امان از این دو جور آدم!
دو دسته از آدما هستن که توی محاسباتشون، نقش شانس و اقبال و پیشونی نوشت رو خیلی جدی می گیرن.
یکی اونایی که فکر می کنن همه چیز این دنیا از قبل توسط خدا رقم خورده و خدا، هیچ اختیار و اراده و قدرتی به ما ها نداده.
اینا فکر می کنن که خدا، ماها رو دست بسته به این دنیا فرستاده و کاری به تلاش و دست و پا زدن ما نداره.
پیش چشم اینجور آدما، هم موفقیت های این دنیا الله بختکی و از روی تقدیره. هم شکست ها و بدبختی هاش.
بنابر این نه اون کسی که به جایی می رسه، شایسته تحسینه، نه اون کسی که خودش و بقیه رو به خاک سیاه میشونه شایسته سرزنش....
دنیا،
همه چیش الله بختکیه!
در کنار آدمای تقدیر گرا که همه چی رو از روی جبر می دونن، یه عده دیگه هم هستن که نقش بخت و اقبالُ توی حساب و کتاب هاشون خیلی پر رنگ می رن.
البته این دسته دوم، صد و هشتاد درجه با دسته اول فرق می کنن.
دسته اول، همه چی رو خواست خدا می دیدن و فکر می کردن خدا به ما آدما هیچ اختیار و اراده ای نداده.
ولی دسته دوم، فکر می کنن خدا، هیچ کاره ی این عالمه. خدایی که این دسته از آدما توی ذهنشون بهش فکر می کنن، یا اصلاً وجود نداره، یا گوشه نشسته و کاری دستش نیست.
پس اگه اتفاقی می افته که اراده ما توش نقشی نداشته، ربطی هم به حکمت و مصلحت خدا نداره و کار، کار شانسه...
http://ghesarat.blog.ir/post/43