دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسادت» ثبت شده است

شیطون، درسته که به خاطر تکبر و خود بزرگ بینی به آدم سجده نکرد، ولی توی ماجرای سجده نکردن ابلیس، پای حسادت هم وسط بود.

حسادت، باعث می شه تا حسود حاضر به اعتراف خیلی چیزا نباشه.

سجده کردن شیطون هم یه جور اعتراف بود به برتر بودن آدم.

ولی ابلیس نسبت به همین برتر بودن آدم، حس حسادت داشت و نخواست که به همچین اعترافی تن در بده.

اگه خیلی ها، قبل از غدیر و بعد از غدیر  و  روز عاشورا و بعد از اون، مقابل امام زمانشون صف کشیدن، یه دلیلش همین حسادت بود.

اعتراف و سر خم کردن پیش پیامبر و امام، دل خالی از حسادت می خواد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۱

دله دیگه.

خیلی چیزا رو می بینه و می خواد.

اشکالی هم نداره.   اصلاً خیلی از همین پیشرفت هایی که بشر داشته   از همین خواستن دل شروع شده.

مثلاً دل دیده که پرنده ها دارن پرواز می کنن، بعد هوای پریدن به سرش زده و به ذهن فشار آورده که زود باش یه فکری به حال پرواز بکن!

ذهن مأمور و معذور هم اونقدر فسفر سوزونده و به در بسته خورده تا نهایتاً تونسته هواپیما بسازه.

پس اینکه دل چیزی رو ببینه  و بخواد، خودش می تونه زمینه ی پیشرفت های مهم باشه.

ولی توی قضیه ی حسادت، دل راه عوضی رو می ره.

یعنی یه چیزی رو دست کسی می بینه که خودش نداره، بعدش به جای اینکه آرزو کنه خودش هم اون چیزُ داشته باشه،  آرزو می کنه همون طرف هم چیزی رو که داره از دست بده.

این یعنی حسادت.

نتیجه ی حسادت پس رفته نه پیش رفت...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۰

شیطون اگه اهل حسادت نبود،  می تونست دعا کنه تا خدا اونُ هم از مقام آدم بی نصیب نذاره.

درست عین ما که دعا می کنیم خدا ما رو توی  اجر شهدای کربلا و امام حسین شریک کنه.

ولی شیطون به جای این کار، تقلا کرد تا آدمُ  مث خودش کنه. برای همینم هست که هزاران ساله داره دست و پا میزنه برای از راه به در کردن ماها...

برای آدم حسود، نابود شدن خودش مهم نیست.  مهم به زمین زدن کسیه که نسبت بهش حس حسادت داره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۸

این حسادت و کینه چه کارایی که نمی کنه.

شیطون اگه به آدم  و مقامش حسودیش نمی شد، جاش هنوز اون بالا ها بود.

برادرای یوسف اگه به داداش خودشون حسودی نمی کردن،  پاره تنشون رو نمی انداختن داخل چاه که چشم پدرشون از غصه سفید بشه.

ابولهب اگه به مقام  و  معنویت پیامبر  حسادت نمی کرد، برادرزاده خودش رو اون همه آزار نمی داد  و  رسوای دو عالم نمی شد.



اونجور که تعریف می کنن،  ابولهب، چون مریض شده بود و نمی تونست توی جنگ بدر شرکت کنه، داشت از غصه دق می کرد!

 دست آخر هم  یکی دیگه رو به جای خودش فرستاد که جاش اونجا خالی نباشه!

از طرف هم قول گرفت که چار تا تیر هم به نیت اون  به سمت پیامبری که پسر برادرش بود پرتاب کنه! 

اصلاً به احتمال زیاد، ابولهب،  از غصه ی همین نرفتن به جنگ بود که چند روز بعدش مُرد!

کینه و حسادت،‌ آدم رو اینجوری می کنه ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۶

می گن یه همسایه ای بود که هیچ جوره چشم دیدن همسایه اش رو نداشت.

یعنی جوری نسبت به همسایه اش کینه و حسادت داشت که از خواب و خوراک افتاده بود!

دست آخر، به خدمتکارش گفت:

هر چی بهت می گم ، مو به مو انجام می دی!

اول منُ می کشی. بعد  سرم رو قطع می کنی و میندازی وسط حیاط خونه همسایه.

اینجوری همسایه رو به جرم قتل من دستگیر می کنن و من توی اون دنیا، دلم یه کم خنک می شه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۵۲

کینه و حسادت، یه جور آتیشه.

اونم نه از این شعله های کوچیک که با یه فوت ساده خاموش می شن.

آتیش کینه و حسد، وقتی به جون یکی می افته،‌طرف جوری گر می گیره که برای خنک شدن حاضره هر کاری بکنه.

آتیش کینه و حسادت،  خیلی چیزا  رو میسوزونه و  خاکستر می کنه.

اولیش عاطفه و مروته و دلرحمیه.

آدمای کینه ای، معمولاً آدمای بی رحمی هستن. نه به خودشون رحم می کنن، نه به بقیه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۵

آدم حسود و کینه ای برای اینکه به دشمن خودش ضربه بزنه، حاضره حتی  خودش رو هم به کشتن بده.

قصه اون وزیر یهودی پادشاه که چشم دیدن مسیحی ها رو نداشت، راجع به همین موضوعه.

این قصه رو  آقای مولانا در مثنوی گفته و چقدر هم قشنگ گفته....

 قصه از این قراره که وزیر، از پادشاه می خواد که  الکی اون رو به جرم مسیحی بودن، عزل کنه و  بده دست و پاش رو  هم قطع کنن!

فقط به خاطر اینکه مسیحی ها، واقعاً باور کنن که وزیر مسیحی بوده و دورش جمع بشن و اینجوری شناسائیشون کنه و  بتونه حسابشون رو برسه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۰

ما ها بعضی وقتا، فعل امر رو به صورت فعل مضارع به کار می بریم.

مثلاً وقتی می خوایم به یکی بگیم: «برو فلان جا، فلان کارُ انجام بده»، می گیم: «میری فلان جا، فلان کارُ انجام میدی»

اتفاقاً خدا هم بعضی وقتا با ما همینجوری صحبت کرده.

مثلاً توی قرآن فرموده:

«اون هایی که ایمان دارن،  دعا می کنن و می گن: خدایا! توی دل های ما نسبت به آدمای با ایمان، هیچ نوع کینه و حسدی قرار نده »

این عبارت «دعا می کنن و می گن» ، معنیش اینه که : «باید  اینطور دعا کنن و اینطور بگن!»

باید از خدا بخوان توی دلشون هیچ کینه و حسدی نسبت به بقیه بنده های خدا قرار نده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۰

می گن دو چیزه که آدم رو  به از خود گذشتگی می رسونه.

یکی عشق، یکی هم کینه و حسد.

عشق که معلومه چرا.  ولی کینه و حسد رو عرض می کنم خدمت تون!

آدم حسود و کینه ای ، حاضره برای ضربه زدن به کسی که نسبت بهش کینه به دل داره، حتی از جون خودش هم بگذره!

از خود گذشتگی از این بالاتر؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۵

رابطه ی دوستانه و محبت آمیز، یه جور معامله ی برُد-بُرده.  یعنی دو طرف ازش سود می کنن.  درست بر عکس رابطه ی حساد آمیز و درگیرانه.  وقتی با یکی می افتی روی دنده ی لج، هم اعصاب خودت به هم می ریزه، هم روح و روان طرف مقابل. جفت تون  فرسوده می شید.  ولی وقتی پای دوستی و ملاطفت میاد وسط، کام دو طرف شیرین می شه. اعصاب ها همه آروم. استرس ها همه پایین.  خیال ها همه راحت.  به به!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۵