وای به شمارگان
کتاب را باز می کنی و نگاهی به شناسنامه ی آن می اندازی. در ستون تیراژ یا شمارگان عدد هزار نوشته شده است. تعجب می کنی. با خودت می گویی حتماً اشتباه چاپی است. اما اشتباهی در کار نیست. کتاب هایی هستند که با شمارگانی بسیار کمتر از این روانه ی بازار شده اند. اگر سقوط آزاد شمارگان کتاب در کشور برای شما مهم است، مخاطب خاص این نوشته شمایید.
بالاترین شمارگان متوسط کتاب در کشور مربوط به سال 1358 است. در آن سال از هر کتاب به طور متوسط ۱۱هزار و ۳۶۳ نسخه به چاپ رسید. اما پس از آن این رقم در مسیری نزولی قرار گرفت. مطابق آمار رسمی، شمارگان متوسط کتاب از بیش از ۵۲۰۰ نسخه در آغاز دهه ی هشتاد به کمتر از ۳ هزار نسخه در آغاز دهه ی نود سقوط کرده است. این یعنی کاهش چهل و سه درصدی شمارگان در یک دهه. متاسفانه در سه سال گذشته، وضعیت شمارگان متوسط باز هم بدتر شده و به حدود دو هزار نسخه رسیده است. وضعیت شمارگان آثار برخی شاعران و نویسندگان معروف، از وضعیت شمارگان متوسط هم بدتر است. در حالی که در شناسنامه ی برخی آثار شمارگان اثر هزار نسخه عنوان شده، شمارگان واقعی آن هفتصد یا حتی کمتر است.
در حال حاضر شمارگان پنج هزار نسخه که روزگاری یک استاندارد برای هر چاپ بود، تغییر کرده. حتی شمارگان سه هزار نسخه که استاندارد بعدی بود نیز رعایت نمی شود. با کاهش شمارگان، قیمت تمام شده ی کتاب بالا می رود. قیمت تمام شده، قیمت پشت جلد را افزایش می دهد و رغبت خریداران را کم می کند. تضاد عجیبی است. اما حقیقت دارد: برخی کتب هر قدر کمتر چاپ شوند، بیشتر روی دست ناشران خود می مانند!
یکی از دلایل کاهش عامدانه ی شمارگان توسط برخی ناشران، بالا بردن نوبت های چاپ است. با شمارگان پانصد عدد، می توان یک کتاب شعر را در مدت کوتاهی به چاپ دهم رساند. وقتی هم که روی جلد یک اثر عبارت «چاپ دهم» نقش می بندد، مخاطب رغبت بیشتری برای خریدن آن پیدا می کند.
این روزها شاهد کتابهایی هستیم که حتی با 300 نسخه هم چاپ میشوند. زیرا ماشینهای جدید و دیجیتالی چاپ میتوانند با این شمارگان کم هم کتاب را روانه بازار کنند. در گذشته هیچ دستگاه چاپی را با سیستم لیتوگرافی و فیلم و زینک، برای زیر هزار نسخه نمیبستند. اما هم اکنون با سیستم ریسوگراف یا چاپ دیجیتال میتوان کتاب را فقط در یک یا ده نسخه چاپ کرد. دریغا که برای کشور ما، پیشرفت فناوری به جای افزایش شمارگان، موجب کاهش آن شده است.
کاهش شمارگان در کنار معایب زیاد، محاسنی هم دارد. امتیاز این روش در این است که ناشر میتواند عناوین زیادی را در معرض دید مخاطب قرار دهد و اگر کتابی با استقبال مواجه شد، در چاپهای بعدی شمارگان بیشتری برای آن در نظر بگیرد. این روش را میشود یک نوع «پیشتولید» بهحساب آورد و از این منظر قابل دفاع است. اما نباید فراموش کنیم که بههرحال وقتی کتابی اینقدر کمشمارگان است به لحاظ اقتصادی اصلا به صرفه نیست.
شمارگان رمان در دنیای امروز در قیاس با ایران، اختلافی نجومی دارد. در امریکا، چاپ اول رمان هایی از جنس هری پاتر به پانزده میلیون نسخه می رسد. اما در ایران خیلی از نویسندگان امیدی به فروش کتابشان ندارند. آنها با هزینه ی شخصی خود با ناشر کنار میآیند تا فقط صد نسخه یا کمتر از کتابشان را چاپ کنند. تنها به این امید که اثرشان لااقل ثبت شود و باقی بماند.
افت شدید شمارگان کتاب از ابتدای دهه نود، شمارگان چاپ قرآن و کتب ادعیه را هم تحت تاثیر قرار داد. مثلا شمارگان چاپ قرآن در شش ماهه ی نخست سال نود، چهارمیلیون بود. ولی این شمارگان در شش ماهه ی اول سال 91 به دو میلیون و در سال های بعد به زیر یک میلیون رسید. گرانی کاغذ، حذف یارانه ها و مشکلات ارزی، مهم ترین دلایل کاهش شمارگان چاپ قرآن و کتاب های مذهبی هستند. با وجود این وضعیت شمارگان کتب مذهبی از سایر کتب، بهتر است. مهمترین دلایل این وضعیت بهتر عبارتند از:
نیاز مساجد و سایر اماکن مذهبی به این کتب در تعداد بالا
اختصاص بخشی از وجوهات شرعی به چاپ و نشر این کتب
خرید، اهدا و وقف این کتب به دلایلی مانند نذر، یا خیرات برای اموات.
و حمایت مالی نهادهای فرهنگی و مذهبی.
نیاز بالای کشور به شمارگان بالای کتب قرآن و ادعیه به رونق اقتصاد بومی در بخش چاپ و نشر منتهی می شود. اما متاسفانه چند سالی است که مرکز طبع و نشر قرآن، ناشران و چاپخانه های لبنانی را به ناشران و چاپخانه های داخلی ترجیح می دهد. اقدامی که بر خلاف سیاست ها و اصول اقتصاد مقاومتی است.
در وضعیت کنونی، تقریبا به جز کتابهای درسی و کمک درسی، بقیه کتابها بخت بلندی در بازار ندارند. دنیا به سوی فروش نسخه های الکترونیک آثار پیش می رود، اما در ایران عده ای از سر نا امیدی کتاب خود را به رایگان در اینترنت منتشر می کنند. چون در وضعیت کنونی هیچ امیدی به چاپ اثر خود ندارند. وضعیت نشر کتاب در ایران بحرانی است و این بحران هر سال عمیقتر میشود.