دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

خواب، یه جور اضطراره. یعنی  ماها، چون علاوه بر روحمون، یه جسم هم داریم،  مجبوریم به خاطر اینکه ملاحظه جسم هم بشه، روزی چند ساعت بهش استراحت بدیم.

ولی روح چون  کارش خستگی بردار نیست، توی همون چند ساعتی که جسم خوابیده هم مشغول سیر و سیاحت و خیال پردازیه...

ولی یه چیزی مسلمه. اونم اینه که بیدار بودن از خواب بودن بهتره.

یعنی خدا به پیامبر هم که خوابش عین بیداریه، فرموده: توی  شب کم بخواب و بیشترش رو بیدار باش...

خدا، یه سری از هدیه ها  و روزی های ویژه اش رو برای اونایی کنار می ذاره که توی شب، مخصوصاً این ساعت های سحر، به جای اینکه خواب باشن، بیدارن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۰

هر شایعه ای، یه بُردی داری....

بعضی از شایعه ها، فقط توی یه اداره می پیچنن.  مثلاً کم پیش میاد که شایعه رفتن و اومدن  آقای الف که مدیر اداره جیمه، جایی غیر از داخل راهرو های همون اداره بپیچه.

برد بعضی از شایعه ها، یه شهر به خصوصه. پاتُ که از اون شهر بیرون بذاری، می بینی  خبری از اون شایعه نیست.

شایعه های استانی و ملی هم داریم.

ولی توی عصر اینترنت و ارتباطات، به لطف ایمیل و وبلاگ و شبکه های اجتماعی و خبرگزاری های غیر حرفه ای، ساختن شایعات جهانی هم  مث آب خوردن می مونه....

می خوام بگم پیشرفت علم و تکنولوژی و فن آوری، به جای اینکه باعث بشه مردم شایعه ها رو دیر تر و سخت تر باور کنن، شایعه سازی رو آسون تر کرده.

 

ضمناً  شایعه ها، علاوه بر اینکه  برد  مختلفی دارن، طول عمرشون هم متفاوته.

یه شایعه ممکنه فقط ده دقیقه دووم بیاره،  ولی شایعه هایی هم هستن که  ممکنه  هزار سال دهن به دهن بچرخن.

مثلاً ده ساله، خیلی از ماها فکر می کنیم  شعر «بنی آدم» سعدی،  یه جایی از سازمان ملل نصب شده.

یا مثلاً   بعضی ها فکر میکنن تقویم جهانی سازمان ملل واقعاً یه روزی داره به اسم روز کورش کبیر.

یا هنوز که هنوزه، هر  از چند گاهی،  بعضی از نشریه ها و  وبلاگ ها، نامه چارلی چاپلین به دخترش رو منتشر می کنن. نامه ای که روح چارلی چاپلین و دخترش هم از  نوشته هاش بی خبره...

 

 

البته لزوماً اینجور نیست که هر چقدر  برد یه شایعه بیشتر  و طول عمرش زیاد تر باشه، تأثیر اون شایعه مخرب تر باشه.

شایعه وجود بشقاب پرنده ها یا آدم کوتوله ها،‌ بعد از صد سال و با برد جهانی خودش، هنوز کسی رو ورشکست نکرده. ولی یه شایعه ی ده دقیقه ای توی  تالار بورس، می تونه زندگی خیلی ها رو به خاک سیاه بنشونه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۵

همونجور که هفته نامه و روزنامه یش ورزشی و اقتصادی و سینمایی و فرهنگی و عمومی داریم، شایعه ورزشی و اقتصادی و سینمایی و عمومی هم داریم.

یه شایعه ورزشی، حداکثر می تونه این باشه که فلان بازیکن قراره با فلان تیم بره، یا  فلانی با فلانی دعواش شده.

شایعه های سینمایی هم بیشتر حول و حوش زندگی خصوصی هنرمندا چرخ می زنن.

همچین شایعه هایی حداکثر می تونن قیمت یه بازیکن یا تیراژ یه  مجله زرد  رو بالا و پایین ببرن.

ولی یه شایعه اقتصادی یا عمومی می تونه سرنوشت یه جامعه رو به بازی بگیره.

فکر کن فردای قیامت، کی می خواد  جواب زن و بچه مردمی رو بده که به خاطر یه شایعه بی اساس، از ترس زلزله ، به شب سرد زمستونی رو توی پارک خوابیدن و سرما خوردن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۰

هنوز معلوم نیست که کجاها ساخته می شن.

یعنی جنسشون مث جنسای مغازه نیست که وقتی براندازش کنی، ببینی روش نوشته ساخت فلان جا.

ولی مسلماً  با اجّی مجّی هم به وجود نمیان و  یه جایی درست می شن.  ولی کم پیش میاد که زمان و مکان ساخت و نام و نام خانوادگی  سازنده  اون ها  به صورت دقیق معلوم بشه.

داریم راجع به شایعه صحبت می کنیم که هر روز، انواع و اقسام مدل هاش ساخته می شه، ولی بیشتر اوقات، ردی از سازنده هاش به دست نمیاد.

 

 

شایعه،  مث آتیش می مونه.

مقابل همچین آتیشی، آدما چند دسته می شن.

بعضی ها مث فلز می مونن.  فلز، حرارت آتیش رو  انتقال می ده، ولی خودش آتیش نمی گیره.  اونایی هم که مقابل شایعه مث فلز می مونن،  خودشون  شایعه رو باور نمی کنن، ولی هر جا می شینن،‌ همون شایعه رو نقل می کنن و باعث انتشارش می شن.

بعضی های دیگه، مقابل شایعه مث چوب می مونن. چوب اگه آتیشی بهش برسه،  هم خودش می سوزه،‌ هم چیزای دور و برش رو می سوزونه.

اما، بنازم به اونایی که مقابل  شایعه، نارسانای نارسانا هستن. یعنی نه خودشون داغ می شن و می سوزن، نه بقیه رو به داغی و آتیش خودشون می سوزونن. درست مث دسته ی قابلمه که کنار آتیشه، ولی زور آتیش بهش نمی رسه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۳

یه مربی کارکشته، وقتی میخواد خط دفاع تیم خودش رو بچینه، کنار دو تا جوون  سر حال و  آماده، یه مدافع سن بالا و با تجربه هم می فرسته توی زمین.

اون مدافع سن بالا، شاید قدرت دوندگی و جنگندگی جوونای هم تیمی خودش رو نداشته باشه،  ولی به خاطر تجربه ای که داره،  هم جوون ها رو هدایت می کنه، هم خودش بلده چه جوری جاگیری کنه که خیلی احتیاج به دویدن و از نفس افتادن، نداشته باشه....

می خوام بگم تجربه، یه فایده اش اینه که آدم رو از دست و پا زدن های الکی و  این طرف و اون طرف دویدن های بی فایده،  نجات می ده...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰

بعضی ها، حتی وقتی یه چیزی رو خودشون تجربه می کنن، براشون درس نمی شه. اینا همونایی هستن که اگه از یه سوراخ ده بار هم گزیده بشن، تعجبی نداره.

بعضی های دیگه، هر چیزی رو باید خودشون  شخصاً یه بار تجربه کنن.  اینا حواسشون نیست که  توی بعضی از تجربه ها، اولین بار، آخرین بار هم هست.  اینا بیش از اونکه  تجربه هاشون به درد خودشون بخوره،  درس عبرتی می شن برای سایرین و ناظرین و آیندگان...

ولی عوضش بعضی ها....

بعضی ها،‌ اونقدر تیز و باهوش و زرنگ هستن که تجربه های بقیه رو تجربه خودشون بدونن و ازش استفاده کنن.  همچین آدمایی توی  اوج جوونی جوری پخته و حساب شده رفتار می کنن که انگار هزار ساله توی این دنیان...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۰

درسته که  تجربه های شخصی،   کیلویی و مجانی و یه شبه به دست نمیان.

ولی همیشه، یه عده هستن که حاضرن تجربه های خودشون  رو  مفتی مفتی به ما ببخشن.

درست مث دانشجویی که برای نوشتن جزوه ی یه درس، یه ترم کامل توی سرما  و گرما سر کلاس حاضر شده، ولی  شب امتحان همون جزوه رو به بقیه بچه ها هم می ده تا بخونن.

اتفاقاً میگن هر چیزی زکاتی داره.  زکات تجربه هم  اینه که آدم تجربه هاش رو در اختیار بقیه قرار بده و اهل تنها خوری نباشه....

«دعوتید به خواندن کتاب احادیث دانشجویی»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۰

تجربه، مفت به دست نمیاد.

برای به دست آوردن تجربه،‌ اولین چیزی که باید هزینه بشه، عمر  آدمه.

پس تجربه،  علاوه بر اینکه مفت و مجانی به دست نمیاد، یه شبه و یه هفته ای و یه ماهه  هم به دست نمیاد.  هیچ آموزشگاه دولتی و آزاد و روزانه و شبانه ای هم وجود نداره که دوره های  فشرده و ترمیک تجربه اندوزی داشته باشه.

برای همینم هست که  سعدی  گفته آدم توی این دنیا باید دو تا عمر داشته باشه.  توی عمر اولش  تجربه اندوزی کنه، توی عمر دومش، تجربه های عمر اول رو به کار بگیره.

این سعدی هم عجب خیالپردازی هایی می کنه ها!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۵

می گن فلانی «گَرد تجربه روی  چهره اش نشسته»

خود همین جمله،  کلی معنی و  مفهوم داره.

یه معنیش اینه که تجربه، «کیلویی» به دست نمیاد.  واسه به دست آوردن یه سر سوزنش باید کلی بالا و پایین دنیا رو چشید.  ولی خیلی وقتا، داشتن همون یه سر سوزن تجربه،  اونقدر مهم  حیاتیه که می ارزه آدم بابت به دست آوردن و داشتنش، همه هزینه ها و سختی ها رو به جون بخره...

مقابل سرمایه هایی که بی تجربگی از چنگ آدم بیرون میاره، تجربه، هر چقدر هم که گرون باشه، ارزونه....

داریم  راجع به «تجربه» صحبت کنیم .

راجع به تفاوت هایی که آدم با تجربه و دنیا دیده با آدم  بی تجربه و سرد و گرم نچشیده داره.

می خوایم ببینیم مگه پاره کردن یکی دو تا پیراهن زیادتر، چه تأثیری داره که بعضی ها این همه برای تجربه ارزش قائل هستن.

 بین  سفید شدن موها توی آسیاب با سفید شدنشون توی بازی روزگار  خیلی فرق ها هست. خیلی توفیر ها و تفاوت ها.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۰

خدا توی قرآنش فرموده: برگی از درخت نمی افته، مگه اینکه من می دونم.

اطلاع خدا از افتادن یه برگ، مث اطلاع ما نیست.  ما ها، شاید افتادن یه برگ رو ببینیم و ازش با خبر بشیم، ولی توی افتادن یا نیفتادنش کاره ای نیستیم.

اما، خدا وقتی می گه من از افتادن یه برگ با خبرم،  معنیش اینه که براش برنامه ریزی کردم.

یعنی منم که مشخص می کنم هر برگی کی بیفته و کجا بیفته و چه جوری بیفته.

حالا خودمونیم:

توی دنیایی که حتی افتادن یه برگش هم حساب و کتاب داره، شانس چه معنایی می تونه داشته باشه؟!

پس همه کاره این دنیا، خود خداست.

ولی خدا، با همه بزرگیش، به ما آدما قدرت و اجازه داده که حتی برای حکمت و مصلحتش هم برنامه ریزی کنیم!

حرفی که زدم، شاید توی نظر اول خیلی عجیب بیاد،  ولی آیه های قرآن می گن واقعیت داره.

اینکه خدا واسه ما چه حکمت و مصلحتی در نظر بگیره، بستگی به خود ما داره.

بستگی به نیتی که توی دلمون داریم و کاری که می خوایم انجام بدیم.

اگه نیتمون خیر باشه، خدا سنگ ها رو از پیش پامون بر می داره. ولی اگه قصدمون خوب و خدایی نباشه،  یه کاری می کنه که از زمین و آسمون برامون بد بیاد.

 خوب آوردن و بد بیاری، هیچ کدومش شانسی  نیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۵