آرزو، چیز بدی نیست.
آرزو داشتن، به آدم انگیزه می ده برای پیش رفتن، انگیزه می ده برای تقلا کردن و رسیدن.
ولی همه ی آرزوها اینجوری نیست.
آرزومند هایی وجود دارن که آرزوهاشون فریب شون می دن. آرزومند هایی هستن که آرزوهاشون اون ها رو سرگردان می کنن و از نفس می ندازن و چیزی غیر از حسرت براشون باقی نمی ذارن.
آرزویی خوبه که محال و وهمی و خیلی و سراب گونه و فریبنده نباشه.
آرزویی خوبه که واقعی و حقیقی و دست یافتنی و رسیدنی باشه.
خوش
به حال پدرهایی که برای بچه هاشون، آرزوهایی از این دست دارن!
**
آرزو، چیزی غیر از یه تمایل درونی نیست.
ولی همین تمایل درونی می تونه صاحب خودشُ به اسارت بکشونه.
یعنی آدما می تونن با ذهن و تخیل خودشون، افق هایی رو ترسیم کنن که همون افق ها، تبدیل به زندان و اسارت گاه اون ها بشه.
آدما می تونن به اسارت آرزوهاشون در بیان.
آدمایی که خودشون از جنس واقعیت و حقیقت هستن، می تونن اسیر دست سراب ها و افق های غیر واقعی و توهمی بشن.
پس آرزو، با اینکه از جنس خیاله، ولی می تونه آثار واقعی داشته باشه.
مراقب آرزوهامون باشیم. چون آرزو هر چقدر که غیر واقعی تر باشه، خطرناک تر می شه!