دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

طلاق، عین قطع عضو  می مونه؛

احتمالاً آخرش جون سالم به در می‌بری، اما نگاه می کنی و می بینی یه چیزی از وجودت کم شده.

انگار که دیابتی باشی و از شدتِ بیماری، پات سیاه شده باشه و  دکترا، راهی جز این نداشته باشن که پاتُ  قطع کنند.

البته همونطور که می‌تونیم با رعایتِ چند توصیه‌ بهداشتی، دیابتی نشیم و پامونُ  داشته باشیم، می‌تونیم با رعایتِ چند  تا توصیه‌ بهداشتی هم، طلاق رسمی یا عاطفی نگیریم و شریکِ زندگیمون  داشته باشیم!

یعنی می تونیم کاری کنیم که هم اسم مون توی صفحه ی دوم شناسنامه  همسرمون باقی بمونه،‌ هم توی صفحه ی دلش...

صد البته که این دومی،‌ از اون اولی مهم تره...

  

 برای نرسیدن به تراژدی  تلخ طلاق عاطفی و چه بسا رسمی، بهتره که از همان اول درست انتخاب کنیم؛ 

قصه‌، همون  قصه ی خشتِ اول چون نهد معمار کجه،

شایدم قصه ی کبوتر با کبوتر، باز با باز.

منظورم اینه که  آخر و عاقبت خیلی چیزا، از همون اول معلومه.

 مثلاً اینکه دخترخانمی که روبروتون نشسته یا آقا پسری که خواستگاری‌تون اومده، خلق و  خو و روحیه اش با شما می‌خونه یا نه،

البته  فهمیدن جواب همچین سوالی، یه کم دقت و حوصله و تعقل می‌خواد، ولی فهمیدن آره یا نه ش، هوش اینشتین و محاسبات پیچیده ی کوانتومی لازم نداره.

پس از همون شب خواستگاری، احساساتی نشید و خیال‌پردازی هم نکنید.

به جاش خوب تعقل کنید تا پس فردا، پله های دادگاه خانواده و کلینیک مشاوره و روانشناسی رو بالا و پایین نرید!

بی رو دربایستی، آخر و عاقبت خیلی از احساساتی شدن ها و خیال پردازی ها، طلاق عاطفیه، شاید هم طلاق رسمی و محضری و شش دانگ!

 

 

از ما می شنوید،  اگه قصد زن گرفتن دارید سعی  کنید تا می تونید کم مهریه کنید؛  اگرم قصد شوهر گرفتن دارید باز سعی کنید مهریه تون خیلی بالا و لالیگایی نباشه.

اصلاً  دستاتونُ بیارید جلو  رادیو تا  آبِ پاکی را بریزیم روش:

 از ما گفتن!

مهریه‌های کلان، نه حاشیه‌ امنیت درست می‌کنه،

نه جلو چشم بقیه مدرسه‌سازی می‌کنه و «کلاس می‌سازه براتون! »

زن اگه مهر ُ بذاره اجرا، مرد «بالاخره» مهریه‌ زنُ با هر جون کندن و قرض و قوله ای که باشه جور می کنه و  می‌ده،‌ اما...

اما   بعد از دادن مهریه ی کلان، دلش نسبت به زنش یه ‌جوری می‌شه.

خود همین  «یه ‌جوری» شدنِ دل، باعث و بانی طلاق عاطفیه.

خدا نیاره  همچین «یه جوری» شدن هایی رو!

 

 

بی رودربایستی و خدا وکیلی!

تا همین الآن،  چند بار پیش اومده که صاف و پوست کنده و بی مقدمه و بی طمع،  به شریک زندگی‌تون بگید «دوستت دارم»؟

شنیدن این «دوستت دارم» ،  دل شریک زندگی رو همه جوره قرص میکنه.

 اصلاً  اونُ با سند قطعی شش دانگ منگوله دار، مالِ شما می‌کنه.

انصافاً چرا  یه وقتایی خسیس‌ می شید و  و به همسرتون نمی‌گید که دوستش دارید.

مگه احادیث نمی گن که  هر قدر ایمان کسی بالاتر بره، بیشتر به  همسرش محبت می‌کنه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۲

روابط خانوادگی موضوع بی اهمیتی نیست.

 خدا، توی خیلی از سوره های قرآن، به  همین موضوع پرداخته.

از سوره های بلندی مثل بقره و نساء و احزاب و نور بگیر، تا سوره های کوتاهی مثل مجادله و مُمُتحنه و طلاق.

می خوام بگم خدا، به موضوعی  پرداخته که شاید خیلی از آدما به اون اهمیت چندانی ندن. خدا به رابطه ی اهل خونه با هم اهمیت زیادی داده. جوری که انگار دور اسم خانواده رو  هاله ای از تقدس و حرمت، فرا گرفته باشه.

 

می گن حرمت صحن و سرای امامزاده رو، قبل از هر کسی، خادم اون امامزاده باید نگه داره.

حرمت خانواده رو هم ، قبل از بقیه و غریبه ها،  اهل همون خونه و خانواده باید حفظ کنن.

صد البته که حفظ همچین حرمتی،  به خیلی از چیزا بستگی داره.

مثلاً راز اهل خونه، نباید از چهار دیواری خونه بیرون بره. خونه  و خانواده ای که اهلش رازدار نیستن، خود به خود، بی حرمت می شه...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۷

دوران امامت امام سجاد در مقایسه با برخی از ائمه، دورانی طولانیه. رمز طولانی شدن این دوران، رویکرد تازه ایه که امام برای مبارزه انتخاب کرد؛ اون هم در زمانی که مخالفان حکومت با کوچک ترین اتهامی به شهادت می رسیدن.

برای درک اوضاع اختناق آلود عصر امام سجاد، کافیه گوشه ای از اون تاریخُ ورق بزنیم. ازدواج امام با کنیزی که سال ها در خانه داشت،  نمی تونست اتفاق پر سر و صدای باشه. می شد حتی همسایگان امام هم از اون با خبر نشن. اما خبر، به سرعت برق و باد از مدینه به شام رسید.

خلیفه، عبدالملک مروان برای تحقیر امام، نامه ای به حضرت سجاد نوشت و امامُ به خاطر ازدواج با کنیزی بی اصل و نسب، شماتت کرد.

بیاین از جواب کوبنده ای که امام به نامه ی خلیفه داد،‌ بگذریم. بیاین به این فکر کنیم که خلیفه غیر از تحقیر امام، قصد دیگه ای هم از نوشتن اون نامه داشت. خلیفه قصد داشت به امام یادآوری کنه که جاسوسان همه ی حرکات امامُ حتی در خانه ی خودش زیر نظر دارن.

در چنین اوضاعی، امام تنها می تونست با سلاح دعا و نیایش به مصاف جور بنی امیه بره.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۰