سال،
سال دهم هجری است. آخرین پیامبر خدا، واپسین ماه های عمر خود را در میان اهل
مدینه می گذراند. از ده سال قبل که مردان
شهر به استقبالش آمدند و زنان یثرب «طَلعَ البَدرُ عَلینا» خوانند، خیلی چیزها عوض
شده. مهم تر از همه آنکه مکه، شهری که
روزی غریبانه و مخفیانه و شبانه از آن
گریخت، حالا فتح شده است. بدون ریختن قطره ای خون. مسجد الحرام که روزی نمایشگاه
لات و هُبل بود، حالا از مناره هایش، اذان
اقرار به توحید و نبوت بلند است. وقتش رسیده تا جان و ذهن مردم، با آموزه
ای جدید آشنا شود. آموزه ای به نام امامت، که آمیزه ای از وصایت و ولایت دارد.
سال،
سال دهم هجری است. از معجزه جاویدی که
قرار است برای همیشه راهنمای انسان باشد، به جز عباراتی چند، تمامی آیات نازل شده
اند. آیات نفی شرک، آیات اثبات توحید، آیات نماز و روزه و زکات و جهاد، آیات امر
به معروف و نهی از منکر، همه و همه، نازل شده اند و ابلاغ... تا روز
کامل شدن دین خدا، زمان زیادی نمانده است. ماه، ماه ذی قعده است و زمان حج، نزدیک!
سال،
سال دهم هجری است. جبرئیل امین
دوباره از عرش به فرش فرود آمده.
مقصد، قلب حبیب نجیب خدا. مقصود، ابلاغ آیه ای تازه. آیه ای به این مضمون مقدس:
{ به
نام خداوند بخشاینده بخشایشگر
و در میان
مردم براى حج بانگ زن، تا پیاده و سوار بر هر شتر باریک اندام، از هر راه دور ، به
سوى تو آیند.}
آیه
از رسول خدا می خواهد که بانگ حج امسال را
خود، سر دهد. حجی که با حضور رسول خدا در آن، فروع دین به کمال می رسد. حجی که با نزول آیات امامت در سرانجامش، اصول دین نیز سرانجام به کمال خواهد رسید.
سال،
سال دهم هجری است. پیامبر مدینه اش را برای انجام آخرین حج عمر شریف خود، ترک می
کند. حجی که هم آخرین است و هم اولین حج کامل پیامبر. حج سال دهم، حجة الوداع است.
پیامبر در همین حج به مردم خواهد فرمود: مناسک حج را از من بیاموزید، شاید دیگر مرا در این مراسم نبینید... حج سال
دهم، حِجّه البلاغ است. قرار است در
بازگشت همین حج، آیه ابلاغ ولایت نازل شود. حج سال دهم، حجة الاسلام است. اولین حجی که
طبق آیین اسلام برگزار شد، حجی که پیامبر و جانشین بر حق پیامبر، هر دو از حاجیان آن بودند.
تا
پایان عمر شریف پیامبر، روزهای زیادی باقی نمانده. آخرین فرستاده خدا، برای اتمام
مأموریت و رسالتش، فرصت زیادی ندارد. قرار
است در پایان این حج اتفاق مهمی رخ دهد... اتفاقی که قرار است حسن ختام مأموریت و
رسالت آخرین رسول خدا باشد. اتفاقی به بزرگی اتمام نعمت ، به شکوه اکمال دین.
درست،
پس از همان اتفاق است که آیه های سوره
مائده، با واژه های بشارت بخشی از این جنس نازل می شوند:
«امروز
کافران از شکست دین شما ناامید شدهاند ؛ بنابراین از آنان مترسید
و از من بترسید. امروز دینتان را براى شما کامل ، و نعمتم را بر شما تمام کردم ، و
اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم. »
در آن
روز عظیم، برخی، با خود، اینگونه اندیشه
کردند:
«آرى !
امروز همه چیز کامل است
معیارى
بدنیا آمده که در سایه اش نیک و بد از هم
مشخصند.
در
این زلال، باید جان را به شستشو نشست.
در این
زلال،باید جان را به شستشو نشست و از این دریا،باید گوهرهاى ناب به دست آورد. »