تجربه، کیلویی نیست.
می گن فلانی «گَرد تجربه روی چهره اش نشسته»
خود همین جمله، کلی معنی و مفهوم داره.
یه معنیش اینه که تجربه، «کیلویی» به دست نمیاد. واسه به دست آوردن یه سر سوزنش باید کلی بالا و پایین دنیا رو چشید. ولی خیلی وقتا، داشتن همون یه سر سوزن تجربه، اونقدر مهم حیاتیه که می ارزه آدم بابت به دست آوردن و داشتنش، همه هزینه ها و سختی ها رو به جون بخره...
مقابل سرمایه هایی که بی تجربگی از چنگ آدم بیرون میاره، تجربه، هر چقدر هم که گرون باشه، ارزونه....
داریم راجع به «تجربه» صحبت کنیم .
راجع به تفاوت هایی که آدم با تجربه و دنیا دیده با آدم بی تجربه و سرد و گرم نچشیده داره.
می خوایم ببینیم مگه پاره کردن یکی دو تا پیراهن زیادتر، چه تأثیری داره که بعضی ها این همه برای تجربه ارزش قائل هستن.
بین سفید شدن موها توی آسیاب با سفید شدنشون توی بازی روزگار خیلی فرق ها هست. خیلی توفیر ها و تفاوت ها.