وقتی دل راه را اشتباه می رود
سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ق.ظ
دله دیگه.
خیلی چیزا رو می بینه و می خواد.
اشکالی هم نداره. اصلاً خیلی از همین پیشرفت هایی که بشر داشته از همین خواستن دل شروع شده.
مثلاً دل دیده که پرنده ها دارن پرواز می کنن، بعد هوای پریدن به سرش زده و به ذهن فشار آورده که زود باش یه فکری به حال پرواز بکن!
ذهن مأمور و معذور هم اونقدر فسفر سوزونده و به در بسته خورده تا نهایتاً تونسته هواپیما بسازه.
پس اینکه دل چیزی رو ببینه و بخواد، خودش می تونه زمینه ی پیشرفت های مهم باشه.
ولی توی قضیه ی حسادت، دل راه عوضی رو می ره.
یعنی یه چیزی رو دست کسی می بینه که خودش نداره، بعدش به جای اینکه آرزو کنه خودش هم اون چیزُ داشته باشه، آرزو می کنه همون طرف هم چیزی رو که داره از دست بده.
این یعنی حسادت.
نتیجه ی حسادت پس رفته نه پیش رفت...