خدایا!
همه
خوبی هایی که بهم می رسه، از سمت توئه.
عوضش
همه بد بیاری هایی که می کشم و می چشم، فقط و فقط یه مقصر داره.
اون
مقصر صد در صد هم خود منم.
خدایا!
من
خراب می کنم، تو درستش کن.
من با
کار هام لگد به بخت خودم می زنم، تو با برکتی که می دی، جبرانش کن.
خدایا!
از
دست همه اون چیزهایی که غیر تو هستن، به تو پناه می برم. ولی اول از همه از دست خودم!
پناهم بده!
خدایا!
از زبون یکی از اون بنده های سفارشیت شنیدم که
می گفت: دل، حرم خداست.
خدایا!
نمی
خوای یه سری به حرم خودت بزنی؟
نمی
خوای یه دستی به سر و روش بکشی؟
خدایا!
دلم
خیلی وقته تاریک و سوت و کوره. نمی خوای روشن و خورشیدیش کنی؟
دلم
خیلی غبار و زنگار داره. وقتش نرسیده صیقلی بشه.
خدایا!
می
دونم که آب و جارو کردن دل، وظیفه ی منیه که میزبانم. ولی باور کن کار من نیست.
خودت
بیا و خودت صاحبخونه باش!
خدایا!
یه
عده ای هستن که هر روز، همین وقتا، کنار سجاده شون، هر دو تا چشم شون تر می شه.
یه
چشمشون از روی شوق، یه چشمه شون از روی خوف.
خدایا!
یه
عده هستن که خیلی خیلی عاشق و صادقن.
وقتی
بهت می گن دوستت دارن، حرف و لاف و ادعای گزاف نیست. حقیقته.
خدایا!
بین
دعاهای دم سحر اینجور بنده هات، یه جای خالی هم واسه من باز کن. آمین!