دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسانیت» ثبت شده است

انسانی که از داشتن دست و پا و چشم وگوش و زبون محروم باشه، کمبودی از لحاظ انسانیت نداره؛ پس انسانیت به روح انسانیه نه به جسم انسانی؛

از بین روح و جسم انسان، روحه که اصالت داره؛

زن بودن و مرد بودن مربوط به جسم و ویژگی های جسمی انسانه؛

اگه زن و مرد از لحاظ روحی و روانی هم با یکدیگه اختلافاتی دارن، باز منشاء این اختلاف ها به تفاوت های جسمی و تاثیر اون بر روح و روان بر می گرده ؛

روح انسانی، نه زنه، نه مرد؛ روح انسانی، فقط و فقط انسانه؛

پس نه ماهیت زنانگی اصالت داره، نه ماهیت مردانگی ؛ اونچه اصالت داره وجود انسانیه؛

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۵

تورات تحریف شده، زن رو تلخ تر از مرگ معرفی می کرد؛

روحانیون مسیحی در فرانسه بعد از مجادلات خیلی زیاد این حکم رو صادر کردن که: به هر حال زن هم، انسانه؛ ولی انسانی که برای خدمت به مرد آفریده شده؛

 

بعضی ها قبول دارن که زن و مرد، هر دو انسانن؛

ولی؛ به اعتقاد اون ها، از بین زن و مرد، یکیشون انسان تره!!

موجود انسان تر، از اونجا که کامل تره حق داره از امتیازات و حقوق بیشتری نسبت به موجود ناقص تر برخوردار باشه؛

جایی نوشته بود: «همه در برابر قانون مساوین، اما بعضی ها مساوی ترن!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۹

اشک، اشکه ولی همه اشک ها یه قیمت نیستن ...

روزهای سرد وقتی از خونه بیرون می زنیم ، ممکنه بدون اینکه بخوایم اشک بریزیم .

سر و کارمون اگه به پیاز بیفته ، باز هم اشک می ریزیم . گرد و غبار و آلودگی هوا و دست کثیف هم می تونن باعث جاری شدن اشک بشن ....

ولی این اشک ها کجا و اشکی که از سر احساس و عاطفه باشه کجا؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۳

عشق ورزیدن، دوستی کردن، محبت داشتن. اینا هر کدومشون یه جور هنرن.  هر کسی از اینجور هنرا نداره.  بعضیا دور از جون عینهو  آدم آهنی هستن. دل توی سینه شون نیست. بلد نیستن عاشق بشن. دوستی کردن جزو مهارت های زندگی شون نیست. محبتُ اصلاً نمی دونن گرمیه، کیلوئیه، متریه، لیتریه، چه جوریه؟

باز شکر خدا من و شما اینجور نیستم.  ایشالا که اینجور آدما هم به تورمون نمی خورن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۰

مثل خیلی از اونایی که ادعای زرنگیشون می شه،  بقیه هم بلدن توی ترافیک، مرتب لاین عوض کنن، ولی این کار رو نمی کنن.

بقیه هم بلدن تا یه چیزی قراره گرون بشه، بخرن و انبار کنن تا گرون تر بشه، ولی وجدانشون اجازه نمی ده...

بقیه هم بلدن  توی صف بزنن و دروغ بگن و رشوه بدن و شیرینی بگیرن، ولی دور اینجور کارا نمی رن.

فقط هم به خاطر اینکه انسانیت دارن.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۶

درسته که اسم قول و قرارهای محکم شده قول مردونه. ولی این معنیش این نیست که به  قول و قرار  زنونه و دخترونه  اعتباری نیست.

 اعتبار و ارزش قول و قرار، ربطی به جنسیت و مؤنث و مذکر نداره.

قول و قرار، مستقیماً با انسانیت ماها سر و کار داره.

هر کسی که انسان تر باشه، قول و قرارش هم سفت تر و محکم تره.  ولی کسی که از انسانیت بوی چندانی نبرده، روی قول و قرار و عهد و پیمانش هم  نمی شه حساب چندانی باز کرد.

همچین کسی، حرفاش حرف نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۰

گفتن: بیا فلانی رو ببین! ما روی زمین  صاف پامون پیچ می خوره، اون روی آب راه میره، کف کفشش هم خیس نمی شه!

گفت: خب که چی ؟ مگس و آب دزدک هم روی آب راه میرن.

گفتن: مگه  فقط به روی آب راه رفتنه؟ کجاش رو دیدی ؟! چشم به هم بزنی از شرق دنیا می ره غرب.  الآن چین و ماچیه، پلک بزنی رفته فرنگ.

گفت: تازه شده مث شیطون. فکر کردید شیطون از این کارا بلد نیست؟

دیگه کفر مرید ها و شاگرد ها از دست حرفای استاد و مراد در اومده بود. گفتن:

خب اگه به این کارا نیست، پس مردونگی به چیه ؟

گفت: « مرد آن بود که درمیان خلق به نشیند و برخیزد و به خسپد و بخرد و بفروشد و دربازار در میان خلق ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یک لحظه ازخدای غافل نباشد.»

اینا رو شیخ ابوسعید ابوالخیر گفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۰

نه اینکه کم باشن، اتفاقا زیاد هم بودن ولی بی نام و نشون ….

به همین خاطر هم از خیلی هاشون اسمی  نمونده،  ولی رسمشون چرا.

رسمشون مونده و هنوزم که هنوزه جوونمرد پیدا می شه ….

کافیه بگردی تا پیداشون کنی.

از اون نام و نشون دارهاشون، یکی پوریای ولیه …

قصه شو دیگه خودت می دونی لازم به عرض نیست.

جلوتر که بیای می رسی به غلامرضا تختی.

همونیکی که از مردم بود و واسه مردم و  هیچ وقت یادش نرفت بچه کجاست.

یادمه جلوتر که می اومدم یکی دیگه هم بود.  بذار فکر کنم.

اسمش چی بود ؟ آها!

مصطفی، مصطفای چمران.

همونی که  علی رضا قزوه براش اینطوری خوند:

تویی که دم از قیامت می زنی / اگه مردی قید دنیا رو بزن.

اسم مصطفای چمران که میاد / زنگ زور خونه مولا رو بزن.

اسم چمران که می آد پهلوونا / میشکنن، نفساشونو خاک می کنن

زیر لب می گن به روحش صلوات / خال رو بازوشونو پاک می کنن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰

به اعتقاد خیلی ها، دوره و زمونه اش تموم شده.

خیلی ها فکر می کنن فقط مال توی فیلم ها و مال توی قصه هاست.

خیلی ها عقیده دارن توی این دوره و زمونه، کمرنگ شده.

مردونگی رو می گم. صد البته که  مردونگی هیچ ربطی به مرد بودن و زن بودن نداره.

ما وقتی می گیم مردونگی، منظورمون همون انسانیت داشتن و اینجور چیزاست.

 

حرف مردونگی باشه و حرفی از شاه مردان نباشه ؟

نهج البلاغه اش رو که بگردی می بینی فرموده:

مردونگیه اسمیه واسه همه خوبی ها و بزرگواریا

مردونگی یعنی اینکه مخفیانه کاری نکنی که آشکارا از انجام اون شرم داشته باشی

مردونگی یعنی اینکه به همه نیکی و احسان کنی، اونم بی منت!

مردونگی ریشه ش، حیاست، میوه اش عفت.

مردونگی یعنی اینکه حقی رو که به گردن بقیه داری و فراموش کنی و حقی رو که بقیه به گردنت دارن پیش چشم بیاری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۳

دقیقاً یادم نیست کجا خوندم، ولی مطمئنم یه جای قابل اطمینان نوشته بود که خنده، یه قابلیت انسانیه.

یعنی از بین جاندارانی که همراه با ما روی  کره زمین زندگی می کنن تنها موجودی که می تونه لبخند بزنه و بخنده، انسانه.

البته شاید 50 سال دیگه روی مریخ یه موجوداتی  پیدا بشن که اون ها هم بلد باشن بخندن. ولی فعلاً ما آدما اولین و تنها دارندگان نشان تبسم بر لب هستیم.

ضمناً خنده از اون چیزایی نیست که آدما، یواش یواش یاد گرفته باشن و یاد بگیرن.

تحقیقات نشون داده که ماها، حتی قبل از تولد هم،  توی اون ماه های آخر،  یه وقتایی لبخند می زنیم.

پس نتیجه می گیریم اونایی که خنده رو بوسیدن و گذاشتن کنار، یه بخشی از انسانیت خودشون رو ترک کردن...

بیچاره ها!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۶