دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

اینکه شب چه جور خوابی ببینیم، بستگی داره به اینکه روز، چه جوری زندگی کرده باشیم.

اگه زندگی مون بی هدف و دویدن الکی باشه،‌ خوابمون هم می شه بی سر و ته.

اگه توی روز، از چیزی که ترس نداره، یعنی از غیر خدا، بترسیم، شبش هم کابوس می بینیم.

ولی اگه توی روز، انسانی زندگی کرده باشیم، شب خوابی می بینم که با خواب های بقیه، تومنی صد تومن توفیر داره...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۲۰

ما ها شکر خدا،  احتیاج به هر چیزی که داشته باشیم، احتیاج به واردات ضرب المثل نداریم.  همین علامه علی اکبر دهخدا، یه  کتاب داره به اسم «امثال و حکم» که توش پر از ضرب المثله.

این رو گفتم که بگم اگه الآن قراره یه ضرب المثل خارجی تقدیم حضورتون کنم به خاطر این نیست که  خودمون مثلش رو نداریم. به خاطر اینه که  یه تنوعی بشه.

و اما اون یه ضرب المثل خارجی، که خیلی هم قدیمیه، می گه: «صبحانه را مانند پادشاه ها، ناهار را مانند شاهزاده ها و شام را مانند فقرا بخور.»

 

از ما می شنوید، تا می تونید برای صبحانه خودتون  مایه بگذارید. کم گذاشتن از صبحانه یا صرف نظر کردن ازش، حکایت کج گذاشتن خشت اوله. اصلاً شمایی که سحر خیز هستی و  این موقع سحر بیداری، اگه قرار باشه سر صبح بدون صبحونه از خونه بیرون بزنی، فرقت با اونی که الآن خوابیده و  صبح چون دیرش شده بدون صبحونه از خونه بیرون میاد چیه؟

خدائیش فرقتون چیه؟

اونم وقتی قراره جفتتون «ناکامروا» باشید.

جنابعالی به خاطر صبحونه نخوردن. ایشون هم به خاطر خواب موندن و از دست دادن همین لحظه های قشنگ.

برو از همین الآن سماور رو روشن کن!

 

ما، ‌همونجور که تا دلمون بخواد ضرب المثل داریم، تا دلمون هم بخواد محقق و مبتکر و پژوهشگر داریم. ولی بازم من باب تنوع  دو کلمه هم از پژوهشگر های فنلاندی بشنوید.

پژوهشگران فنلاندی می گن کسانی که صبحانه نمی خورن ، معمولا بیشتر سیگار می کشن و کمتر از  بقیه ورزش می کنن.

خدائیش این کشفشون در نوع خودش می تونه کشف جالبی باشه.

انصافاً این موقع صبح  واسه چی دست به فندک می بری؟ خب به جای اونکه با فندکت سیگار روشن کنی، به نیت دو تا تخم مرغ عسلی،  اجاق گاز رو روشن کن.



«دعوتید به خواندن کتاب پانزده روز تا سلامتی»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۰

شاعر می گه:

ای که پنجاه رفت و در خوابی / مگر این چند روزه در یابی

یعنی ممکنه آدم پنجاه سال یا مث ما جوونا بیست سی سال از خدا عمر گرفته باشه، ولی کلش رو در خواب باشه. اونم خوابی که   تعریفش با تعریفی که پزشک ها و علم فیزیولوژی از خواب داره متفاوته.

البته بر عکسش هم ممکنه...

یعنی بعضی ها،  ظاهراً‌ خواب هستن،‌ اما بیدارن، خیلی بیدار!

پیامبر می فرمود: من چشم هام می خوابه، ولی دلم بیداره.

اون هایی هم که مث پیامبر زندگی کنن، یواش یواش همینجوری میشن. یعنی وقتی می خوابن، تازه چشم و گوششون باز می شه و رؤیاهای صادقه می بینن...

همچین آدمایی، خوابشون ، کابوس و  توهم و بی سر و ته نیست.  واقعیته...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۵

از  هر بچه ی دوم ابتدایی که بپرسی متضاد خواب می شه چی، اگه به عادت بچه های این دوره و زمونه نخواد سر کارت بذاره می گه: «بیداری»

ظاهراً خواب و بیداری، نقطه مقابل هم دیگه هستن.

یعنی کسی که خوابه، بیدار نیست. کسی هم که بیداره، خواب نیست.

ولی این فقط ظاهر قضیه ست.

چون مثلاً بعضی ها،  ظاهراً بیدارن،  یعنی اگه پشت گوششون تنگول بزنی، سرشون رو بر می گردونن.  وقتی هم انگشت هات رو بگیری جلوی چشمشون و بگی این چندتاست، می گن دو تا....

ولی همین آقایون یا خانمای ظاهراً بیدار، در واقع دارن یه خواب عمیق رو تجربه می کنن...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۰

 

 آدم با ایمان،‌ چون تسلیم خداست، سعی می کنه همه حرکات و سکناتش رو  طبق میل خدا تنظیم کنه و جهت بده.

همچین آدمی،‌  احتمالاً هیچ وقت قهقهه نمی زنه و «هرّ و کرّ»  راه نمینداره. چون می دونه که خدا از قهقه  و  خنده ای که با صدای بلند باشه خوشش نمیاد.

همچین خنده هایی، اولین عیب و ضررشون اینه که «غفلت» میارن و  آدم رو یه مقدار «سنگدل» می کنن....

اگر هم ضرب المثل ها میگن « در پس هر خنده، آخر گریه ایست» منظورشون همین نوع خنده هاست.

آدم با ایمان، قهقهه نمی زنه، ولی یه تبسم  زیبا به نشونه رضایت از خدا و تقدیرش روی لب هاشه که هیچ وقت پاک نمی شه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۵

آب درمانی، انرژی درمانی،  زالو درمانی،  ماسه درمانی،

اوه...

الآن تا دلتون  بخواد و دلمون بخواد، راه و روش های جدید و بعضاً عجیب و غریب برای درمان بیماری ها کشف و ضبط شده.

از میون همه این روش های رنگارنگ و ریز و درشت، اسم یکیش هم هست «خنده درمانی»

خنده درمانی یعنی درمان بیماری های روحی و جسمی با استفاده از خنده.

من خودم دقیقاً نمی دونم جزئیات این روش درمانی چه جوریه، ولی یه حدس هایی می زنم.

احتمالاً توی این روش،‌ فرد بیمار به ریش باکتری ها و ویروس هایی که باعث بیماری شدن می خنده.

اونا هم بهشون بر می خوره و می رن یه جای دیگه...

خود ما هم اگه ببینم یکی  سر کارمون گذاشته و داره بهمون می خنده،‌ خب بهمون بر می خوره و می ریم یه جای دیگه ...

مگه نه؟!




حالا که صحبت «خنده درمانی» شد، باید اعتراف کنیم که این روش با این که تازگی ها بازارش گل کرده،‌ اونقدر ها هم جدید نیست.

یعنی قدیمی ها هم می دونستن آدمی که اهل خنده و تبسم باشه، زودتر  و راحت تر از پس بیماری خودش بر میاد و  احتمال از پا در اومدنش کمتره..

اصلاً برای همین هم بود که می گفتن:

خنده بر هر درد بی درمان، دواست.



«دعوتید به خواندن کتاب پانزده روز تا سلامتی»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۵

دقیقاً یادم نیست کجا خوندم، ولی مطمئنم یه جای قابل اطمینان نوشته بود که خنده، یه قابلیت انسانیه.

یعنی از بین جاندارانی که همراه با ما روی  کره زمین زندگی می کنن تنها موجودی که می تونه لبخند بزنه و بخنده، انسانه.

البته شاید 50 سال دیگه روی مریخ یه موجوداتی  پیدا بشن که اون ها هم بلد باشن بخندن. ولی فعلاً ما آدما اولین و تنها دارندگان نشان تبسم بر لب هستیم.

ضمناً خنده از اون چیزایی نیست که آدما، یواش یواش یاد گرفته باشن و یاد بگیرن.

تحقیقات نشون داده که ماها، حتی قبل از تولد هم،  توی اون ماه های آخر،  یه وقتایی لبخند می زنیم.

پس نتیجه می گیریم اونایی که خنده رو بوسیدن و گذاشتن کنار، یه بخشی از انسانیت خودشون رو ترک کردن...

بیچاره ها!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۶

حتماً لازم نیست خوشی زیر دلت زده باشه و قند توی دلت آب کرده باشن که بخندی.

بعضی ها رو اگه بتونی به درون وجودشون یه راهی پیدا کنی، می بینی  هزار و یه دونه گرفتاری و ماتم دارن.

به قول ترانه نون و دلقک:

«پشت اون چهره خندون، اونا همیشه غصه دارن»

ولی  همون ها،  غم  و غصه ها رو به روی خودشون نمیارن و  سعی می کنن یه تبسم کوچیک همیشگی، روی لب هاشون باشه...

این دسته از آدما، اگه لبخند می زنن از سر بی خیالی نیست.

از سر بزرگیه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۴

بچه که بودیم توی کتابای مدرسه به مون می گفتن دنیا مث یه کوه می مونه.  کوهی که صدای وقتی جلوش می ایستی و داد می زنی،  صدای تو رو  بازتاب می ده. بعدم توضیح می دادن که کارهای ما، مث همون داد و صدا می مونه که نتیجه و  انعکاسش رو حتماً می بینیم.

ولی  به نظر من، دنیا بیش تر از اونکه به ضمختی کوه یا دیوار های سیمانی باشه، به شفافیت آینه است.

برای کوه  و دیوار فرقی نمی کنه جلوشون بخندی یا اخم کنی.

ولی به آینه اگه بخندی، بهت می خنده.

قدیمی ها یه چیزی می دونستن که می گفتن بخند تا دنیا به روت بخنده...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۵

سختی ها و تلخی ها، فقط واسه این نیستن که قدر خوشی ها و آسونی ها و شیرینی ها رو بدونیم.

بعضی از سختی ها و دردها، خودشون شیرین هستن.

وقتی یه جایی از بدنت رو پشه می زنه،  اونقدر می خارونیش که سرخ بشه.

این خاروندن و سرخ شدن، درد داره. ولی دردش رو دوست داری.

یا مثلاً ورزش ها و نرمش های سخت، با اینکه به ماهیچه ها و بدن فشار میارن و اونا رو به سختی میندازن،  ولی دوست داشتنی هستن و به آدم نشاط می دن.

خود کلمه «عَذاب» هم با «عَذْب» که معنیش می شه شیرین،  هم خانواده ست.

می خوام بگم توی همه سختی ها و عذاب های زندگی، یه شیرینی مخفی وجود داره که باید حواسمون بهش باشه و کشفش کنیم.

آدم از لا به لای سختی ها و مشکلاته  که پخته و ساخته می شه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۶