دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سنت» ثبت شده است

یکی از چیزهایی جالبی که همیشه ذهن منُ به خودش مشغول کرده، جواب های هماهنگ و یه دستیه که مخالفین انبیا، به انبیا می دادن.

همیشه با خودم می گفتم چطور ممکنه این آدما اینقدر شبیه هم حرف بزنن. اونم آدمایی که بین بعضیاشون قرن ها، و بین بعضی های دیگه شون فرسنگ ها فاصله بوده.

اونم توی زمانه ای که از رسانه های مکتوب و غیر مکتوب خبری نبوده.

دست آخر به این نتیجه رسیدم که همه ی اون جواب های شبیه به هم از یه مرکز واحد سازماندهی شده. مرکزی به اسم تعصب و  کهنه پرستی.

مرکزی که طبق اساس نامه ی اون، سنت  و آداب و رسوم و عقاید آبا و اجدادی، حقانیت داره.  

مرکزی که طبق اساس نامه ی اون، این سنت پیشینیان نیست که باید با رأی عقل سنجیده بشه، بلکه بر عکس. این رأی عقله که باید با ملاک و سنجه ی سنت آبا و اجدادی سنجیده بشه.

هر پیامبری که مردمُ به درایت و تعقل و فکر و اندیشه دعوت کرد،  این جواب کلیشه ای رو شنید که:

« نه!، ما به همان راهى مى‌رویم که پدرانمان مى‌رفتند.»

خدا، لا به لای آیه های سوره ی بقره، بعد از نقل این جواب کلیشه ای و سراسر تعصب، اینطور فرموده که:

«  آیا حتى اگر پدرانشان بی خرد و گمراه بوده‌اند، باز هم باید دنباله رو آن ها باشند؟

دعوت‌کننده‌ کافران چون مَثَل کسى است که حیوانى را  بانگ می زند. حیوانی که جز صدا و ندایی مبهم، چیزی نمى‌شنود. آرى!  آن ها کرند و  لالند و  کورند و  درنمى‌یابند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۸

یکی از قانون های دنیا اینه که از هر دستی بدیم، با همون دست پس می گیریم.

بنا بر این قانون اگه به دیگران رحم کنیم، مورد رحم واقع می شیم،

 ولی اگه در برابر دیگران روی گزینه  رحم و گذشت و چشم پوشی خط قرمز بکشیم، نباید در مورد خودمون هم انتظار چنین گزینه هایی رو داشته باشیم.

خلاصه که از هر دستی بدیم، ‌از همون دست پس می گیرم.

البته یادمون باشه که از هر دستی هم که بگیریم، از همون دست باید پس بدیم.

یعنی واقعاً اگه جایی خدا و بندگان خدا بهمون رحم و لطف می کنن، ما هم باید به شکرانه ی لطفی که چشیدیم اهل لطف  و ترحم بشیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۶

به پایان رسیدن از اون قانون هائیه که هیچ جوری نمی شه دورش زد و پیچوندش...

عوضش خود این قانون، یه وقتایی همچین آدم رو دور می زنه و می پیچونه که باید هاج و واج بمونی و نفهمی که چه بلایی سرت اومده.

درست مث بازیکن هایی که در طول نود دقیقه ی بازی همه موقعیت های گل رو خراب کردن و وقتی داور سوت رو زده و تیمشون حذف شده، هاج و واج وسط زمین نشستن و نای رفتن تا رختکن رو هم ندارن.

ولی عوضش آدمی که حواسش به قانون پایان باشه و بدونه که همچین قانونی وجود داره، هیچ وقت غافلگیر نمی شه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۷

وقتی حتی یه چهار راه و تقاطع ساده هم برای خودش کلی قوانین و مقررات داره، چه جور می شه که دنیای به این بزرگی، هستی به این عظمت، قانون و حساب و کتاب نداشته باشه.

هستی، قانون داره، قانونای خوبی هم داره.

یکی از قانون های هستی  اینه که توش، حق ، همیشه ی خدا، رو به بالندگی باشه.

درسته که یه وقتایی حق ظاهراً ضعیف می شه ولی ضعفش همیشگی نیست.

حق، مث خورشیدیه که شاید موقتاً پشت ابرای تیره ی باطل بره و نورش به چشم نیاد. ولی ابرای تیره مگه تا کی می تونن خورشیدُ لاپوشانی کنن؟!

بالاخره همه شون باید به احترام خورشید کنار برن!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۳

مستحبّات، حتی اگه هیچ حکمتی پشت سرشون نباشه، وسیله های ساده ی ثواب جمع کنی ان.

صد البته که وقتی اسم  کاری می شه مستحب، حتماً  مصلحتی پشت سرش هست که به خاطر اون مصلحت به ما سفارش شده سراغش بریم.

مثل همین پوشیدن لباس سفید که کلی خاصیت بهداشتی و روحی – روانی داره.

حالا خواصّش به کنار...

به این فکر کنید که با پوشیدن لباس سفید، می تونیم به سنت همه ی انبیا و اوصیا عمل کنیم و حداقل در ظاهر، شبیه و هم تیپ و قیافه ی اونا بشیم. 

آدم هر کسی رو که دوست داره، سعی می کنه شبیه همون بشه.

 

وقتی این کتاب های سبک زندگی اسلامی  مثل «حلیة المتقینُ » باز می کنیم می بینیم راجع به مستحبات و مکروهات لباس، چقدر مفصل ان و چقدر حدیث و آیه و مطلب دارن.

خدا و اولیای خدا، الکی این همه به ریزه کاری های  چیزی نمی پردازن.

این همه آیه و حدیث و سفارش و امر و نهیی که راجع به لباس وجود داره،‌فقط یه معنی داره.

اونم اینه که چی پوشیدن و چه جوری پوشیدن،‌مهمه.

الکی و سرسری نگیریمش...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۳

یه وقتایی جای اصل و فرع ها عوض می شن.  عمدی هم در کار نیست ها.

ولی حواس پرتی کار دست مون می ده و جای اصل و فرع با هم عوض می شن.

مثلاً یادمون می ره که اصل، دور هم بودنه. اصل، کنار هم نشستن و  دور یه سفره بودنه.

یه وقتایی یادمون می ره که با چند تا نون و یه قالب پنیر و  یه بسته ی خرما هم می شه افطاری داد.

یه افطاری ساده و با برکت.

مولا علی، هر وقت پای سفره ی ساده ی افطار می نشست، دستاشُ به سمت آسمون بلند می کرد و می گفت:

«خدایا! به خاطر تو روزه گرفتیم. و با روزی خودت افطار می کنیم.  حالا که اینجوریه از ما قبول کن این روزه داریُ .   یقیناً تو شنوا و دانایی! »


سعدی که حرفاش حرف حساب بود، می گه:

مرغ بریان به چشم مردم سیر

کمتر از برگ تَرّه بر خوان است

وانکه را دستگاه و دولت نیست

شلغم پخته ، مرغ بریان است

ماه رمضون فرصتیه که یه کم بی دستگاه و دولت، غذا بخوریم. یه کم بی کبکه و دغدغه، یه کم بی تکلف و ساده افطار کنیم.  

فرصتیه که بعد از ساعت ها چشیدن طعم گرسنگی، دست مون بیاد که یه لقمه ی نون و سیب زمینی پخته ، چقدر خوشمزه بود و ما یه عمر خبر نداشتیم .

به احترام سادگی و بی پیرایگی رمضان، افطاری ها رو ساده و بی پیرایه بگیریم.



با یه لیوان آب ولرم هم می شه بانی افطار کردن یه نفر بود.

کمه؟

خب دو تا حبه ی خرما هم عوض قند بذار کنارش که هم سنت باشه و مستحب، هم سالم باشه و مقوی.

بازم کمه؟

یه تکه نون و چند تا برگ ریحون و یه مقدار پنیر تبریزی هم اضافه کن .

بازم کمه ؟

باقی منوی افطار ، به انتخاب خودت باشه ، ولی کاری نکن که نشه روی افطاری، برچسب افطاری ساده زد .

روزه تمرین ساده زیستیه، با افطاری های تشریفاتی ، این تمرین طولانی رو بی ثمر نکنیم!



از امام صادق روایت شده که:

پیامبر روزه هاشُ با حلوا افطار می کرد. اگه حلوا نبود، با یه چیز شیرین دیگه. اگه چیز شیرینی دم دست نبود، با چند تا دونه خرما. ولی اگه خرما هم پیدا نمی شد، با آب ولرم.

بعد یه روز طولانی و گرم، افطار کردن با یه لیوان آب ولرم هم شیرین و دلچسبه. تازه کلی فایده ی بهداشتی و پزشکی هم داره. سنت پیامبر هم هست و ثواب هم داره.

یه لیوان آب و این همه خاصیت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۱