موبایل یا ساعت رو کوک می کنی که صبح زود
از خواب بیدارت کنه، ولی از بخت بد، همون نیمه شب، باطری ساعت یا موبایل می ره توی
بازی و زنگ زدن بی زنگ زدن.
نتیجه چی می شه؟ هیچی! بیدار شدن سر ساعت،
پر!
بعد از بیست دقیقه معطلی واسه ماشین، دو تا تاکسی، به طور
همزمان برات نگه می دارن و جفتشون هم مسیرشون همونجائیه که تو می خوای بری.
رنگ یکیشون زرده، رنگ اون یکی سبز. تو تاکسی
زرد رو سوار می شی ولی هزار متر جلوتر یه موتوری از عقب می زنه به تاکسی و چراغش رو
می شکنه. راننده پیاده می شه واسه جر و بحث با راننده موتور. جنابعالی هم تک و تنها می مونی کنار بزرگراه. اونم
جایی که هیچ مسافر کشی حاضر نیست سوارت کنه...
نتیجه اینکه قرار مهمی که داشتی، پر!
حالا خودمونیم: اینجور اتفاق ها اسمش چیه؟
شانس؟ بدشانسی؟ بد بیاری؟ بخت و اقبال؟
تقدیر؟ پیشونی نوشت؟ چی؟!
کتاب های مدیریتی و موفقیت رو که بخونی،
می بینی نوشتن:
همیشه یه درصدی از اتفاقات، از کنترل ماها
خارجه. اما با برنامه ریزی درست و مدیریت اون
بخشی که تحت کنترل و به اختیار ماست، می تونیم
تأثیر اتفاقات خارج از کنترل خودمون رو
به حداقل برسونیم.
مثلاً دست ما نیست که کی قراره سیل یا زلزله
بیاد، ولی با ساختن سیل بند و خونه های مقاوم، می تونیم تأثیر سیل و زلزله رو به حد
اقل برسونیم.
یا ممکنه از روی بدشانسی ما، باطری ساعتمون
درست همون شبی که می خوایم صبحش زود بیدار بشیم، تموم بشه. ولی اگه محض احیتاط، دو
تا ساعت کوک کرده باشیم، دیگه بدشانسی حریفمون
نمی شه...