دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

شاعر می گه:

ای که پنجاه رفت و در خوابی / مگر این چند روزه در یابی

یعنی ممکنه آدم پنجاه سال یا مث ما جوونا بیست سی سال از خدا عمر گرفته باشه، ولی کلش رو در خواب باشه. اونم خوابی که   تعریفش با تعریفی که پزشک ها و علم فیزیولوژی از خواب داره متفاوته.

البته بر عکسش هم ممکنه...

یعنی بعضی ها،  ظاهراً‌ خواب هستن،‌ اما بیدارن، خیلی بیدار!

پیامبر می فرمود: من چشم هام می خوابه، ولی دلم بیداره.

اون هایی هم که مث پیامبر زندگی کنن، یواش یواش همینجوری میشن. یعنی وقتی می خوابن، تازه چشم و گوششون باز می شه و رؤیاهای صادقه می بینن...

همچین آدمایی، خوابشون ، کابوس و  توهم و بی سر و ته نیست.  واقعیته...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۵

از  هر بچه ی دوم ابتدایی که بپرسی متضاد خواب می شه چی، اگه به عادت بچه های این دوره و زمونه نخواد سر کارت بذاره می گه: «بیداری»

ظاهراً خواب و بیداری، نقطه مقابل هم دیگه هستن.

یعنی کسی که خوابه، بیدار نیست. کسی هم که بیداره، خواب نیست.

ولی این فقط ظاهر قضیه ست.

چون مثلاً بعضی ها،  ظاهراً بیدارن،  یعنی اگه پشت گوششون تنگول بزنی، سرشون رو بر می گردونن.  وقتی هم انگشت هات رو بگیری جلوی چشمشون و بگی این چندتاست، می گن دو تا....

ولی همین آقایون یا خانمای ظاهراً بیدار، در واقع دارن یه خواب عمیق رو تجربه می کنن...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۰

 

 آدم با ایمان،‌ چون تسلیم خداست، سعی می کنه همه حرکات و سکناتش رو  طبق میل خدا تنظیم کنه و جهت بده.

همچین آدمی،‌  احتمالاً هیچ وقت قهقهه نمی زنه و «هرّ و کرّ»  راه نمینداره. چون می دونه که خدا از قهقه  و  خنده ای که با صدای بلند باشه خوشش نمیاد.

همچین خنده هایی، اولین عیب و ضررشون اینه که «غفلت» میارن و  آدم رو یه مقدار «سنگدل» می کنن....

اگر هم ضرب المثل ها میگن « در پس هر خنده، آخر گریه ایست» منظورشون همین نوع خنده هاست.

آدم با ایمان، قهقهه نمی زنه، ولی یه تبسم  زیبا به نشونه رضایت از خدا و تقدیرش روی لب هاشه که هیچ وقت پاک نمی شه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۵

آب درمانی، انرژی درمانی،  زالو درمانی،  ماسه درمانی،

اوه...

الآن تا دلتون  بخواد و دلمون بخواد، راه و روش های جدید و بعضاً عجیب و غریب برای درمان بیماری ها کشف و ضبط شده.

از میون همه این روش های رنگارنگ و ریز و درشت، اسم یکیش هم هست «خنده درمانی»

خنده درمانی یعنی درمان بیماری های روحی و جسمی با استفاده از خنده.

من خودم دقیقاً نمی دونم جزئیات این روش درمانی چه جوریه، ولی یه حدس هایی می زنم.

احتمالاً توی این روش،‌ فرد بیمار به ریش باکتری ها و ویروس هایی که باعث بیماری شدن می خنده.

اونا هم بهشون بر می خوره و می رن یه جای دیگه...

خود ما هم اگه ببینم یکی  سر کارمون گذاشته و داره بهمون می خنده،‌ خب بهمون بر می خوره و می ریم یه جای دیگه ...

مگه نه؟!




حالا که صحبت «خنده درمانی» شد، باید اعتراف کنیم که این روش با این که تازگی ها بازارش گل کرده،‌ اونقدر ها هم جدید نیست.

یعنی قدیمی ها هم می دونستن آدمی که اهل خنده و تبسم باشه، زودتر  و راحت تر از پس بیماری خودش بر میاد و  احتمال از پا در اومدنش کمتره..

اصلاً برای همین هم بود که می گفتن:

خنده بر هر درد بی درمان، دواست.



«دعوتید به خواندن کتاب پانزده روز تا سلامتی»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۵

دقیقاً یادم نیست کجا خوندم، ولی مطمئنم یه جای قابل اطمینان نوشته بود که خنده، یه قابلیت انسانیه.

یعنی از بین جاندارانی که همراه با ما روی  کره زمین زندگی می کنن تنها موجودی که می تونه لبخند بزنه و بخنده، انسانه.

البته شاید 50 سال دیگه روی مریخ یه موجوداتی  پیدا بشن که اون ها هم بلد باشن بخندن. ولی فعلاً ما آدما اولین و تنها دارندگان نشان تبسم بر لب هستیم.

ضمناً خنده از اون چیزایی نیست که آدما، یواش یواش یاد گرفته باشن و یاد بگیرن.

تحقیقات نشون داده که ماها، حتی قبل از تولد هم،  توی اون ماه های آخر،  یه وقتایی لبخند می زنیم.

پس نتیجه می گیریم اونایی که خنده رو بوسیدن و گذاشتن کنار، یه بخشی از انسانیت خودشون رو ترک کردن...

بیچاره ها!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۶

حتماً لازم نیست خوشی زیر دلت زده باشه و قند توی دلت آب کرده باشن که بخندی.

بعضی ها رو اگه بتونی به درون وجودشون یه راهی پیدا کنی، می بینی  هزار و یه دونه گرفتاری و ماتم دارن.

به قول ترانه نون و دلقک:

«پشت اون چهره خندون، اونا همیشه غصه دارن»

ولی  همون ها،  غم  و غصه ها رو به روی خودشون نمیارن و  سعی می کنن یه تبسم کوچیک همیشگی، روی لب هاشون باشه...

این دسته از آدما، اگه لبخند می زنن از سر بی خیالی نیست.

از سر بزرگیه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۴

بچه که بودیم توی کتابای مدرسه به مون می گفتن دنیا مث یه کوه می مونه.  کوهی که صدای وقتی جلوش می ایستی و داد می زنی،  صدای تو رو  بازتاب می ده. بعدم توضیح می دادن که کارهای ما، مث همون داد و صدا می مونه که نتیجه و  انعکاسش رو حتماً می بینیم.

ولی  به نظر من، دنیا بیش تر از اونکه به ضمختی کوه یا دیوار های سیمانی باشه، به شفافیت آینه است.

برای کوه  و دیوار فرقی نمی کنه جلوشون بخندی یا اخم کنی.

ولی به آینه اگه بخندی، بهت می خنده.

قدیمی ها یه چیزی می دونستن که می گفتن بخند تا دنیا به روت بخنده...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۵

سختی ها و تلخی ها، فقط واسه این نیستن که قدر خوشی ها و آسونی ها و شیرینی ها رو بدونیم.

بعضی از سختی ها و دردها، خودشون شیرین هستن.

وقتی یه جایی از بدنت رو پشه می زنه،  اونقدر می خارونیش که سرخ بشه.

این خاروندن و سرخ شدن، درد داره. ولی دردش رو دوست داری.

یا مثلاً ورزش ها و نرمش های سخت، با اینکه به ماهیچه ها و بدن فشار میارن و اونا رو به سختی میندازن،  ولی دوست داشتنی هستن و به آدم نشاط می دن.

خود کلمه «عَذاب» هم با «عَذْب» که معنیش می شه شیرین،  هم خانواده ست.

می خوام بگم توی همه سختی ها و عذاب های زندگی، یه شیرینی مخفی وجود داره که باید حواسمون بهش باشه و کشفش کنیم.

آدم از لا به لای سختی ها و مشکلاته  که پخته و ساخته می شه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۶

 حافظ که آدم رِند و زرنگی بوده، از خودش یه کلمه ساخته به اسم «تَلخوَش»

این «تَلخْوَش»، از اون واژه هاست ها!

اگه به شکل مکتوبش نیگا کنی می بینی هم کلمه «تلخ» توشه، هم کلمه «خوش»!

یعنی اولش تلخه، آخرش  هم مث آخر شاهنامه خوش!

انگار که اصل کلمه اش بوده «تلخْ خوش» یا «تلخِ خوش»، ولی بعد یه دونه از اون «خ» هاش حذف شده.

معلوم هم نیست این «خ» حذف شده مال تلخ بوده یا مال خوش.

هر چی که هست الآن تلخ و خوش، توی «تَلخوَش» سر یه «خ» با هم شراکت دارن و  خلاصه دستشون توی یه کاسه ست.

قرآن رو هم که یادت هست .

آیه هاش می گفت : «سختی ها و آسونی ها با هم هستن»

حافظ هم که گفته «تلخ وَش»، حافظ همین آیه ها بوده دیگه ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۶

بعضی ها می رن کافی شاپ و شربت شیرین خنک سفارش میدن ...

عوضش سفارش یه عده دیگه، قهوه تلخ بدون شکره. تلخِ تلخ!

سلیقه است دیگه.

یکی از شیرینی شربت  خوشش میاد، یکی از تلخی قهوه بدون شکر. پارادوکس هم همینجاست. اونجایی که تلخی، باعث خوشی بشه و کام آدم رو شیرین کنه!

اگه تلخی نباشه، دیگه شیرینی های دنیا، شیرین نیستن.

 اصلاً هر چیزی با ضد و مخالف خودشه که قدرش معلوم می شه.

بعضی وقتا برای اینکه طعم شیرینی زندگی رو بچشی، باید یه قهوه سفارش بدی....

 یه قهوه ی بدون شیر و شکر. تلخ تلخ!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۲