دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

آمدی، جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟!

دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۷ ب.ظ

می گن یه دانشمندی  توی یه جای دنج و خلوت، نشسته بود  و داشت کتاب مورد علاقه شُ  مطالعه می کرد.

از قضا یکی بی اجازه وارد خلوت دانشمند شد و وقتی سگرمه های در هم رفته دانشمند رو دید، برای اینکه قضیه رو یه جوری رفع و رجو کنه، گفت:

ببخشید که  خلوت تنهایی شما رو بر هم زدم.

دانشمند هم که از این حرف طرف بیشتر عصبانی شده بود گفت:

من تنها نبودم. داشتم با بهترین دوستم که همین کتابه گفتگو می کردم. ولی تو که سر زده وارد شدی،  مجبور شدم کتاب رو ببندم و  تنها شدم!

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی