دلیل ترس از آینده
ماها شاید یه وقتایی حسرت گذشته ها رو داشته باشیم، ولی هیچ وقت، هیچ کدوم مون، از گذشته «نمی ترسیم».
می دونید چرا؟
چون گذشته اسمش روشه دیگه. گذشته، گذشته و دیگه هم برنمی گرده. نه خودش بر می گرده، نه ترس ها و دلهره هاش.
ترس های ما از حال هم نیست. چون حال، لحظه به لحظه تموم می شه و اصلاً نمی مونه که بخواد آسیبی به ما برسونه.
ترس و اضطرابی اگه هست مال آینده ست.
اگه گفتید چرا؟!
ترسای ما همه شون به خاطر آینده ست.
آینده ای که هنوز نیومده و معلوم نیست که قراره چی بشه!
آینده ای که گنگه و مبهم و نامعلوم.
آدمیزاد هم یه خاصیتش اینه که از چیزای ناشناخته می ترسه.
حتی اگه چیز ناشناخته، اصلاً وجود نداشته باشه.
ما ها با اینکه می دونیم هیچ غولی وجود نداره، ولی باز چون غول برامون یه موجود ناشناخته ست، ازش می ترسیم.
یا مثلاً روح.
روح وجود داره، ولی خب مسلماً هیچ کاری از دستش بر نمیاد، ولی ما ازش می ترسیم.
فقط به خاطر اینکه ناشناخته ست.
ترس از آینده هم دقیقاً به همین دلیل ناشناخته بودن و مبهم بودنشه...