دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

عرب ها به کسی که آبرویی داره میگن : «وجیه»

قرآن هم  درباره حضرت موسی فرموده :

موسی، پیش خدا، وجیه و  آبرومند بود.

از سیاق آیه  ی آبرومندی حضرت موسی اینطور بر میاد که پشت سر حضرتش حرف زیاد بوده.

حرفایی که هدف همه شون تخریب وجهه موجه یه بنده آبرو دار بوده ....

فرموده :

آی اهل ایمان!

مثل اونهایی نباشید که با حرف هاشون موسی رو آزار دادن؛

موسایی که خدا اون رو از تهمت هایی میزدن مبرّا کرد...

موسایی که پیش خدا ، صاحب آبرو بود.


پای آبروی حضرت موسی رو وسط کشیدم که بگم :

خیلی وقت ، هر چقدر که بگردیم بعضی چیزها رو کمتر پیدا می کنیم

خیلی وقتا، چیزکی نیست و باز مردم چیز ها میگن ....

اینجور وقتا حواسمون باشه آبروی کسی رو نبریم

اینجور وقتا :

مثل اونهایی نباشیم که با حرف هاشون موسی رو آزار دادن؛

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۰

خدایا!

وقتی هیچ اتفاقی،‌ اتفاقی نیست،

وقتی از دونه های ریزِ دل زمین، تا ستاره های درشتِ دل آسمون،  همه شون حساب و کتاب دارن...

وقتی پشت هر تصمیمی که می گیری، مصلحتی هست...

کمکم کن تا از حکمت و مصلحت اتفاقای دور و برمون سر در بیارم.

خدایا!

چشمامُ روی  خیر و صلاحم باز کن تا سمت چیزایی که  خیری ندارن و به صلاحم  نیستن نرم.

خدایا!

خودم ُ به خودت می سپارم. کمکم کن....


خدایا!

از هر وسواس و وسوسه ای، چه کوچیک باشه، چه بزرگ، به خودت پناه می برم.

خدایا!

پناه می برم بهت،‌ از اینکه خودم رو با سواد تر و کارشناس تر از تو بدونم.

پناه می برم بهت،‌ از اینکه کارای اشتباه خودم رو درست بدونم  و ازشون دفاع کنم.

خدایا!

از هر چی که غیر تو باشه، مخصوصا از خودم ، به تو پناه میارم.

پناهم بده!



خدایا!

به غرور ،‌ اجازه نده  تا بهم نزدیک بشه و زمینم بزنه.

خدایا!

یه کاری کن که هیچ وقت خودم رو از پند شنیدن و نصیحت شدن بی نیاز ندونم.

کمکم کن تا حواسم باشه که زندگی هزار تا راه نرفته داره، ولی هیچ کسی قرار نیست اونقدر توی این دنیا بمونه که بتونه همه اون هزار تا راه رو تجربه کنه...

کمکم کن تا به هر تجربه ای، به چشم یه گنج نگاه کنم. یه گنج که منُ‌ از دوباره کاری و تکرار اشتباه های بقیه، بی نیاز می کنه....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۸

احادیث می گن که خدا، روزی هر روز ما آدما و بقیه آفریده هاشُ دقیقاً توی همچین لحظه هائیه که  تقسیم می کنه.

توی همین لحظه های قشنگ و با برکت سحر.

توی همچین لحظه هایی، دعا هم بهتر و بیشتر مستجاب می شه.

چون استجابت دعا هم خودش یه جور روزیه که قسمت هر کسی نمی شه.

ولی کسی که توی این لحظه های مهم بیداره و از خدا چیزی می خواد،‌خدا هم اجابت خواسته اش رو به لیست روزی های اون روزش اضافه می کنه...

قدر این لحظه های تقسیم روزی و این بیداری ها رو بدونیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۳

من و شما که اون زمانا نبودیم.

ولی ظاهراً در عصر جاهلیت، یه پیر زنی بوده که   سرگرمی خاصی نداشته.

ایشون محض بیکار نبودن، از صبح تا شب  مشغول نخ ریسی می شده.

ولی سر شب، برای اینکه فردا هم بیکار نباشه، دوباره همه ی رشته ها رو  پنبه می کرده.

خدا توی سوره ی نحل به من و شما میگه:

عین اون پیرزنه نباشید! 

یعنی وقتی با من قول و قرار اکید و محکم می ذارید و پاش قسم می خورید،  محکم هم  پاش بمونید و بعد یه مدت زیر همه چی نزنید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۰

بین «زبان داشتن» و «زمان داشتن» یه رابطه ی خیلی جدی وجود داره.

هر موجودی که «زبان» نداشته باشه، درکی هم از «زمان» نداره.

فقط با زبانه که یه موجود می تونه بین گذشته و حال و آینده تفاوت قائل بشه.

از بین موجوداتی هم که روی این کره  ی خاکی و آبی نفس می کشن،  فقط ما آدما هستیم که زبان داریم.

پس فقط مائیم که می تونیم با زمان و با گذشته و آینده ارتباط برقرار کنیم.

رابطه ی ما با گذشته، می شه خاطرات و تاریخ.

ولی رابطه ی ما با آینده می شه پیش بینی و تصمیم گیری و  صد البته  قول و قرار .

قول یعنی حرف و سخن.

حرف و سخن هم مال موجودیه که زبان داشته باشه.

پس از بین همه ی موجودات این کره ی خاکی و آبی، فقط مائیم که می تونیم به خودمون و بقیه قول بدیم.

چرا؟

چون فقط مائیم که زمان داریم،

و فقط مائیم که زبان داریم!

 

 

اگه خدا این قوه ی نطقُ به ما نداده بود،‌ چی می شد؟!

شاید بگید اون وقت دیگه نمی تونستیم با بقیه ارتباط برقرار کنیم.

ولی  واقعیت اینه که بدون قوه ی نطق، ما حتی نمی تونستیم با خودمون هم ارتباط برقرار کنیم.

ما،‌همونجوری که با بقیه حرف می زنیم، با خودمون هم حرف می زنیم.

همونجوری هم که با بقیه قول و قرار می ذاریم، با شخص شخیص خودمون یه قول و قرارهایی منعقد می کنیم.

اما!

اما بعضیا همونجوری که پای حرف و قول و قرارشون با مردم نمی مونن، پای حرف و قول و قراری که با خودشون گذاشتن هم نمی مونن.

آدم بدقول، هم با بقیه بدقوله، هم با خودش!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۰

 

سعدی می گه:

یکی پرسید از آن گم کرده فرزند              که ای روشن گهر پیر خردمند

 ز مصرش بوی پیراهن شنیدی                چرا در چاه کنعانش ندیدی؟

 بگفت احوال ما برق جهان است            دمی پیدا و دیگر دم نهان است

 گهی بر طارم اعلی نشینیم                گهی بر پشت پای خود نبینیم

حقیقت اینه که حال اون گم کرده فرزند، حال همه ی ماست. همه ما، گاهی شادیم و امیدوار، گاهی ناراحت و غصه دار. گاهی سرزنده ایم و پر انرژی، گاهی هم خسته و بی رمق. گاهی سردی مون می کنه و باید عرق نعنا بخوریم؛ گاهی هم گرمی مون می کنه و علاجمون عرق کاسنیه.

احوال روح و روان ما هم همین جوریه. یعنی عین احوالات جسممون رنگ به رنگ می شه. مناجات خمس عشر، داروخانه ی همین «روحی»ـه که مدام رنگ به رنگ می شه.

مناجات الخائفین، مال وقتائیه که روحمون ترسیده. مناجات الشاکین، مال روزا و لحظه های گلایه مندیه.

مناجات التائبین وقت و حال مخصوص خودشُ می طلبه. مناجات العارفین و مناجات المحبین هم همین طور...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۰

از یه منظر، اثر دعا، ممکنه دیر و زود داشته باشه،

اما  از یه منظر دیگه: اثر دعا دیر و زود هم نداره.

یعنی همون لحظه ای که دست به سمت آسمون دراز می کنی و می گی: یا الله، همون لحظه خدا بهت نگاه می کنه و اثر این نگاه خدا به ما، نورانی تر شدن ماست.

دعاهایی که از امام سجاد و باقی اهل بیت به دست ما رسیدن، مثل نردبونه؛ نردبونی برای صعود به آسمون. هر فراز دعا، یه پله از همون نردبونه که زمزمه کردنش، ما رو نقداً بالاتر می بره و  به کوچه های فراخ آسمون،‌ نزدیک تر می کنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۰

 

 ما مأمور به انجام دادن وظیفه ایم نه حصول نتیجه؛ نمی دونم این جمله رو کی گفته و کجا گفته و به چه منظوری گفته، ولی یکی از مصداق های خیلی خوب اون، همین دعا کردنه.

من و شما مأموریم به دعا و نیایش...

حالا این که خدا صلاح بدونه و روی دعامون مهر استجابت بزنه یا نه، زیاد به ما ربطی نداره. البته دعا هیچ وقت بی نتیجه نمی مونه. نهـــایتش اینه که نتیجه اشُ به جای این دنیا، توی اون دنیا باهامون حساب می کنن.

خلاصه که اثر و نتیجه ی دعا، دیر و زود داره، ولی سوخت و سوز، هرگز!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۰

آدمی که بدون اسلحه وارد میدون جنگ می شه، یا از جونش سیر شده، یا واقعاً دستش به هیچ جا نرسیده تا بتونه واسه خودش اسلحه ای چیزی جور کنه.

این که گفتن دعا اسلحه مؤمنه، یعنی کسی که این اسلحه رو کنار می ذاره و بهش بی توجهی می کنه، احتمالاً از جونش سیر شده. و الّا آدم عاقل هیچ وقت دست خالی به جنگ مشکلات و مصائبش نمی ره. همیشه یه حِرزی، سلاحی، جوشنی، چیزی با خودش بر می داره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۰

پرسیدم: چرا باید دعا کنیم؟

گفت: دعا نکنیم، چه کنیم؟! کار دیگه ای هم مگه دستمون هست. چاره ی دیگه ای هم مگه داریم؟!

بعد برام آیه ی آخر سوره ی فرقانُ خوند. خدا، فرموده بود:

«بگو که اگر دعای شما نبود، خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۰