی خصلت او. زیان دیدن و خسارت چشیدن کار ماست، جبران ضرر ها و خسارت ها، کار او.
اگه دلت گذشت کریمانه ی او رو می خواد، اگه طالب نعمت های بزرگش هستی، اگه به خیر زیادش دل بستی، اگه چشم امیدت به فضل قدیم و لطف همیشگی خداست، این فرازُ غنیمت بدون. آهسته و پیوسته، بند سی و چهارم دعای جوشنُ تکرار کن. صداش بزن و بگو: ای کسی که آفرینش او، چشم نواز است. ای کسی که برای گرفتاری ها، گره گشایی. ای خدایی که زیان ها رو تو جبران می کنی. ای که مالک همه ی مُلکِ هستی هستی! ای کسی که وقتی داوری، جز به حق، قضاوت نمی کنی!
اوصاف و اسامی خدا، همه شون زیبا و روح نوازن. ولی این زیبایی دوچندان می شه، وقتی که دو اسم، دو وصف، در کنار هم قرار می گیرن. وقتی با هم اسم و وصفی تازه می سازن. اوصاف خدا در بند سی و چهارم دعای جوشن، همه همینطورن. کرامت و گذشت خدا با هم به تلاقی می رسن تا وصف تازه ای ساخته بشه. وصفی به زیبایی «کَریمَ الصَّفْح»
عظیم بودن و منان بودن خدا، در همین فرازه که در کنار هم قرار می گیرن. حاصل همین تلاقیه، وصف زیبای «عَظیمَ الْمَنّ»
خدایی که هم دائم باشه، هم لطیف، «دَائِمُ اللُّطْف» هم هست.
خدایی که هم لطیف باشه، هم صانع، «لَطیفُ الصُّنْع» هم هست.
خدایی که هم قاضی باشه، هم حق، خدای «قَاضیَ الْحَقّ» هم هست.
خدای «قَدیمَ الْفَضْل»، خدائیه که هم قدیم و ازلیه، هم صاحب فضل و عنایت.
قدر بدونیم این دقایقُ. این دقایق، فرصت راز و نیاز با چنین آفریدگاری هستن. آفریدگاری که همه ی کثرت های هستی، حاصل کثرت اسماء و صفات خودشه.