دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

پیشواز غدیر (7)

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ق.ظ

روز، روز هجدهم  ماه ذی حجه  است. سال، سال دهم پس از هجرت. پس از سه روز،   تمامی نیامده ها آمده اند و همه ی  جلو  رفته ها، بازگشته اند. دستور رسول خدا، اینگونه بوده و حالا، همه چیز برای آن اعلان عظیم، آماده است. پیامبر، سه روز را برای نیمروز امروز، در کنار آبگیر خُم مانده است.

صحنه تاریخ، آماده؛ شروع داستان

تک تک نقش آفرینانش عزیز و مهربان

یک نمایشنامه زیبا و جالب، خواندنی

کارگردان توانایش، خداوند جهان

تدارکات مراسم، همه بر عهده ی ناب ترین شیعیان زمانه است. سلمان و اباذر، عمار و مقداد،  زیر درختان  تنومند کنار برکه را جارو زده اند.  حالا هم با شتاب، مشغول فراهم آوردن منبری بلند برای رسول خدا هستند. جمعیت، به روایت تاریخ، بیش از صد هزار حاجی حجة الوداع اند. منبر، باید آنقدر رفیع باشد تا  تمامی چشم ها، دستی نبی و وصی را به تماشا بنشینند.  زیر آن آفتاب سوزان و در آن هوای داغ، منبری از جهاز شتران فراهم می آید.  

رسم بر این است که  بر فراز هر منبری، در آنِ واحد، جز یک نفر، قرار نگیرد. حالا نیز چشم های اهل  بصیرت و وحدت، جز یک نفر را در آن بالا نمی بینند. آنکه  در کنار پیامبر، در بالای منبر ایستاده،  به شهادت واژه های آیه ی مباهله، جان  خود اوست.  آن جوان سی و چند ساله، نفس و روح پیامبر است. چشم های  اَحوَل و دو بین، اما، از درک این وحدت عاجزند و حالا، غرق سوال شده اند: «اگر قرار به خطبه خوانی رسول خداست، علی دیگر آن بالا چه کار می کند؟!»

چشم ها خاموش، سرشار از سؤالاتی شگفت

 

هان ! چه می خواهد بگوید خاتم پیغمبران

می گشاید لب، به " بسم اللّه الرحمن الرحیم "

می برد بالای سر، دست ولایت ناگهان ...

در مقابل تن های سر تا به پا چشم و گوش، خطبه خوانی خاتم الانبیا، اینگونه آغاز می شود:

« حمد خدایى را که در یگانگى مقام والایى دارد، و در عین یگانگى به مردم نزدیک است. خداوندی که به من وحى چنین کرده است: اى پیامبر، ابلاغ کن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر چنین نکنى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى کند.  و خداوند قوم کافر را هدایت نمى کند.

اى مردم، من در تبلیغ آنچه خداوند نازل کرده کوتاهى نکرده ام. اینک سبب نازل شدن این آیه را بیان خواهم کرد: چندین بار جبرئیل بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام  دستور آورد که در جمع مردم بگویم و به سیاه و سفید اعلام کنم که على بن ابى طالب برادرم و خلیفه ام و امام پس از من است.»

مردم، چشمشان به وصی بود و وصی چشم در چشم نبی.  و نبی، خطبه اش را اینگونه ادامه داد:

«بدانید که خداوند على را بر مهاجرین و انصار و تابعین،  روستایى و شهرى، عرب و عجم، آزاد و غلام، کوچک و بزرگ، سفید و سیاه، و بر هر موحدى، صاحب اختیار و امام مُفتَرَضُ الطّاعة قرار داده است.

حکم او باید اجرا شود و گفته ى او باید قبول شود و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس او را تصدیق کند مورد رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.»

رسول خدا، همچنان خطبه غدیریه می خواند. برخی هم  با دیدن دست بلند علی در دستان پیامبر،  اینچنین شروع به نجوی کرده اند:

«بنگریدش
که بر اوج دست و بازو
در چنگ چنگالى از نور
ایستاده است.

به ابرها نزدیکتر تا به ما
و نگاه نمى کند
نه در چشمان مشتاق
نه در دیدگان دریده از حسد.
به این ترانه گوش کنید
که در هفت آسمان مى طپد:
هر که مرا مولاى خویش بداند، اینک، اینکه فرا چنگ من ایستاده، مولاى اوست»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی