دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

خدا، فرشته های رقیب و عتید داره. فرشته هایی که  همیشه ی خدا، مشغول نظارت و ثبت رفتار و گفتار و کردار و ذهنیت های ما هستن.

فرشته های همیشه حاضری که با همه وجودشون حواسشون به ماست و روز قیامت نسبت به خوبی ها و بدی های ما شهادت می دن ....

ولی کاش فقط قرار بود فقط همین فرشته ها  ناظر ما باشن...

مراقب های دیگه ای هم  وجود دارن که ما از اون ها غافلیم.

نظارت هایی که فقط چند لحظه فکر کردن به اون ها، کاری می کنه تا سر آدم سوت بکشه ...


من و تو گاهی  فکر می کنیم زمین و در و دیوار، مرده هستن و سهمی از احساس ندارن.

ولی وقتی سراغ آیه های قرآن می ریم، تازه یادمون می افته که هیچ ذره ای از هستی مرده نیست.

یادمون می افته در و دیوار هم احساس و شعور دارن و مشغول تسبیح خدا هستن.

برای همین هم  مراقب ما هستن و یه روز مثل فرشته های ثبت اعمال، نسبت به خوب و بد ما گواهی می دن ....

اگه از خوبی مون گزارش بدن که خوش به حالمون و اگه از بدیمون بگن، خدا بهمون رحم کنه....



اصلاً  کاش فقط زمین و آسمون و در و دیوار مراقبمون بودن، کاش!

قضیه اونجاست که دست و پا و چشم و زبون و تک تک سلول ها و اعضای بدن خودمون هم مراقب ما هستن ...

اعضایی که ما فکر می کنیم مال ما هستن و به فرمان ما، ولی واقعیت چیز دیگه ایه....

واقعیت اینه که دست و گوش و چشم و پای ما، بیشتر و پیش تر از اونکه مال ما و به فرمان ما باشن، مال خدا هستن و به فرمان خودش....

برای همین هم وقتی خدا بهشون دستور نظارت بر ما رو داده باشه، طبق دستور عمل می کنن ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۵

دهخدا گفته ترحم یعنی بخشودن و مهربان شدن. پس داریم از  واژه ای صحبت میکنیم  که با رحم و شفقت و نرم دلی و مهربانی و ملاطفت و خاطرنوازی هم معنیه ...

ولی در پاسخ یه این سؤال که چه انسان هایی مستحق ترحم ما هستن، پاسخ های گوناگونی می شه داد.

اما پیامبر اکرم در پاسخ به این سوال به سه گروه اشاره کرده :

اول، عزیزى که خـوار گشته

دوم، تـوانگرى کـه تهیدست شده

و سوم ،  دانشمندى که در روزگار نادانان تباه گردیده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۰

ترحم به جا و به وقتش خیلی خوبه ، اما ترحم بیجا مثل سم می مونه .... کشنده است ... آدم رو نابود می کنه

اگه روی آتیش جای آب نفت بریزی عوض اینکه خاموش بشه بزرگتر میشه و همه چیز رو به نابودی می کشونه ....

همین الآن هستن، قبلاً هم بودن پدر و مادر هایی که با دلسوزی و ترحم بیجا نسبت به بچه هاشون،‌اون ها رو از راه به در کردن...

ترحم بی جا  و بی مورد،  اولین خاصیتی که داره اینه که طرف مقابل رو یا لوس می کنه، یا پر رو و پر توقع.

بچه ی لوس و پر رو و پرتوقع هم آخر و عاقبت خیلی خوبی نداره.

همچین آدمی پس فردا که وارد جامعه بشه بلاهای زیادی سر خودش و بقیه میاره. بلاهایی که یه علتش، همون ترحم های بیجای پدر و مادره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۸

تقریباً هزار و چهارصد سال قبل از اینکه جنبش های قرن بیستمی دفاع از حقوق حیوانات و حفاظت از محیط زیست راه بیفته ،  یه آقایی  به نام نَجیح  تعریف می کنه که :

 حسن بن على علیه السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگى روبروى او قرار گرفته بود. امام هر لقمه اى که مى خورد لقمه ای هم به آن سگ مى داد.

عرض کردم : یابن رسول اللّه ! این سگ را از خود دور نمى کنى ؟

فرمود: رهایش کن زیرا من از خداوند حیا مى کنم که جاندارى به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۳

بعضیا نظارتُ به استصوابی و استطلاعی و انواع قلمبه سلمبه ی دیگه تقسیم می کنن. ولی به نظر من، دو جور نظارت داریم.

من اسم یه جوره اش رو می ذارم نظارت دلسوزانه.

با این حساب نظارت نوع دوم می شه نظارت مچ گیرانه.

توی نظارت دلسوزانه، مراقب فقط و فقط نیت دلسوزی داره.

یه ناظر دلسوز حتی گاهی دلش نمیاد یه تار مو از سر کسی که مراقبشه کم بشه.

نظارت مادرانه، همچین نظارتیه.

ولی نظارت مچ گیرانه زمین تا آسمون با چیزی که گفتیم فرق می کنه.



 ناظر دلسوز، اجازه نمی ده طرفش اشتباهی بکنه، اما  ناظر و مراقب مچ گیر صبر می کنه تا طرف اشتباه کنه و  بیفته توی تله. اون وقته که با ابزار جریمه و مجازات و سرزنش به سراغش می ره.

خواستم بگم ما توی زندگیمون هم  ناظر های دلسوز داریم، هم مراقب های مچ گیر.

معلمی که  کنار دستمون می نشست و بهمون رانندگی یاد می داد، یه مراقب دلسوز بود. ولی دوربین کنترل نا محسوس راهنمایی و رانندگی، می تونه یه  ناظر مچ گیر باشه...

مهم  اینه که بدونیم وجود هر دوی این نظارت ها، لازمه و ضروریه ....


هر کدوم از ماها ، یه سری  ناظر  مچ گیر و  ناظر دلسوز داریم. خدا هم یکی از اون مراقب هائیه که داریم و  همیشگی ترین و مهم ترینشون هم هست.

حالا سؤال اینجاست که نظارت خدا  بر ما چه جوریه؟

خدا برای ما اهل دلسوزیه یا مچ گیری؟

راه و رسمی که توی زندگی انتخاب می کنیم، بستگی به جوابی داره که به این سؤال می دیم.

البته هستن آدم هایی که خیال می کنن خدا اصلاً ما رو یادش نیست. چه برسه به اینکه بخواد  ناظر و مراقبمون هم باشه...

اینم برای خودش یه طرز فکره و یه سبک زندگی رو هم به دنبال داره ....

ولی شکر خدا، من و شما، اینجوری فکر نمی کنیم...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۸

کلش دو کلمه ست . دو تا کلمه ساده که پشتش یک دریا معنی و حکمت و تجربه خوابیده. دو تا کلمه که می شه با چند ثانیه تمرکز اون ها رو حفظ کرد و برای همیشه به خاطر سپرد.

گوینده این اقیانوس دو کلمه ای هم کسی نیست جز امام اول ما .

از امام على علیه‏السلام  نقل شده که  فرمود:

اِرحَم، تُرحَم

یعنی : رحم کن ، تا به تو رحم شود .

به همین سادگی....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۸

یکی از قانون های دنیا اینه که از هر دستی بدیم، با همون دست پس می گیریم.

بنا بر این قانون اگه به دیگران رحم کنیم، مورد رحم واقع می شیم،

 ولی اگه در برابر دیگران روی گزینه  رحم و گذشت و چشم پوشی خط قرمز بکشیم، نباید در مورد خودمون هم انتظار چنین گزینه هایی رو داشته باشیم.

خلاصه که از هر دستی بدیم، ‌از همون دست پس می گیرم.

البته یادمون باشه که از هر دستی هم که بگیریم، از همون دست باید پس بدیم.

یعنی واقعاً اگه جایی خدا و بندگان خدا بهمون رحم و لطف می کنن، ما هم باید به شکرانه ی لطفی که چشیدیم اهل لطف  و ترحم بشیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۶

به اعتقاد بعضی ها، خیلی وقته کمرنگ شده و  نایاب شده.

بعضی ها هم معتقدن یا کلاً منقرض شده یا از اون گونه های در حال انقراضه.

البته اشتباه نکنید. راجع به ببر بنگال و شیر مازندران و پرسپولیس قهرمان حرف نمی زنیم.

صحبت سر ترحمه.

اسم ترحم که میاد، کلی سؤال باخودش میاره.

مثلاً اینکه  ترحم به کی؟ترحم به چه دلیلی؟

ترحم چه جوری و ترحم به  چه اندازه و تا کجا؟

چیزی که مسلمه اینه که نه هر کسی لایق ترحمه، نه هر جایی جای ترحم،

ضمن اینکه  اسم  هر بخشیدن و چشم پوشیدنی  رو هم نمی شه ترحم گذاشت.

مثلاً سعدی که خودش  در بوستان ، عاجزانه به درگاه خدا نیایش می کنه و  می گه :

فقیرم بجرم گناهم مگیر / غنی را ترحم بود بر فقیر.

ولی همین حضرت استاد سخن، در گلستان گفته :

ترحم بر پلنگ تیزدندان / ستمکاری بود بر گوسفندان .

و اگه از سعدی بپرسیم که چرا چنین ترحمی جایز نیست ، بدون رو دربایستی می گه، زیرا که :

این گُرْسنه گرگ بی ترحم / خود سیر نمی شود ز مردم .

البته ممکن هم هست که بخشی از باب هشتم گلستان رو برامون بخونه که در اون فرموده:

رحم آوردن بر بدان ستمست بر نیکان، و عفو کردن از ظالمان جورست بر درویشان

خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی /              به دولت تو گنه می‌کند به انبازی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۴

اینکه احادیث می گن قلم دانشمند ها از خون شهید ها با ارزش تره، می تونه دلیلی باشه بر اهمیت جهاد فکری و جهاد با اندیشه و قلم و زبان.

گاهی وقت ها، فایده یه کتاب و یا یه مقاله و سخنرانی،  از فایده  بهترین سلاح ها و آماده ترین ارتش ها بیش تره.

گاهی وقت ها یه معلم کلاس اول ابتدایی یا یه استاد دانشگاه، کاری رو انجام میدن که مجهزترین ارتش ها از انجام اون ناتوان هستن.

از این گذشته، یکی از انواع جهاد، امر به معروف و نهی از منکره که  اونم از راه توصیه و نصیحت و خیر خواهی امکان داره.

با امکانات امروز، حتی نوشتن یه وبلاگ یا فرستادن یه ایمیل یا پیامک هم می تونه نوعی از جهاد باشه.

پس اگه تا امروز ، زیاد به جهاد فکری و زبانی و  نوشتاری توجه نمی کردیم، از امروز برای این نوع از جهاد حساب ویژه ای باز کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۰

 جهاد کشاورزی ، جهاده؛ جهاد سازندگی هم جهاد.

جهاد دانشگاهی، جهاده؛ جهاد مدرسه سازی هم جهاد.

اصلاً ممکنه بعضی از چیزها اول اسمشون واژه جهاد نیومده باشه، ولی باز هم جهاد هستن.

مثلاً اون هایی که گاهی وقت ها ، روزای جمعه به دل طبیعت می زنن و داوطلبانه  زباله ها های کوه و دشت رو  جمع می کنن،  کارشون یه جور جهاده.

یا داوطلب های امداد و نجات و اعضای هلال احمر هم که همیشه آماده کمک به هم نوعاشون هستن، در جهادگر بودن خودشون شک نکنن ....

اصلاً دامنه جهاد در دین ما اونقدر گسترده است که در اون، برای همه علاقه‌مند های تلاش و کوشش و جنب و جوش،  جا به اندازه کافی وجود داشته باشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۸