قسم حضرت عباس و زانوهای قندیل بسته
پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۴ ق.ظ
مولانا می گه:
یه روز یکی همون جناب شتری رو که سعدی ندیده بود، دید و ازش پرسید: «به سلامتی از کجا تشریف میاری؟»
شتر گفت: «از چیز دیگه.... خودت بگو ... اسم قشنگی هم داشت ها! ... آهان! از حمام گرم کوی تو!»
اون یارو هم یه نگاهی به سر زانوی شتر انداخت و یاد گلگیر ماشین کارواش نرفته خودش افتاد و گفت: « نمی گفتی هم از سر زانوهای قندیل بسته ت پیدا بود!»
آخه وقتی دم خروس به اون قشنگی پیدا ست و همه دارن تماشا می کنن، واسه چی بازم بزرگراه صداقت رو کنار می ذاری؟ واسه چی می زنی توی جاده خاکی انکار؟
اینقدر قسم حضرت عباس نخور...
ضمناً! کفاره اون قسم های قبلی رو هم یادت نره بدی!