دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

دو جور انتظار داریم.

انتظار اول، معنیش دست روی دست گذاشتنه.

معنیش تسلیم بودن و نشستن و دل خوش کردن به قضا و قدره.

همچین انتظاری، صاحب خودش رو خوار و خفیف می کنه.

اون هایی که اهل همچین انتظاری باشن، ذلیل زندگی می کنن و دست آخر هم ذلیل می میرن...

بعضی ها فکر می کنن اون انتظاری که اسمش شده «افضل اعمال» همچین انتظاریه...

یه عده باورشون شده، اون انتظاری که از نماز و روزه و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بالاتره، همچین انتظار و همچین انفعالیه...

ولی هیچ آدم منصفی، به همچین انتظاری، نمره قبولی نمی ده.

چه برسه به اینکه قرار باشه اسم همچین انتظاری رو بذاریم «افضل اعمال»

 

 

نقطه مقابل انتظار ذلیلاله، انتظار عزیزانه و عزتمنده.

توی همچین انتظاری، نشستن و درجا زدن و دست روی دست گذاشتن ممنوعه.

درست مث مهمونی که به جای نشستن، با حرکت کردن و آب و جارو کردن خونه انتظارشُ می کشیم.

انتظار عزیزانه،‌ از جنش نشستن و کاری نکردن نیست. از جنس بلند شدن و راه افتادن و کار کردنه...

همچین انتظاری، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و بقیه عبادت ها رو هم در دل خودش داره.

برای همینم هست که اسمش شده «افضل اعمال»

چون که صد آید، نود هم پیش ماست...

 

فرق دارن...

خیلی هم فرق دارن ...

آدمی که بشارت شنیده و آدمی که از بشارت شنیدن بی بهره بوده، با هم فرق دارن...

کسی که یه بشارت تاریخی و تاریخ ساز رو از خدای خودش شنیده و به اون بشارن ایمان آورده، صاحب یه افق دور دسته ...

افقی که بهش امید و انرژی می ده ...

امید به یه فردای بهتر و انرژی برای به انتظار نشستن اون فردا.

انتظاری که از جنس نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست.

از جنس جنب و جوش و به استقبال رفتن و آماده شدنه.

به قول فیلسوف ها، انتظاری که انتظار آماده گره...

مثل روزای آخر اسفند که همه جا صحبت عیده و هیچ کس آروم و قرار نداره!

آخه همه دارن آماده می شن برای ظهور بهار ...

 

 

داشتم می گفتم که فرق دارن...

خیلی هم فرق دارن ...

آدمی که بشارت شنیده و آدمی که از بشارت شنیدن بی بهره بوده، با هم فرق دارن...

آدمی که از بشارت شنیدن، بهره ای نبرده ، یا بشارت ها رو شنیده و به اون ها ایمان نیاورده، سر گردونه ...

برای همین هم به جای مستقیم رفتن و افق ها رو دنبال کردن، فقط و فقط دور خودش می گرده ...

اونقد می گرده و می گرده تا سرگیجه بگیره و زمین بخوره ...

بچه های کوچیک رو دیدی؟

وقتی چند دور، دور خودشون می گردن، دیگه نمی تونن مستقیم راه برن...

اولش تلو تلو می خورن و بعد می افتن روی زمین ...

اونجاست که یکی باید بیاد و دستشون رو بگیره و از زمین بلندشون کنه ...

یکی که از افق ها و بشارت ها با خبره!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۸

شب، شب میلاد یه انسان کریمه. کسی که همیشه اهل سفره انداختن و مهمونی دادن بود. کسی که در خونه ش روی همه باز بود. هر غریبه ای که وارد مدینه می شد، اگه کس و کاری نداشت، همه خونه ی امام مجتبی رو بهش نشون می دادن. خونه نبود که، مهمون سرا بود. آشنا و غریبه، دوست و دشمن، می اومدن و  سر سفره ی  پسر بزرگ علی می نشستن. خوش به حالشون!

 

برده بود.  در باغ صاحبش کاری می کرد. یکبار داشت غذا می خورد .  سگ هم ی روبه روی او نشسته بود.

هر لقمه ای که می خورد، لقمه ای  هم به سگ  می داد.

امام او را دید. پپرسید: «چرا این طور می کنی؟»

جواب داد: «من خجالت می کشم که خودم غذا بخورم و این سگ گرسنه بماند».

امام مجتبی، او و باغ را با هم از صاحبشان خرید. او را  آزاد کرد. باغ را هم به او بخشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۶
پولُ وقتی می ذاریم توی بانک، پولمون همونجا توی گاوصندوق بانک خاک نمی خوره.

بانک، با پول ما کار می کنه، یه ریالُ می کنه دو ریال.

برای همینم وقتی بعد سه چهار سال می ریم سراغ بانک، می بینیم موجودی حسابمون بیشتر شده.

سخاوت خدا، از سخاوت این بانکای بی سخاوت، خیلی خیلی بیشتره.

اینجوری نیست که خوبی هایی که تقدیم خدا می کنیم،  یه عمر توی حسابمون خاک بخورن و روز قیامت فقط اصل سرمایه رو تقدیم ما  کنن!‌

نه خیر!

خدا، یکی از کاراش همین پرورش دادن نیکی هاست.

 به همین دلیلم، شاید یه آجری که به یه ساختمون یه مدرسه تقدیم می شه،  تا روز قیامت برای صاحبش شده باشه یه مدرسه ی شش دانگ!

 

خیلیا فکر می کنن توی قیامت، قراره مزد اعمال خوب و بدُ به آدما بدن.

ولی  حقیقت اینه که قیامت،‌ روز مزد دهی نیست.

مزد و برآورد و حقوق و حق الزحمه، مال  این سیستم های  دنیائیه.

روز قیامت، به جای مزد عمل،  خود عمل هر کسی رو بهش می دن.

مثلاً  توی تنهایی و  سرگردونی قیامت،‌ یه دفعه یه انسان خوش سیما دست آدم ُ می گیره و میگه:

من سوره ی یاسینم. همون سوره ای که هر شب با من انس داشتی. بیا تا راهنمائیت کنم  بهشت از کدوم طرفه!

اونجا نماز و روزه و زکات و  بقیه ی کارای خوبت، منتظرت هستن!

رفاقت مال همین روزاست دیگه!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۰

هر مزرعه داری، می دونه که کاشت و برداشت، سر جمع می شه دو روز از سیصد و شصت و پنج روز سال.

اون چیزی که کمر مزرعه دارُ خم کرده،

اون چیزی که موهای سیاه مزرعه دار ها رو سفید می کنه، مال بین این دو تا مرحله ست.

مرحله ای که اسمش شده مرحله ی داشت.

اصل سختی کار مزرعه داری، مال این مرحله ی داشته.

مرحله ای که باید چهار چشمی مراقب کاشته ها بود تا سالم به فصل برداشت برسن...

 

یکی از اون اصطلاح هایی که لا به لای آیه های قرآن زیاد به چشم می خوره،‌اصطلاح حبط اعماله.

حبط اعمال یعنی همین بی توچهی به مرحله ی داشت.

حبط اعمال، مربوط به آدمائیه که خیلی دست و پا به خیرن،  ولی از کارای خیرشون مراقبت نمی کنن و با غفلت،‌ باعث نابودی اونا می شن.

نیکوکاری ، کار سختی نیست.

ولی حفظ نیکی ها تا خود قیامت،  کار سختیه.

خیلی خیلی سخت!‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۸

اینجوری نیست که اول دنیا تموم بشه، بعد آخرت شروع بشه.

آخرت هر کسی، از همون روزی که پا به این دنیا می ذاره،‌ همزمان به دنیای همون طرف شروع می شه.

اونم به شکل یه زمین خشک و خالی، ولی فوق العاده مستعد.

زمین آخرت، استعداد هر کشت و بنایی رو داره.

بعضیا، توی زمین آخرتشون بهشت می سازن، بعضیا جهنم،

بعضیام هی می سازن و هی خراب می کنن،‌ هی می سازن و هی می کوبن!

خدا، عاقبتشونُ به خیر کنه!‌

 

 

همین الان اگه یه پیامک برای هر کدوم از ما بیاد که ده میلیون تومن به حسابمون واریز شده، خوشحال می شیم.

با اینکه این ده میلیون تومن، الآن دست ما نیست، رنگشُ هم ندیدیم.

ولی یقین داریم که این پول، الآن مال ماست و  دیگه اختیارشُ داریم.

اگرم برامون پیامک بیاد که به علت سرعت غیر مجاز فلان مبلغ جریمه شدیم، حالمون گرفته می شه.

چون می دونیم بالاخره بخوایم و نخوایم این  مبلغ، از جیب مون رفته و کاریش نمی شه کرد.

قصه ی آخرت هم واسه ی خیلیا همینجوریه.

قیامت و آخرت، برای بعضیا ، فردا نیست، همین امروزه.

برای همینم با هر کار خیری، خوشحال می شن و با هر خطایی، حالشون گرفته می شه.

ولی برای بعضیای دیگه، آخرت و قیامت، جزء اون فرداهای دوره.

کو حالا تا فردا؟!

 

 

خدا توی سوره ی تکاثر، به اونایی که فکر آخر و عاقبت خودشون نیستن فرموده:

مشکل شما اینه که یقین ندارید.

اگه اهل یقین بودید،  همین الآن جهنم ُ  به چشم می دیدید.

توی سوره ی نساء، خدا به اونایی که مال یتیمُ بالا می کشن، فرموده:

همین الآن دارید آتیش قورت می دید!

می خوام بگم جهنم  و بهشت، قرار نیست، یه روزی،  یه جایی برپا بشن.

همین الآن، هر کدوم مون یا وسط بهشتیم، یا قعر جهنم.

بهشتی شدن و جهنمی شدن، توی همین دنیا اتفاق میفته.

توی آخرت، فقط صداش در میاد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۳

کلمه ی سکولاریسم زیاد به گوشمون خورده.

همیشه هم برامون معنیش می  کنن جدایی دین از سیاست.

ولی درست تر اگه بخوایم معنیش کنیم، باید بگیم جدایی دنیا از آخرت.

بازم اگه بخوایم درست تر معنیش کنیم،‌ باید بگیم جدایی کار دنیا از کار آخرت.

آدم سکولار، لزوماً آدم لامذهب و بی خدا و بی نمازی نیست.

ولی به خیال خودش، بعضی از کارا هست که فقط  به درد دنیا می خوره، بعضی از کارای دیگه به درد آخرت.

مثلاً روزی هشت ساعت می ره سرکار، که یه پولی در بیاره و دنیاشُ بسازه.

بعد از اون هشت ساعتم، شاید وضو بگیره که یه نمازی بخونه  که  آخرتش هم  آباد بشه.

ولی آدمی که زرنگ تر باشه، آدمی که قرآن و احادیثُ بهتر فهمیده باشه،  خرج دنیا و آخرتشُ از هم سوا نمی کنه.

آدم زرنگ،  سر کار و مهمونی و مسافرت هم که می ره،  یم نگاهی به آخرت خودش داره.

یادمون باشه که به ماها گفتن: مومن،‌ باید زرنگ باشه...

 

 خدا بیامرز بابا طاهر عریان یه جایی گفته:

خوشا آنان که دائم در نمازند.

منظور بابا طاهر از نماز دائمی، این نیست که آدم از سر سجاده پا نشه و بی خیال کار و زندگی و زن و اولاد بشه.

منظور اینه که همه ی کارای آدم، حتی سر کار رفتن و کارت زدن توی اداره، حتی بالا کشیدن  کرکره ی مغازه، حتی چرخوندن سوئیچ ماشین، برای رضای خدا و برای ساختن آخرت باشه.

آدمی که برای خدا، می ره سر مغازه ش،  آدمی که برای خدا از  صبح تا غروب پای تخته سیاه گچ می خوره، آدمی که برای خدا میاد رادیو،  آدمیه که دائم در نمازه.

دنیای همچین آدمی، یه مجتمع کشت و صنعت بزرگه برای آباد کردن آخرتش...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹

خساست هم حد و مرزی داره!

جنابعالی  که فازمتر رنگ‌ و رورفته‌ ی توی خونه تُ، با اینکه  می‌دونی کار همسایه‌ درمونده ‌تُ  راه میندازه، بهش نمی‌دی؛

جنابعالی چطور از خدا توقع داری برق سه‌ فاز قیامتشُ  ازت دور کنه؟

چطور توقع داری خدا، حواسش به‌ت باشه  تا توی اون محشر کبرا، خشک و جزغاله نشی؟!

کار همسایه تُ راه بنداز تا خدا برات کارتُ راه بندازه.

 

درسته که اصلاً با هم رفت و آمد ندارید.

درسته که فامیلی همدیگه رو هم بلد نیستید.

درسته که  تا حالا یه بار هم با هم حرف نزدید.

ولی آش که می پزی، خب یه کاسه کوچیکش رو هم برای همون همسایه ناشناس طبقه بالا ببر.

 هر چی باشه اونم مث خودن بنده ی خداست. خوشحال می شه وقتی می بینه براش آش آوردی.  اگر چه که این وسط خود اون کاسه آش اصلاً موضوعیت نداره.

خوشحالی طرف، بیشتر به خاطر اینه که می بینه به یادش بودی.


آخه بخل  هم حد و  مرزی داره.

پول دستی و  ضمانت وام که ازت نخواسته.

مسافر غریبه. گم شده توی شهرتون.

داره آدرس می پرسه. اگه بلدی، بهش یاد بده.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۶

واقعاً به من و شما  چه؟!

 رازای زندگی  همسایه‌هامونُ می‌گم.

انصافاً با جاسوسی کردن و سرک کشیدن توی زندگی‌ همسایه ها، چقدر به حقوق ماهیانه‌مون اضافه می‌شه؟

حالا حقوق و اضافه حقوق هیچی!  اصلاً فیزیک عالم این‌ طوریه  که اگه توپُ  به دیوار کوبیدیم، دیوار هم توپُ به طرف ما می‌کوبه؛ مرحوم نیوتن هم همین قضیه رو ثابت کرده.

پس طبق قانون اول و دوم نیوتن، اگه راز پوشیده‌ ی کسی رو برملا کردیم، رازهای محرمانه‌ زندگی خودمون هم بر ملا میشه. اگرم توی زندگی در و همسایه سرک بکشیم، توی زندگیمون سرک می کشن.

 همسایه‌ خوب، همسایه‌ ایه  که کاری به زندگی خصوصی همسایه‌ هاش نداره؛

الا  اینکه  آقا یا خانم همسایه، خودش شخصاً ‌ بیاد  و در خانه‌ رو  بزنه و مشکل خصوصیشُ  به نیت کمک گرفتن در میون بذاره.

همچین وقتایی اولا نباید حرف خصوصی همسایه‌ رو سر کوچه برد، ثانیاً باید آستین بالا زد و  کاری کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۲

از آزارهای همسایه خودش به تنگ اومده بود. تصمیم گرفت برای شکایت از همسایه خودش پیش امام صادق بره .

خدمت امام صادق رسید و گفت : «همسایه ای دارم که دست از آزار و اذیت من برنمی داره ، دیگه طاقت مردم آزاری هاشُ ندارم ، به نظر شما چه کار باید بکنم؟»

امام فرمود : «درسته که اون تو رو آزار می ده ولی تو،با اون مهربون باش ... »

عَمرو  که حتی طاقت شنیدن نام همسایه خودش رو هم نداشت ، گفت : «خدا نیامرزدش!»

امام با شنیدن این جمله ، از عَمرو رو برگردوند و دیگه سخنی نگفت .

 معلوم بود که از نفرینی که  عَمرو ، در حق همسایه خودش انجام داد ، ناراحته...

عَمرو برای توجیه نفرینی که در حق همسایه انجام داده بود ، گفت : «آخه مدام منُ آزار می ده و بدرفتاری می کنه .»

امام با بی میلی فرمود : «نکنه خیال می کنی  اگه تو هم با اون بد رفتاری کنی می تونی به حق خودت برسی؟»

عمرو ، کم کم داشت می فهمید که  نه فقط نباید همسایه رو آزار داد، بلکه حتی آزار همسایه رو هم باید تحمل کرد و تلافی نکرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۸

«حسن همجوارى‏» فقط یه  اصطلاح سیاسى برای ارتباط میون کشور ها نیست...

حسن همجواری ،  چیزی نیست که فقط  کاربرد بین ‏المللى داشته باشه  بلکه میون اهل یه محل، یا در روابط دو تا  همسایه هم  مطرحه.

بهترین خونه، ولی با همسایه‏اى ناهنجار و مردم‏ آزار، مفت هم گرونه!

مولا علی در نامه خودش به امام حسن ، به عنوان نصیحت پدری روزگار چشیده، به فرزند جوانش فرمود :

پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خونه، از همسایه!

 

به نظر شما ، آیا دو  تاهمسایه، فقط توی « سایه‏» با هم  شریکن و نزدیک به هم؟

یا اینکه شما هم قبول دارین حق وحقوق و حد و حدودى هم وجود داره .

بعضیا  مى‏گن :«چهاردیوارى، اختیارى‏» ، نه با همسایه هاشون کاری دارن ، نه دوست دارن کسی کاری به کار اون ها داشته باشه ...

ولی مردم ترکمن صحرا خیلی اهل این حرفا نیستن ، اصلا به این جور حرفا می خندن ،دقیقا به همون سبکی که بزرگتر ها به حرفای بچه گونه بچه ها می خندن ...

واسه خودشون سنتی دارن به اسم :«ظرف همسایه»

هر مادری که توی خونه غذا می پزه ، قبل از اینکه خودش و خونواده اش از اون غذا بخورن ، یه مقدار از اونُ توی ظرف همسایه می ریزه و خودش یا دخترش اونو برای همسایه می برن ...

 ظرف همسایه بیشتر یه بهونه ست ، یه بهونه برای سر زدن و خبر دار شدن از حال و احوال هم ...

دنبال بهانه گشتن همیشه هم کار بدی نیست !

 

 

اونایی که توفیقشون بیشتر از ما بوده و پیامبرُ از نزدیک دیدن، برای ما اینجور تعریف می کنن که پیامبر...

برای همسایه عین خون مسلمون حرمت قائل بود ؛ 

در ضمن ، تا چهل  تا خونه رو هم ، همسایه اعلام کرده بود .

 

می فرمود:  همسایه تون، اگر مریض شد باید عیادتش کنی ، اگر به رحمت خدا رفت باید تشییعش کنی ، اگر قرض خواست باید بدی و اگر حادثه تلخ و شیرینی رخ داد ، باید شریکش باشی و  بهش تسلیت یا تبریک بگی.

پیامبر، حق همسایه  اونقدر براش مهم بود که در جنگ تبوک فرمود : هر کس همسایه اش رو اذیت کرده، نیاد!

تازه جنگ تبوک از اون جنگایی بود که  توش شدیداً گرفتار کمبود نفر بودند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۶