دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

شما یه لحظه به این فکر کنید که توی خونه  ی  متعلق به یه خانواده ی ایرانی، قرص استامینوفن پیدا نشه.

 

ولی همین قرص استامینوفن که رفیق گرمابه و گلستان ما ایرانی ها شده، اگه بالاتر از حد مجاز خودش مصرف بشه، نتیجه ی عکس می ده و چه بسا کبد رو هم از کار بندازه.

 

حرف قرص استامینوفنُ پیش کشیدم که بگم امام اولّمون  فرموده:

حرف، عین دارو می مونه. کمش سودمنده، ولی زیادش کشنده ست.

 

همین خود ما، توی فامیلمون  یه بچه ی مدرسه ای داریم که از هر چی شال و کلاهه بیزار شده.

چرا؟

چون مامانش صبح به صبح به جای اینکه یه بار بهش بگه شال و کلاهتُ توی حیاط مدرسه در نیار،  سه بار بهش می گه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۶

یه ویژگی آدمای صادق و راستگو اینه که چون خودشون اهل دروغ گفتن نیستن، حرف بقیه رو هم  خیلی ساده و بدون تشریفات و با حسن ظن ازشون قبول می کنن.

 

آدمای  همیشه صادق و  همیشه راستگو، خودشون هم وقتی حرفی می زنن، دلیلی نمی بینن که برای اثبات راست بودن حرفشون مدرک و سند ارائه بدن و قسم بخورن.

 

ولی آدمی که راست و دروغ ُ درهم تحویل مخاطبش می ده،   هم خودش همیشه ی خدا به راست بودن حرفایی که می شنوه شک داره، هم احساس می کنه بقیه حرفاشُ باور نمی کنن.  برای همینم همیشه سعی می کنه برای اثبات راستگویی خودش، به آب و آتیش بزنه.

 

خدا اموات همه ی جمع حاضرُ رحمت کنه.

ما یه فامیل پیری داشتیم که  به بعضیا میگفت:

«یه بار گفتی، باور کردم

تکرار کردی، شک کردم

قسم  که خوردی، فهمیدم دروغ می گی!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۴

اینُ دیگه همه مون می دونیم که ترجمه ی «خیرُ الکلام» می شه «بهترین سخن».

جاتون خالی ما نشستیم پشت نرم افزار جستجوی احادیث، بعدش توی کادر جستجو همین «خیر الکلامُ» نوشتیم و بعدش هم اینتر زدیم.

چند ثانیه بعد، چشم و دلمون به حدیثی از پیامبر اخلاق و رحمت، حضرت مصطفی روشن شد که با همین «خیر الکلام» شروع می شد.

 

حضرت فرموده بود:

بهترین سخن، سخنیه که کوتاه باشه، قابل فهم باشه،  روشن باشه، خستگی آور هم نباشه.

 به نظر ما که همین حدیث کوتاه پیامبر، خودش می تونه  یه مثال روشن و کوتاه و قابل فهم از « خیر الکلام» باشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۱۲

خدایا!

از یکی از بنده های خوبت شنیدم که می گفت: «عادت، کمینگاه شیطونه»

شیطون همیشه با عادت هایی به من ضربه میزنه که دل کندن ازشون برام سخته.

کمکم کن به هیچی غیر از بندگی  تو  و دوست داشتن تو، عادت نکنم.

خدایا!

بعضی ها باهات حرف می زنن چون دستشون زیر سنگه و حاجت دارن.

ولی بعضی ها باهات حرف میزنن چون از حرف زدن با تو لذت می برن.

اسم منُ جزء  اون گروه دوم بنویس...


 خدایا!

به قول و  قرار های من اعتمادی نیست.

اینُ هم خودت می دونی، هم خودم.

تا حالا هزار بار بهت قول دادم و بعدش یادم رفته که چی قول داده بودم.

تا حالا هزار بار باهات قرار گذاشتم و به جای موندن سر قول و قرارم،‌ بی قراری کردم.

ولی تو اینجوری نیستی...

تو خوبی، خیلی خوب...

یه کاری کن منم یه کم مث تو و بنده های خوب تو بشم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۴۰

تسلیم داریم تا تسلیم

یه وقتایی  عین این فیلمای سینمایی، طرفُ از  هر چهار طرف محاصره می کنن و میگن:

« دیگه راه فراری نداری ، تسلیم شو!»

طرف هم با  این که دلش نمی خواد تسلیم شه، ولی چون راه دیگه ای نداره، دستاشُ بالای سرش می گیره و تسلیم می شه.

همچین آدمی، دستاش تسلیمه، ولی دلش تسلیم نیست...

اتفاقاً بعضیا اینجوری تسلیم خواست خدا می شن.

یعنی دلشون به اون چیزی که خدا براشون خواسته راضی نیست، ولی چون چاره ی دیگه ای ندارن ، چیزی نمی گن...

ولی بعضیای دیگه از صمیم قلب تسلیم خواست و اراده ی خدا هستن...

مثل ابراهیم و اسماعیل که حتی ته دلشون هم اعتراضی به دستور خدا نداشتن.

خوش به حالشون....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۰

 «مقام تسلیم» کم مقامی نیست.  همینجوری ساده و دستی دستی هم به دست نمیاد.

کلی تمرین می خواد.  باید از چیزای کوچیک شروع کرد تا سر بزنگاه های بزرگ،  درست عمل کرد.

اسم مقام تسلیم که میاد، ذهن و  دل خیلی ها بی اختیار می ره پیش امام حسین.

امام مون، اون شب و روز  آخر،  مدام این ذکرُ زمزمه می کرد که:

«خدایا! راضی ام به رضای تو

تسلیمم به فرمان تو

نیست معبودی  جز تو »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۹

احادیث میگن «اسلام» که اسم دین ماست، معنیش همون تسلیمه.

یعنی مسلمون کسیه که اهل تسلیم در برابر خدا باشه.

مسلمون کسیه که هر چی خدا گفت، مث بنی اسرائیل، «ان قُلت» و «آره و نه» نیاره و  با رضایت خاطر بگه : «چشم!»

مسلمونی یعنی این.

حالا اینکه ما چقدر مسلمون هستیم، خودمون می دونیم و خدامون.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۸

اگه ابراهیم اون خواب عجیبُ دید.

اگه مأمور شد تا اون مأموریت سختُ انجام بده.

اگه با هزار مکافات و سختی قضیه رو با اسماعیلش در میون گذاشت

فقط یه دلیل داشت...

خدا می خواست ببینه این پدر و پسر، چقدر اهل تسلیم هستن.

می خواست ببینه تا کجا هر چی که بگه، اون دو نفر می گن چشم.

امتحانی که ابراهیم و اسماعیل ازش نمره ی قبولی گرفتن، سخت ترین امتحانی بود که می شد از یه پدر و پسر گرفت.

خدا، از اما، از اینجور امتحان های سخت نمی گیره.

ولی خودش گفته هیچ کسی رو هم بی امتحان نمی ذاره.

ما هم، اونجوری که آیه های قرآن میگن، سالی یکی دو بار امتحان می شیم تا معلوم بشه چقدر اهل تسلیم هستیم.

البته از مال ما سوال هاش آسون تره!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰

یه  بطری شیر وقتی تاریخ مصرفش می گذره و فاسد می شه، باید دور ریخته بشه.

بعد از دور ریختن، ملکول های اون بطری شیر به چرخه ی طبیعت بر می گردن، ولی  شاید میلیارد ها سال زمان لازم باشه تا یکی از  اون ملکول ها دوباره شانس اینُ پیدا کنه که  در ترکیب یه قطره ی شیر خالص و سالم و خوشمزه قرار بگیره.

فساد همیشه  همینجوریه...

یعنی یه جور عقب گرده.

حالا این فساد  هم می تونه مربوط به یه بطری شیر باشه،  هم می تونه  به عمل اختیاری یه آدمیزاد ربط پیدا کنه....




فساد، همیشه یه جور عقب گرده.

یعنی کاری می کنه انسانی که می تونست اشرف مخلوقات باشه و  از فرشته سر بزنه، به قول قرآن در راسته ی چارپایان قرار بگیره و «بَل هُم اَضَل» بشه....

ابر و باد و مه و خورشید و فلک چندین میلیون سال زحمت کشیدن تا مایی که آدمیزاد هستیم بتونیم روی این کره ی خاکی زندگی کنیم.

ولی یه وقتایی ما آدمیزاده ها،‌کاری می کنیم که زحمات چندین میلیون ساله ی ابر و باد و مه و خورشید و فلک به باد بره.

نمونه اش همین تخریب بی وقفه ی محیط زیست که خودش مصداق عملی و نظری فساد روی زمینه...




بی رو دربایستی،  انجام هر کاری که خدا گفته نکنیم، یه جور  فساده.

چون خدا هر کاری رو از روی یه مصلحتی گفته انجام ندیم. ولی ما وقتی اون کار رو انجام می دیم بی اونکه بدونیم داریم یه جور خرابکاری به بار میاریم.

فساد هم یعنی همین دیگه...

یعنی خراب شدن و خرابکاری و  اینجور چیزا.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۵

هدایت، از اون کالاهائیه که انحصاراً دست خداست.

نمایندگی های توزیعش هم قرآن و انبیا و ائمه و  اونایی هستن.

البته جاهایی دیگه هم  ظاهراً بساط هدایت فروشی به راهه. ولی اونا جنسشون جنس اصل نیست. یا به کل تقلبیه. یا قاطی داره.  عین این چایی هایی که یه مقدارش چایی درجه یکه و بقیه ش معلوم نیست چیه....

خلاصه که غیر خدا و قرآن و انبیا و ائمه ش، کسی راهُ بلد نیست.

الکی دلمون ُ به در خونه ی این و اون خوش نکنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۰