دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

اینکه خدا توی قرآن فرموده  منشأ وسواس، شیطونه، دلیل های زیادی داره.

یه دلیلش اینه که آدم وسواسی، کم کم خودبزرگ بین و خود رأی می شه.

شیطون چه جوری مقابل خدا  ایستاد و گفت: تو داری اشتباه می کنی، من از آدم بهترم.

آدم وسواسی هم همینجوری مقابل خدا، قد علم می کنه.

خدا و پیغمبر می گن: یه ظرف یا یه لباس رو اگه دو بار آب بکشی، پاک می شه.

ولی آدم وسواسی،  حرف خدا و پیغمبر رو قبول نداره و می گه: نه خیر! شما ها فکر می کنید که این پاک شده،‌ ولی من می دونم که هنوز پاک نشده!‌

«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰

اینکه خیلی صریح و جدی به ما گفتن: «وسواس، توی همه  اشکال و  مدل هاش، حرومه»  دلیل داره.

اولین دلیلش اینه که وسواس، رابطه مستقیم داره با اسراف.

یعنی چه اون آقایی که ده ساعت زیر دوش می مونه و هنوز فکر میکنه تمیز نشده، چه  اون نویسنده ای که  ده بار می نویسه و  خط می زنه و پاره می کنه، جفتشون نعمت های خدا رو  الکی  با اسراف کاریشون حروم می کنن.

خدا هم  اصلاً چشم دیدن اسراف رو نداره...

 

حالا آب و  کاغذ و اینجور چیزا به کنار.

آدم وسواسی، اولین و مهمترین چیزی رو که با اسراف حروم میکنه، وقت و عمر خودشه.

وقتی کاری که باید براش ده دقیقه وقت گذاشت، یه ساعت طول می کشه، یعنی عقب افتادن از بقیه کار ها.

یعنی تلف شدن ثانیه ها و ساعت هایی که ارزش طلا دارن.

حالا، وقت و عمر خود آدم وسواسی هم هیچی،  همچین آدمی با معطل گذاشتن بقیه، وقت و عمر بقیه رو هم تلف می کنه....

اگه یه کم توی زندگیتون وسواس دارید، بدونید که یکی از غیر قابل تحمل ترین موجودات روی زمین خود شمائید.

اطرافیان شاید به روتون نیارن، ولی از دست شما و کارهاتون، رسماً دارن شکنجه می شن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۴

از اون عادت های خانمان براندازه.

البته با یه نگاه دیگه، این عادت، بیش تر از اونکه عادت و  خلق و خو باشه، یه جور بیماریه.

ولی نه از اون بیماری هایی که وقتی به جونمون می افته، کفاره گناهامون می شه....

مثلاً احادیث می گن وقتی یکی از بنده های خدا تب می کنه، ‌خدا  به خاطر همون درد بیماری، خیلی از گناه هاشُ می بخشه....

ولی این مرضی که امروز می خوایم ازش صحبت کنیم، نه تنها گناه ها رو نمی ریزه، بلکه خودش یه جور گناهه.

 یعنی اگه کسی همچین مرضی به جونش بیفته و نره دنبال دوا و درمونش، رسماً گناهکاره.

داریم از «وسواس» حرف می زنیم.

 

اسم وسواس که میاد، خیلی ها فوراً ذهنشون می ره سمت رفت و رو و شست و شو و تمیزی و اینجور مسائل.

حق هم دارن.

آخه وسواس، بیشتر توی اینجور چیزا به وجود میاد. اتفاقاً آزار دهنده ترین شکل وسواس هم همین وسواس نجس و پاکی و اینجور مسائله.

ولی واقعیت اینه که وسواس، محدود به اینجور چیزا نیست.

خود ما ها هم ممکنه وسواس هایی داشته باشیم که ازش بی خبریم.

 وسواس، به یه شکل سراغ همه نمیاد.  یعنی معمولاً  وسواس هر آدمی  با وسواس آدمای دور و برش، فرق می کنه...


مثلاً ممکنه یه گوینده ، یه متن ساده رو ده بار اجرا کنه و باز به دلش ننشینه.  صدا بردار و تهیه کننده و  سردبیر، همه می خوان برن دنبال بقیه کار و زندگیشون، ولی این میگه:  تو رو خدا، یه برداشت دیگه هم ضبط کنیم. بنده خدا، تقصیری هم نداره. وسواسی شده دیگه!

یا مثلاً نویسنده ای که یه متن ساده رو ده بار می نویسه و خط می زنه و پاره می کنه.

همچین آدمی رسماً وسواس نوشتن داره، ولی ممکنه حواسش نباشه و اسم کار خودش رو به جای وسواس بذاره: دقت نظر و حوصله!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷

ترس،‌از اون چیزای واگیر دار دنیاست.

یعنی ماها ممکنه اولش خودمون از چیزی نترسیم. ولی وقتی ترس و هراس یکی دیگه رو ببینیم ،‌یا پای حرفاش بشینیم، یواش یواش ما هم ترس برمون برداره.

برای همینم هست که  احادیث به ما نصیحت می کنن که از مشورت کردن با آدم ترسو و بی دل و جرأت پرهیز کنیم.

چون، ممکنه ترسشون به ما هم سرایت کنه....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۰

ریشه خیلی از ترس ها و دلهره ها  و استرس ها، اعتماد نداشتن به خداست.

خیلی ها  با کمترین مشکلی دست و دلشون می لرزه ، چون فکر می کنن خدا یا نمی خواد کمکشون کنه،‌یا نمی تونه کمکشون کنه، یا اصلاً حواسش به اونا نیست  که حال و روزشون رو ببینه و بخواد کمکشون  کنه...

بعضی های دیگه هم می ترسن، چون اصلاً یادشون نیست که خدایی هم هست که می شه ازش کمک گرفت .

ایمان،  از نوع قوی و خوب و آک بند و خالصش، اولین کاری که با دل آدم می کنه اینه که  همه  منافذش رو عایق کاری می کنه تا هیچ ترس موهومی نتونه واردش بشه...

آدمای با ایمان،‌دلشون قرصه... خیلی قرص و محکم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۵

کسی که از سوسک حموم می ترسه و  با دیدنش، اول یه جیغ بنفش می کشه و بعد ترسون و لرزون پا به فرار می ذاره،  هیچ دلیل موجهی برای ترس خودش نداره.

یعنی اگه بشینه با خودش فکر کنه، نمی تونه هیچ توجیه عاقلانه ای برای ترس خودش پیدا کنه.

سوسک، نه هفت تیر داره، نه تا حالا آدمخواری کرده، نه زورش به آدمیزاد می رسه. تازه با یه ضربه دمپایی حموم هم کشته می شه...

ترس از سوسک، یه نمونه از ترسای موهومیه که  علم و پیشرفت و تکنولوژی و  اینترنت و دانش هوا و فضا، نه تنها نتونسته نابودش کنه، بلکه توی عصر ما بیشتر هم شده.

یعنی من بعید می دونم که  خانم  های غار نشین  و اولیه به عنوان اجداد خانم های عصر ما، چیزی به اسم ترس از سوسک توی وجودشون بوده باشه.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۰

دو جور ترس داریم.

یه دسته از ترس ها هستن که دلیلشون  جهل و بی سوادیه.

مثلاً  آدمای اولیه، از صدای رعد و برق می ترسیدن، چون نمی دونستن چیه.

فکر می کردن رعد و برق،  نشونه خشم خدایان و اینجور چیزاست.

یا فرضاً خورشید گرفتگی که پیش می اومد، تمام تن و بدنشون می لرزید که یعنی چه اتفاقی داره می افته.

شاید توی نگاه اول، به نظر برسه که تاریخ مصرف اینجور ترسا با پیشرفت علم و تکنولوژی بیشتر شده، ولی واقعیت اینه که خیر. بیشتر شده که کمتر نشده...

 

یه دسته از ترسا، ترسای از سر آگاهیه.

مثلاً یه بچه دو ساله، مث شیر ژیان می ره سراغ پریز برق و میخ رو فرو می کنه داخلش.

هیچ ترسی هم از این کارش به دل راه نمی ده.

ولی من و شمایی که عقلمون به رابطه میخ و پریز برق قد می ده، عمراً جرأت همچین کاری رو داشته باشیم.

مثبت ترین   و بهترین نوع ترس، همین ترسای از روی علم و تجربه و سواد و عقله.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۰

ترس انواع و اقسام داره. وقتی می گیم ترس،  استرس و دلهره و اضطراب و کُپ کردن و مو به تن سیخ شدن رو هم شامل می شه...

البته بعضی از ترس ها،‌ لحظه ای هستن. مثلاً وقتی یکی محض شوخی و بی مزگی،  پشت دیوار قایم می شه و میپره توی دلت،  برای یه لحظه، دلت هُرّی می ریزه پایین.  یا مثلاً وقتی توی تاریکی، پله ها رو دو تا یکی می کنی ...

این فرو ریختن دل یه جور ترسه.

ولی ترسایی هم داریم که مزمن هستن.

مثلاً ترس از کنکور، یا استرس سر رسیدن موعد اقساط و اینجور چیزا...

اون ترسای دسته اول رو زیاد نمی شه کاریش کرد. ولی ترسای دوم، چاره داره.

چاره اش هم اول از همه توکل به خداست و بعدش، تفکر و برنامه ریزی ....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۳۰

اینکه شب چه جور خوابی ببینیم، بستگی داره به اینکه روز، چه جوری زندگی کرده باشیم.

اگه زندگی مون بی هدف و دویدن الکی باشه،‌ خوابمون هم می شه بی سر و ته.

اگه توی روز، از چیزی که ترس نداره، یعنی از غیر خدا، بترسیم، شبش هم کابوس می بینیم.

ولی اگه توی روز، انسانی زندگی کرده باشیم، شب خوابی می بینم که با خواب های بقیه، تومنی صد تومن توفیر داره...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۲۰

ما ها شکر خدا،  احتیاج به هر چیزی که داشته باشیم، احتیاج به واردات ضرب المثل نداریم.  همین علامه علی اکبر دهخدا، یه  کتاب داره به اسم «امثال و حکم» که توش پر از ضرب المثله.

این رو گفتم که بگم اگه الآن قراره یه ضرب المثل خارجی تقدیم حضورتون کنم به خاطر این نیست که  خودمون مثلش رو نداریم. به خاطر اینه که  یه تنوعی بشه.

و اما اون یه ضرب المثل خارجی، که خیلی هم قدیمیه، می گه: «صبحانه را مانند پادشاه ها، ناهار را مانند شاهزاده ها و شام را مانند فقرا بخور.»

 

از ما می شنوید، تا می تونید برای صبحانه خودتون  مایه بگذارید. کم گذاشتن از صبحانه یا صرف نظر کردن ازش، حکایت کج گذاشتن خشت اوله. اصلاً شمایی که سحر خیز هستی و  این موقع سحر بیداری، اگه قرار باشه سر صبح بدون صبحونه از خونه بیرون بزنی، فرقت با اونی که الآن خوابیده و  صبح چون دیرش شده بدون صبحونه از خونه بیرون میاد چیه؟

خدائیش فرقتون چیه؟

اونم وقتی قراره جفتتون «ناکامروا» باشید.

جنابعالی به خاطر صبحونه نخوردن. ایشون هم به خاطر خواب موندن و از دست دادن همین لحظه های قشنگ.

برو از همین الآن سماور رو روشن کن!

 

ما، ‌همونجور که تا دلمون بخواد ضرب المثل داریم، تا دلمون هم بخواد محقق و مبتکر و پژوهشگر داریم. ولی بازم من باب تنوع  دو کلمه هم از پژوهشگر های فنلاندی بشنوید.

پژوهشگران فنلاندی می گن کسانی که صبحانه نمی خورن ، معمولا بیشتر سیگار می کشن و کمتر از  بقیه ورزش می کنن.

خدائیش این کشفشون در نوع خودش می تونه کشف جالبی باشه.

انصافاً این موقع صبح  واسه چی دست به فندک می بری؟ خب به جای اونکه با فندکت سیگار روشن کنی، به نیت دو تا تخم مرغ عسلی،  اجاق گاز رو روشن کن.



«دعوتید به خواندن کتاب پانزده روز تا سلامتی»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۰