دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

شما هم میخونید ؟

چی رو؟

از این شعر ها که اولش میگه: دست شما درد نکنه و آخرش هم با خنده دلخوره که چرا بیشتر ندادید و چرا ویلای کنار دریا ندادید.

به نظر من آدم اگه می خواد جایی هدیه ببره باید یه چیز درست و حسابی ببره.

من که عادت دارم کمتر از باغ ، هدیه ندم.  البته نه از اون باغ هایی که توی لواسون و شمال هست.

باغی که اسمش کتابه.

فرمود: کتاب، باغ و بوستان دانشمند هاست.

چقدر هدیه دادن خوبه.

 به خصوص وقتی که هدیه، یک کتاب باشه و طرفت از اون کتاب خیلی خوشش بیاد و چند بار این مسئله را خاطر نشان کنه که:

“آخی ! چه کتاب قشنگی!”

 “اینجای کتاب رو ببین، عجب چیز جالبیه!”

 “چه قدر این کتاب بدرد من میخوره!”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۳۰

موضوع  این مطلب گزینه های روی میزه.

بعضیا گزینه های روی میزشون فقط جنبه ی تزئینی داره. مثلاً محض کلاس گذاشتن، چند تا کتاب خوشگل قطور می ذارن روی میزشون، ولی حتی یه بار هم این کتابا رو باز نمی کنن ببینن چی توش نوشته.

یا از این شکلاتای صد در صد خارجی خیلی گرون می خرن و می ذارن روی میز، ولی زورشون میاد یه دونه شُ تعارف کنن به این و اون.

یا کلی پول می دن خودنویس چند صد هزارتومنی می خرن برای روی میزشون، اما نامه هاشونُ با همون خودکاری می نویسن که 5 تاشُ توی مترو از دستفروش خریدن هزار تومن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۴

 

کتاب را باز می کنی و  نگاهی به شناسنامه ی آن می اندازی. در ستون تیراژ یا شمارگان عدد هزار نوشته شده است. تعجب می کنی. با خودت می گویی حتماً اشتباه چاپی است. اما اشتباهی در کار نیست. کتاب هایی هستند که با شمارگانی بسیار کمتر از این روانه ی بازار شده اند. اگر سقوط آزاد شمارگان کتاب در کشور برای شما مهم است، مخاطب خاص این نوشته شمایید.

 

بالاترین شمارگان متوسط کتاب در کشور مربوط به سال 1358 است. در آن سال از هر کتاب به طور متوسط   ۱۱‌هزار و ۳۶۳ نسخه به چاپ رسید. اما پس از آن این رقم در مسیری نزولی قرار گرفت. مطابق آمار رسمی، شمارگان متوسط کتاب از بیش از ۵۲۰۰ نسخه در آغاز دهه ی هشتاد به کمتر از ۳ هزار نسخه در آغاز دهه ی نود سقوط کرده است. این یعنی کاهش چهل و سه درصدی شمارگان در یک دهه. متاسفانه در سه سال گذشته، وضعیت شمارگان متوسط باز هم بدتر شده و به حدود دو هزار نسخه رسیده است. وضعیت  شمارگان آثار برخی شاعران و نویسندگان معروف، از وضعیت شمارگان متوسط هم بدتر است. در حالی که در شناسنامه ی  برخی آثار  شمارگان اثر هزار نسخه عنوان شده، شمارگان واقعی آن هفتصد یا حتی کمتر است. 

 

در حال حاضر  شمارگان پنج هزار نسخه که روزگاری یک استاندارد برای هر چاپ بود، تغییر کرده. حتی  شمارگان سه هزار نسخه که استاندارد بعدی بود نیز رعایت نمی شود. با کاهش شمارگان، قیمت تمام شده ی کتاب بالا می رود. قیمت تمام شده، قیمت پشت جلد را افزایش می دهد و  رغبت خریداران را کم می کند. تضاد عجیبی است. اما حقیقت دارد: برخی کتب هر قدر کمتر چاپ شوند، بیشتر روی دست ناشران  خود می مانند!

 

یکی از دلایل کاهش عامدانه ی شمارگان توسط برخی ناشران، بالا بردن نوبت های چاپ است.  با شمارگان پانصد عدد، می توان یک کتاب شعر را در مدت کوتاهی به چاپ دهم رساند. وقتی هم که روی جلد یک اثر  عبارت «چاپ دهم» نقش می بندد، مخاطب رغبت بیشتری برای خریدن آن پیدا می کند.  

 

 

این روزها شاهد کتاب‌هایی هستیم که حتی با 300 نسخه هم چاپ می‌شوند.  زیرا  ماشین‌های  جدید  و دیجیتالی چاپ می‌توانند با این شمارگان کم هم کتاب را روانه بازار کنند. در  گذشته  هیچ دستگاه چاپی را با سیستم لیتوگرافی و فیلم و زینک،  برای زیر‌ هزار نسخه نمی‌بستند.  اما هم اکنون  با سیستم ریسوگراف یا چاپ دیجیتال می‌توان کتاب را فقط در یک یا ده نسخه چاپ کرد. دریغا که برای کشور ما،  پیشرفت فناوری  به جای افزایش شمارگان، موجب کاهش آن شده است.

 

کاهش شمارگان در کنار معایب زیاد، محاسنی هم دارد.  امتیاز این روش در این است که ناشر می‌تواند عناوین زیادی را در معرض دید مخاطب قرار دهد و اگر کتابی با استقبال مواجه شد، در چاپ‌های بعدی شمارگان بیشتری برای آن در نظر بگیرد. این روش را می‌شود یک نوع «پیش‌تولید» به‌حساب آورد و از این منظر قابل دفاع است. اما نباید فراموش کنیم که به‌هرحال وقتی کتابی اینقدر کم‌شمارگان است به لحاظ اقتصادی اصلا به صرفه نیست.

 

 

شمارگان رمان در دنیای امروز در قیاس با ایران، اختلافی نجومی دارد.  در امریکا، چاپ اول رمان هایی از جنس هری پاتر  به پانزده میلیون نسخه می رسد. اما در ایران خیلی‌ از نویسندگان  امیدی به فروش کتابشان ندارند. آنها  با هزینه ی شخصی خود با ناشر کنار می‌آیند تا فقط صد نسخه یا کمتر از کتابشان را چاپ کنند. تنها  به این امید که اثرشان  لااقل ثبت شود و باقی بماند.

 

افت شدید شمارگان کتاب از ابتدای دهه نود، شمارگان چاپ قرآن و کتب ادعیه را هم تحت تاثیر قرار داد. مثلا شمارگان چاپ قرآن در شش ماهه ی نخست سال نود، چهارمیلیون بود. ولی این شمارگان در شش ماهه ی اول سال 91 به دو میلیون و در سال های بعد به زیر یک میلیون رسید. گرانی کاغذ، حذف یارانه ها و مشکلات ارزی، مهم ترین دلایل کاهش شمارگان چاپ قرآن و کتاب های مذهبی هستند. با وجود این وضعیت شمارگان کتب مذهبی از سایر کتب، بهتر است. مهمترین دلایل این وضعیت بهتر عبارتند از:

نیاز مساجد و سایر اماکن مذهبی به این کتب در تعداد بالا

اختصاص بخشی از وجوهات شرعی به چاپ و نشر این کتب

خرید، اهدا و وقف این کتب به دلایلی مانند نذر،  یا خیرات برای اموات.

و حمایت  مالی نهادهای فرهنگی و مذهبی.

 

نیاز بالای  کشور به شمارگان بالای کتب قرآن و ادعیه به رونق اقتصاد بومی در بخش چاپ و نشر منتهی می شود. اما متاسفانه چند سالی است که مرکز طبع و نشر قرآن، ناشران و چاپخانه های لبنانی را به ناشران و چاپخانه های داخلی ترجیح می دهد. اقدامی که بر خلاف سیاست ها و اصول اقتصاد مقاومتی است.

در وضعیت کنونی، تقریبا به جز کتاب‌های درسی و کمک درسی، بقیه کتاب‌ها بخت بلندی در بازار ندارند.  دنیا به سوی   فروش نسخه های الکترونیک آثار پیش می رود، اما  در ایران عده ای از سر نا امیدی کتاب خود را به رایگان در اینترنت منتشر می کنند. چون در وضعیت کنونی هیچ امیدی به چاپ اثر خود ندارند. وضعیت نشر کتاب در ایران بحرانی است و این بحران هر سال عمیق‌تر می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵

یادش به خیر.

ما یه استاد داشتیم  که روز اولی که اومد سر کلاس گفت:

مطالعه همیشه خوبه. ولی هیچ مطالعه ای  جای مطالعه کتاب رو نمی گیره. به جای اینکه روزی دو ساعت برای مطالعه روزنامه ها و مجله ها و  خبرای خبرگزاری ها وقت بذارید، روزی نیم ساعت  کتاب بخونید.   فایده اش، خیلی خیلی بیشتره.

هر چقدر فکر می کنم می بینم حق با همون استادمونه.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۳

می گن یه دانشمندی  توی یه جای دنج و خلوت، نشسته بود  و داشت کتاب مورد علاقه شُ  مطالعه می کرد.

از قضا یکی بی اجازه وارد خلوت دانشمند شد و وقتی سگرمه های در هم رفته دانشمند رو دید، برای اینکه قضیه رو یه جوری رفع و رجو کنه، گفت:

ببخشید که  خلوت تنهایی شما رو بر هم زدم.

دانشمند هم که از این حرف طرف بیشتر عصبانی شده بود گفت:

من تنها نبودم. داشتم با بهترین دوستم که همین کتابه گفتگو می کردم. ولی تو که سر زده وارد شدی،  مجبور شدم کتاب رو ببندم و  تنها شدم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۷

اینقدر مطیع و سر به راه و رامه که نگو و نپرس.

هر وقت تو بخوای شروع می کنه به حرف زدن. هر وقت هم نخوای، لبش رو می بنده و لام تا کام صحبت نمی کنه.

تازه همیشه هم  فقط راجع به همون موضوعی که تو می خوای صحبت می کنه.

اونم با هر سبک و لحنی که   باز تو بخوای.

خلاصه که خیلی ماهه و همه جوره باهات راه میاد.

اگه  تو حاضر باشی اون رو با خودت ببری، اون حاضره همیشه باهات باشه.

با تو بودنش، خرج زیادی هم  برات نداره.

می خوام بگم از اون رفیق نماهایی نیست که مث آوار روی سر رفیقشون خراب می شن.

بعضی ها بهش می گن یار مهربان، ولی اسم اصلیش کتابه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۶