دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوستی» ثبت شده است

بعضیا گفتن:  «انسان یعنی موجود انس گیرنده»

ماهی، کارش شنا کردنه.

پرنده، عادتش پروازه.

آدمیزادم، خصلتش انس گرفتنه. حتی اگه آدمیزادی دور و برش نباشه، با در و دیوار رفیق می شه.

آدمی که نتونه رفیقی  برای خودش پیدا  کنه مثل پرنده ایه که نمی تونه پرنده کنه. تا حالا دیدن یه ماهی نتونه شنا کنه؟! آدمی که نتونه دوستی پیدا کنه برای خودش عین همون ماهیه.

 

پولمونُ هزار جور مراقبیم که گم نشه. می سپاریمش دست بانک. می ذاریمش توی گاوصندوق، قایمش می کنیم که پیش چشم نباشه.

برای ماشین مون دزدگیر نصب می کنیم، چند جور قفل و بست می ذاریم، تازه بیمه ی سرقت هم می خریم. دست آخرم می ذاریمش داخل پارکینگ. قیمتیه، نمی خوایم از دست بدیمش.

برای باقی چیزای قیمتی هم کمتر از این  احتیاط به خرج نمی دیم.

برای رفاقت چطور؟!

ارزش یه رفیق خوب توی ترازوی محاسبات مون چقدره؟!

 

خدا صد و بیست و چهار هزار تا پیامبر فرستاده تا آدما رو زیر خیمه ی ایمان جمع کنن. سایه ی این خیمه ی خیلی خنکه. هوای این خیمه خیلی خوشه.

زیر این خیمه همه با هم یارن. رفیقن. برادرن.

زیر این خیمه، همه با هم عین خواهرن.

یکی از برکت های نعمت ایمان، همین یار شدن آدما با همه. باید قدر دونست سایه سار خنک و هوای خوش این خیمه رو.

 

کسی که  از اول گنجی نداشته، غصه ی نداشتن گنجُ نمی خوره.

غصه ی نداشته ها رو نباید خورد.

ولی نمی شه بابت از دست دادن داشته ها، غصه نخورد.

کسی که گنجی داشته و اونُ از دست داده، حسرتش به جاست.

حالا فکر کنید اون گنج از دست رفته، یه رفیق باشه، فکر کنید علت از دست دادن اون گنج، به جا نیاوردن رسم دوستی باشه. همچین کسی، هم حسرتش به جاست، هم ملامت و شماتتش!

 

 

امام علی (ع): ناتوانترین مردم،کسى است که در یافتن دوست ناتوان باشد وناتوانتر از او،کسى است که دوستى فرا چنگ آرد و ضایعش گذارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۸

پیدا کردن یه دوست خوب ، کار سختیه …

و صد البته که از اون سخت تر ، نگه داشتن همچین دوستیه …

خیلی ها هستن که دوست داریم باهاشون دوست بشیم ولی نمیشه …

یعنی شرایطش فراهم نیست ؛ چه از این طرف ، چه از اون طرف…

اینجور وقتا ، باید یاد همون ضرب المثلی بیفتیم  که میگه :

«آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید »

اگه این امکان برامون نیست که دوست صمیمی و یار غار یه آدم دوست داشتنی بشیم ، برقراری یه آشنایی ساده و مختصر می تونه گزینه قابل تأملی باشه…

خدا رو چه دیدی ؟

شاید همین آشنایی مختصر رفته رفته تبدیل شد به یه رفاقت ریشه دار …

 

 

احتمالا هر عقل سلیمی تصدیق می کنه که همه جا ، داشتن یه آشنای دور ، بهتر از غریب بودنه …

مخصوصا توی یه اداره وقتی یه پرونده زیر بغل داری و باید از این اتاق به اون اتاق بری …

توی هر اداره ای داشتن یه آشنا یعنی حل خیلی از مشکلات …

زبونم لال فکز نکنی منظورم پارتی بازی و زیر پا گذاشتن ضابطه هاست ، نه …

یه آشنای دلسوز حد اقل به این درد میخوره که راه و چاه رو  بهت یاد می ده و اجازه نمی ده بین طبقات و اتاق ها حیرون و سر در گم بمونی …

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۳

از مدینه تا خراسان شتربان امام بود. مردی از روستاهای اصفهان و از اهل سنت. به خراسان که رسیدند امام کرایه شان را داد. رو کرد به امام و گفت:

"پسرپیامبر! دست خطی بدهید  تا به عنوان سوغات و  تبرک با خودم ببرم  برای  هم ولایتی ها"

امام برایش نوشتند:

"دوست آل محمد باش ،هر چند خطاکار باشی. دوستان  ما را دوست بدار، هر چند آنها هم خطا کار باشند."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۰

از هر عاقلی که راجع به اعتماد کردن بپرسی، می گه:

«اول آزمودن، بعداً اعتماد کردن»

 اعتماد رو باید تقدیم کسی کرد که توی آزمون دوستی و راستگویی و وفاداری، نمره قبولی گرفته باشه.  تازه اونم نه یه بار و دو بار. چند بار!

جایی به نقل از امام صادق (ع)  حدیث کوتاهی دیدم راجع به همین موضوع.

امام فرموده بود:

به دوستى کسى اعتماد مکن ، تا آن که او را  برای امتحان، سه بار به خشم آورى.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۰

رابطه ی دوستانه و محبت آمیز، یه جور معامله ی برُد-بُرده.  یعنی دو طرف ازش سود می کنن.  درست بر عکس رابطه ی حساد آمیز و درگیرانه.  وقتی با یکی می افتی روی دنده ی لج، هم اعصاب خودت به هم می ریزه، هم روح و روان طرف مقابل. جفت تون  فرسوده می شید.  ولی وقتی پای دوستی و ملاطفت میاد وسط، کام دو طرف شیرین می شه. اعصاب ها همه آروم. استرس ها همه پایین.  خیال ها همه راحت.  به به!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۵

عشق ورزیدن، دوستی کردن، محبت داشتن. اینا هر کدومشون یه جور هنرن.  هر کسی از اینجور هنرا نداره.  بعضیا دور از جون عینهو  آدم آهنی هستن. دل توی سینه شون نیست. بلد نیستن عاشق بشن. دوستی کردن جزو مهارت های زندگی شون نیست. محبتُ اصلاً نمی دونن گرمیه، کیلوئیه، متریه، لیتریه، چه جوریه؟

باز شکر خدا من و شما اینجور نیستم.  ایشالا که اینجور آدما هم به تورمون نمی خورن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۰

اینقدر مطیع و سر به راه و رامه که نگو و نپرس.

هر وقت تو بخوای شروع می کنه به حرف زدن. هر وقت هم نخوای، لبش رو می بنده و لام تا کام صحبت نمی کنه.

تازه همیشه هم  فقط راجع به همون موضوعی که تو می خوای صحبت می کنه.

اونم با هر سبک و لحنی که   باز تو بخوای.

خلاصه که خیلی ماهه و همه جوره باهات راه میاد.

اگه  تو حاضر باشی اون رو با خودت ببری، اون حاضره همیشه باهات باشه.

با تو بودنش، خرج زیادی هم  برات نداره.

می خوام بگم از اون رفیق نماهایی نیست که مث آوار روی سر رفیقشون خراب می شن.

بعضی ها بهش می گن یار مهربان، ولی اسم اصلیش کتابه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۶

یه قاب عکس وقتی بعد چند سال می افته و می شکنه، می بینی جاش روی دیوار مونده...

حرفم اینه که دیوار، با اینکه آجر و سیمانه، دلش تنگ می شه واسه قابی که باهاش انس داشته...

ما ها که جای خود داریم...

دلمون از هر چی باشه،‌ از سنگ و آجر نیست... 

 

بعضی از دوستای دوران دبیرستان و دانشگاه رو فقط به اسم یادمون می مونه...

بعضی های دیگه رو فقط به قیافه..

ولی با بعضی های دیگه ، کلی خاطره داریم..

دوستایی هم هستن که بعد از ایام تحصیل هم رابطه مون با اون ها پا بر جا می مونه ...

می خوام بگم قد و اندازه و میزان و درصد و غلظت و چگالی  انس و الفت آدم ها با  همدیگه فرق می کنه....

هر چقدر که انس و الفت شدید تر باشه، تأثیر پذیری هم بیشتر می شه.

 

اصلاً اگه کسی یه نگاه سرسری به همین کلمه «انسان» بندازه، حساب کار دستش میاد.

انسان، هم خانواده انسه..

برای همین هم انس و عادت، عادت ما آدماست.

ما ها ، زود انس می گیریم و دیر دل می کنیم...

انسانیم دیگه! اهل انس و عادت و الفت

 

خدا بیامرز مادربزرگ ما، با اینکه یه اکابر بیشتر نرفته بود ولی تا دلتون بخواد شعر بلد بود.

مثلاً وقتی میخواست راجع به عواقب و ثمرات انس و الفت صحبت کنه، اون شعر معروف رو می خوند که می گه:

گِلی خوشبوی در حمام روزی

رسید از دست محبوبی به دستم

بدو گفتم که مُشکی یا عَبیری

که از بوی دلاویز تو مستم

بگفتا من نه مُشکم نه عبیرم

ولیکن مدتی با گل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد

و گر نه من همان خاکم که هستم.... 

ولی انصافاً بنازم به اون همنشینی که انس با هاش، گِل رو تبدیل به گُل کنه... 

 

 

از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر ، باز با باز.

ولی یه بار یکی یه کفتر رو دید که  به عوض بقیه دسته کفترای کاکل به سر، با یه لک لک اینجا و اونجا می پرید.

طرف خیلی تعجب کرد که این کفتر واسه چی کفتر ها رو ول کرده و با لک لک می پره.

خوب که دقت کرد دید لک لک و کفتر جفتشون، ‌پاشون زخمی شده و نمی تونن خوب  راه برن.

یعنی بالاخره تا یه مشابهت و اشتراکی وجود نداشت باشه،‌ دو نفر با هم انس نمی گیرن.

کسی که با نخاله ها می پره، حتماً وجود خودش هم یه مقدار خرده شیشه داره، حتی اگه ظاهرش چیزی نشون نده!‌

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۶

من نمی گم با دوست هات قهر نکن....

می گم، هر وقت قهر کردی،  خودت رو بذار جای کسی که باهاش قهر کردی...

ببین اگه همون رفیقی که جوابش رو نمی دی، جوابت رو نده، چه احساسی پیدا می کنی؟

اگه احساس خوبی بهت دست داد، خب قهر کن...

قهر کن و این احساس خوب رو با اون ها هم به اشتراک بذار....

اما اگه احساسی که بهت دست می ده رو نپسندیدی، این احساس ناپسند رو  به بقیه هم پیشکش نکن...

اینا رو از خودم نمی گم.

از احادیث و  فرموده های بزرگایی می گم که به من و تو توصیه کردن چیزی رو  که برای خودمون نمی پسندیم، برای دیگران هم نپسندیم.

 

 

قهره و دلخوریه دیگه....

بعضی وقتا بدون اینکه بخوای پیش میاد.

ولی آدم زرنگ و سیاستمدار کسیه که هر تهدیدی رو  تبدیل به فرصت کنه...

قهر  و دلخوری و سر سنگینی هم یه تهدید بالفعل خیلی خیلی خطرناکه... اما تو می تونی این تهدید بزرگ رو برای خودت به یه فرصت استثنایی برای بهشتی شدن  تبدیل کنی...

راهش هم اینه که عجله کنی و اولین طرفی باشی که برای فیصله دادن موضوع  پا پیش می ذاره...

روایت ها می گن: تو هر قهری، رحمت خدا شامل حال کسیه که پیش قدم می شه واسه آشتی...

پس اینجور فرصت ها رو از دست نده...

می تونی با یه پیامک شروع کنی.... توش بنویس:

من رشته محبت خود پاره می کنم / شاید گره خورد، به تو نزدیک تر شوم.

 

 

بازم می گم: قهر و دلخوریه دیگه...

من و شما هم آدمیزادیم و جایز الخطا دیگه...

پس ممکنه گاهی وقتا بینمون از این جور اتفاق های اشتباه، اتفاق بیفته... ولی مهم اینه که حواسمون رو جمع کنیم....

حواسمون رو جمع کنیم به اینکه هر قهری، دیر یا زود ممکنه به آشتی تبدیل نشه.

پس امروز که در وضعیت قرمز قهر به سر می بریم، فکر فردای سفید صلح هم باشیم و جوری از خجالت هم در نیایم که  فردا روز، رومون نشه توی چش هم نگاه کنیم.

حضرت علی (علیه السلام) فرموده:

توی دشمنی کردن با دشمن خودت  هم اندازه نگه دار. چون ممکنه بعداً باهاش دوست بشی....

تازه این رو حضرت علی در مورد دشمن فرموده. رفیق قهر کرده که اسمش دشمن نیست!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۵