دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواستن» ثبت شده است

دله دیگه.

خیلی چیزا رو می بینه و می خواد.

اشکالی هم نداره.   اصلاً خیلی از همین پیشرفت هایی که بشر داشته   از همین خواستن دل شروع شده.

مثلاً دل دیده که پرنده ها دارن پرواز می کنن، بعد هوای پریدن به سرش زده و به ذهن فشار آورده که زود باش یه فکری به حال پرواز بکن!

ذهن مأمور و معذور هم اونقدر فسفر سوزونده و به در بسته خورده تا نهایتاً تونسته هواپیما بسازه.

پس اینکه دل چیزی رو ببینه  و بخواد، خودش می تونه زمینه ی پیشرفت های مهم باشه.

ولی توی قضیه ی حسادت، دل راه عوضی رو می ره.

یعنی یه چیزی رو دست کسی می بینه که خودش نداره، بعدش به جای اینکه آرزو کنه خودش هم اون چیزُ داشته باشه،  آرزو می کنه همون طرف هم چیزی رو که داره از دست بده.

این یعنی حسادت.

نتیجه ی حسادت پس رفته نه پیش رفت...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۰

یادمه یه جا نوشته بود:

«برای رسیدن به خواسته هات، نا امیدی رو دور بنداز.

جدیت داشته باش و  همه گزینه ها رو امتحان کن،

اینجوری بعضی وقتا پیروز میشی  و بعضی وقتا یه چیز تازه یاد می گیری،

ولی شکست، بی معنیه.»

 

همه شاهکارها و کارهای بزرگ هم ذره ذره به وجود اومدن و هیچ چیزی یه شبه درست نشده…

چینی ‌ها ضرب المثلی با همین مضمون دارن که میگه:

«مردی می‌تونه کوه رو از میان برداره که از برداشتن سنگ ریزه‌ها شروع کنه.»

همیشه قدمی هست که باید برداریم و بعد از اون قدم یه قدم دیگه.

اصلا زندگی یعنی همین قدم‌های پشت سر هم، قدم هایی که ما رو از منزل خواستن به قله و مقصد توانستن می رسونن، زندگی یعنی حرکت، حرکتی که همراه خودش برکت میاره.

یادت باشه زندگی به نسبت شهامت آدم‌ها تنگ و فراخ می‌شه، پس شهامت داشته باش تا بتونی رسیدن به خواسته هات رو  جشن بگیری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۳

خیلی فرقشونه، شاید از زمین تا آسمون.

اینکه چیزی رو  واقعا بخوای، یا اینکه فقط اون رو هوس کنی…

هوس ها زودگذرن، میان و می رن، خیلی زود شعله ور میشن و زود هم  فروکش می کنن.

ولی خواسته ها، یه شبه به وجود نیومدن که یک شبه هم از یاد برن.

کسی که واقعا از تمام وجودش چیزی رو می خواد، هیچ وقت راضی به دست روی دست گذاشتن نمی شه…

بلند می شه و با جدیت تمام  شروع می کنه به تقلا، شروع می کنه به این در و اون در زدن و  امتحان کردن راه های مختلف.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۹

همینجوری که نمی شه رفت و در خونه رو زد و گفت اومدم برای عبادت؟

اون البته اونقدر کرم داره که همیشه و همه جا و در همه حالی در  خونه شو رو به ما بازکنه، اصلاً درش کی بسته بوده که بخواد باز بشه؟

اما خودمون چی؟

خودمون اگه آداب عبادت رو رعایت نکرده باشیم، رومون نمی شه حتی وارد بشیم. چه برسه به اینکه بریم و اون بالای مجلس بنده نوازیش بشینیم...

خلاصه که عبادت آدابی داره و اولین ادبش اینه که قبلش آلودگی ها رو  از خودمون دور کنیم.

حالا این آلودگی ها هم خودشون اقسامی دارن.

بعضی هاشون ظاهری ان و با به دست لباس تمیز و یه وضوی تمیز تر بر طرف می شن...

ولی آلودگی گناه رو جز با لباس و آب چشمه توبه و پشیمونی نمی شه بر طرف کرد.

بعد از اون هم نوبت اخلاق زشتی می رسه که هر کدومشون مثل یه لک و چربی درشت، لباس روح رو از ریخت میندازن ...

اسم این بعضی از این لک ها، حسده. اسم بعضی های دیگه شون بخله. لکه های خود پسندی هم روی بعضی از لباس های روح دیده می شه ...

پاک شدن این لک ها رو هم باید از همون خدایی بخوایم که قراره  مهمونش بشیم برای راز و نیاز ...

بعد از پاک کردن لکه های لباس جسم و تن پوش روح، نوبت پاک کردن نیت می رسه ...

باید بشینیم و از خودمون  بپرسیم برای چی قراره در خونه خدا رو بزنیم؟

برای خودمون؟ برای خودش؟

یا زبونم لال برای بقیه و ریا؟!

شاید هم عبادت هامون از روی عادت باشه و خودمون بی خبر باشیم .

جایی نوشته بود :

یک بار وقت عبادت

به زبانت نگاه کن

و فکر کن

نکند عبادت نمی کنم

نکند تملق می کنم …

تعجب نکنی اگر خودت را متملق یافتی

عادت چه کارها که نمی کند …

 

اولین شرط عبادت اینه که پاک و تمیز و مرتب بشیم.

البته زیاد هم نباید وسواس به خرج داد و  مو رو از ماست کشید. ولی تا اونجا که وسعمون می رسه باید سعیمون رو بکنیم.  بقیه اش رو هم میشه به خود خدا واگذار کرد.

اما از شرط اول عبادت که بگذریم، می رسیم به باقی آدابش ...

مثلاً اینکه بدونیم کسی که قراره در خونه اش بریم و مشغول راز و نیاز بشیم کیه و چه جور ویژگی هایی داره؟

بزرگه یا کوچیک؟

دست هاش باز هستن یا بسته ؟

اهل بخشیدن هست یا نیست؟

از حالمون بی خبره یا با خبر ؟

باید بدونیم خدایی که قراره باهاش راز و نیاز کنیم از چی خوشش میاد و چی رو خوش نداره.

عبادت بدون پبش شرط خدا شناسی، دقیقاً مثل این می مونه که با یکی قرار  ملاقات داشته باشیم اما ندونیم  اسمش چیه و خودش کیه و چه کاره ست و کجاست!

اصلاً همچین قرار ملاقاتی امکان پذیره؟!

 

امام علی (علیه السلام) فرموده:

شناخت خدایی را که می‌پرستید در جان‌های خود جای دهید تا خم و راست شدن هایتان برای عبادت کسی که می‌شناسیدش، شما را سود دهد.

باز هم از ایشون روایت شده که فرمودن :

در عبادتی که با شناخت توأم نباشد، خیری نهفته نیست.

امام سجاد که خودش زینت همه عبادت کننده هاست هم فرموده :

هیچ عبادتی جز با شناخت ارزش ندارد.

 

یکی از آداب عبادت اینه که بدونیم خودمون از خدا چی می خوایم .

بالاخره موقع عبادت این ماییم که باید حرف بزنیم و در خواست کنیم.

انصافاً یکی از مشکلات ما ها همین ندونستن هاست دیگه...

ماه رجب میاد و می ره و ما هنوز نمی دونیم چی می خوایم.

این وسط صاحب خونه هیچ تقصیری نداره. هر تقصیری هست سر همین کاهلی خودمونه.

بعضی وقت ها ، چیزهایی می خوایم به صلاحمون نیست .

بعضی وقت ها  هم خودمون و خدامون رو دست کم می گیریم و چیزهای کوچیک می خوایم. فکر هم  می کنیم که لیاقتمون همین چیزهای کوچیکه. یا فکر می کنیم اگه چیزهای خیلی خیلی بزرگ بخوایم خدا توی زحمت می افته و از ادب دوره که آدم کسی رو توی زحمت بندازیم!

خلاصه موقع عبادت بی ادبی می کنیم و به خیال خودمون هم داریم مراعات می کنیم!

 

یه دوست اهل راز داشتم که می گفت :

ما مردم دو دوتا چارتا، ما که طول رکعت نمازمان هم ربط مستقیم دارد به آمار خواسته های آن روزمان، ما که موقعیت ش جور باشد اهل منت گذاشتن سر خدا هم هستیم به خاطر دو رکعت نماز، برای ما خب باید هم سخت باشد درک این که خدا به خاطر عبادت کسی به آسمان و فرشتگان فخر بفروشد.

اما، دور از جان ما، بوده اند بنده هایی که خدا به خاطر عبادت آن ها ، به فرشته هایش فخر فروخته ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۷