دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

گیریم که از صب علی الطلوع، تا همین نیمه های شب، به این و اون پیله کردیم.

گیریم که برای بقیه مو رو از ماست کشیدیم  و  برگه ی بقیه رو بی تسامح و با سخت گیری تصحیح کردیم.

خب این وسط چی گیر ما میاد؟

چه حُسنی به ما می رسه از پرداختن به عیب و نقص بقیه؟

می خوایم از نفی بقیه، چی رو برای خودمون ثابت کنیم.

اصلاً به قول اونایی که یه ذره سرشون توی کتاب های منطق بوده:

مگه نفی شیء، اثبات ما عَدا و ماسَوا  می کنه.

به جای اینکه فکر و ذهن خودمونُ درگیر کم و کاست بقیه کنیم،  حسابدار و حسابرس خبره ی دارایی و عملکرد خودمون باشیم.

اینجوری بهتر و بیشتر سود می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۵۵

می گن که یه آقایی دوست داشت بازیگر بشه، هر کاری کرد نشد.

بعد تلاش کرد کارگردان بشه، بازم به هر دری که زد نشد.

بعدش تصمیم گرفت حد اقل تهییه کننده  بشه، ولی این بارم کارش نگرفت.

اتفاقاً واسه نویسندگی  و دستیاری و تدوین هم هیچ جایی قبولش نکردن،

دست آخر تصمیم گرفت منتقد  سینمایی بشه و شد. کارش هم حسابی گرفت. الآن همه ی اهالی سینما ازش حساب می برن.

یه آقایی هم می خواست فوتبالیست بشه، هر کاری کرد نشد.

بعدش تصمیم گرفت سرمربی بشه، ولی حتی نتونست کمک مربی بشه.

یه مدت تلاش کرد ماساژور تیم بشه، بازم تیرش به هدف نخورد.

دست آخر ، ایشون هم رفت و منتقد ورزشی شد،  جاتون خالی، الآن همین آقا،  می تونه با یه نقد ویرانگر هر مربی و  بازیکنی رو کله پا کنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۵۰

از قدیم و ندیم، گفتن:

یه سوزن به خودن بزن، به جوال دوز به مردم.

اونایی که این ضرب المثلُ ساختن، قصدشون  این نبوده که کسی به مردم جوالدوز بزنه.

اتفاقاً قصدشون این بوده که آدما اینقدر به هم پیله نکنن.

راهش هم همون راه سوزن زدن به خودمونه. ولی نه هر سوزنی.

مقصود، سوزن محاسبه و معاقبه و حساب کشیدنه.

 

آدمایی که از خودشون حساب می کشن، آدمایی که با خودشون شوخی و رو دربایستی  ندارن، آدمایی برای خودشون مو رو از ماست می کشن، زیاد کاری به کار بقیه ندارن.

برنده های واقعی هم همینا هستن.

چون طلب هایی که از خودشون دارنُ به هر قیمتی که باشه وصول می کنن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۵:۲۰

خطا از ماست، بخشیدن از او. احتیاج از ماست، منت گذاشتن از او. نیاز از ماست، خیر رسوندن از سمت او. نداری از ماست، فضل رسوندن از جانب او. آفریده ماییم، آفریدگار او. گرفتاری عادت ماست، گره گشایی خصلت او.  زیان دیدن و خسارت چشیدن  کار ماست،  جبران ضرر ها و خسارت ها، کار او.

 

اگه دلت گذشت کریمانه ی  او رو می خواد، اگه طالب نعمت های بزرگش هستی، اگه به خیر زیادش دل بستی، اگه چشم امیدت به فضل قدیم و لطف همیشگی خداست،  این فرازُ غنیمت بدون.  آهسته و پیوسته، بند سی و چهارم دعای جوشنُ تکرار کن. صداش بزن و بگو:  ای کسی که آفرینش او، چشم نواز است. ای کسی که برای گرفتاری ها، گره گشایی.  ای خدایی که زیان ها رو تو  جبران می کنی. ای که مالک همه ی مُلکِ هستی هستی!  ای کسی که وقتی داوری، جز به حق، قضاوت نمی کنی!

 

 اوصاف و اسامی  خدا، همه شون زیبا و روح نوازن. ولی این زیبایی دوچندان می شه، وقتی که دو اسم، دو وصف، در کنار هم قرار می گیرن. وقتی با هم اسم و وصفی تازه می سازن. اوصاف خدا در بند سی و  چهارم دعای جوشن، همه همینطورن. کرامت و گذشت خدا با هم به تلاقی می رسن تا وصف تازه ای ساخته بشه. وصفی به زیبایی «کَریمَ الصَّفْح»

عظیم بودن و منان بودن خدا، در همین فرازه که در کنار هم قرار می گیرن.   حاصل همین تلاقیه، وصف زیبای «عَظیمَ الْمَنّ»

 

خدایی که هم دائم باشه، هم لطیف، «دَائِمُ اللُّطْف» هم هست.

خدایی که هم لطیف باشه، هم صانع، «لَطیفُ الصُّنْع» هم هست.

خدایی که هم قاضی باشه، هم حق، خدای «قَاضیَ الْحَقّ» هم هست.

خدای «قَدیمَ الْفَضْل»، خدائیه که هم قدیم و ازلیه، هم صاحب فضل و عنایت.

قدر بدونیم این دقایقُ. این دقایق، فرصت راز و نیاز با چنین آفریدگاری هستن. آفریدگاری که همه ی کثرت های هستی، حاصل کثرت اسماء و صفات خودشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۴:۰۰

ذغال، همینجوری الکی و خود به خودی، سراغ و گداخته نمی شه که.

ذغالُ باید سر آتیش نشوند، بعد مرتب اونُ باد زد تا خوب سرخ و گداخته بشه.

اینایی که نسبت  به پیروان مذاهب دیگه کینه و عداوت و بغض و دشمنی دارن، از اولش اینجوری نبودن که.

اینا رو بعضیا با سخنرانی هاشون، با شبکه هاشون، با نوار ها و فیلم هاشون،  سر آتیش نشوندن.  گناه اصلی هم بر دوش همیناست که آتیش بیار معرکه هستن و به اختلافات دامن می زنن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۵۰

آقای منتقد!

شما قراره از اثر طرف انتقاد کنی، چی کار به آبا و اجدادش داری که چی کاره بودن؟

من نمی فهمم آخه نقد رمان چه ربطی به  دماغ نویسنده اش داره که عملی هست یا نیست.

آخه ما ها چرا وقتی قراره یکی رو نقد کنیم، تا کم میاریم می زنیم به جاده خاکی...

خوب نیست به خدا.

بی انصافیه...

کار خیلی از اون هایی که اسم منتقد رو یدک می کشن، جز این نیست که بیرون گود بشینن و بگن لنگش کن...

در حالیکه اینجوری نقد کردن کار خوبی نیست.

زشته ! به جای نق نق کردن، یه جای کار رو بگیر و کمک کن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۰

دیده شده که طرف در نقد یه دیپلمات گفته: ایشون موهای سرش کم پشته، در ضمن  مخرج «سین»  و «شین» هم می زنه.  بنده مدرک دارم که کلسترول خونش هم بالاست.

دیده شده که طرف اصلاً  کتابُ  نخونده، ولی در نقدش سخنرانی کرده و مقاله نوشته.

دیده شده که طرف اصلاً فیلم نمی بینه،‌ ولی به عنوان  کارشناس  در برنامه ی نقد آثار سینمایی  حاضر شده.

دیده شده که طرف در نقد یه اثر هنری اینطور نوشته که:

این اثر به هیج وجه اثری قابل قبول نیست. خالق اثر آدم بد اخلاقیه،  تا  حالا چند بار روی زن و بچه ش دست بلند کرده، ماشینش همیشه مزاحم پارکینگ همسایه هاست. یه بار چک ش سر وعده پاس نشده. یه دایی هم داره که دودیه!

دیده شده که طرف در نقد تیمی که توی یه سال،‌ سه تا جام آورده گفته: کلاً این تیم از لحاظ فنی چیزی برای گفتن نداره!

 دیده شده که  طرف در نقد یه رمان گفته: کاغذش از جنس این کاغذهای بی کیفیت  کاهیه!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۳۵

نقد کردن،  شاید نگاه اول ساده به نظر برسه. ولی یکی از سخت ترین کارهای دنیا، همین نقد منصفانه و درست و حسابیه.

خیلی از اون هایی که اسم خودشون رو منتقد می ذارن،  کارشون غیر از عیب جویی و  نق زدن و آیه یأس خوندن  چیز دیگه ای نیست.

عیب جویی و نق زدن و زیر سوال بردن بقیه، از عهده هر کسی بر میاد.

دقیقاً به همون دلیل که  تمجید و مبالغه و چاپلوسی از عهده هر کسی بر میاد.

منتقد واقعی، کسیه که  موقع گفتن ضعف ها همونقدر منصف باشه که موقع گفتن نقطه های قوت.

منتقد واقعی کسیه که به جز «حق و حقیقت» هیچ ملاحظه ی دیگه ای نداشته باشه و از هیج مرجع دیگه ای حساب نبره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۰

خیر سرمون رفتیم جلسه نقد کتاب.

از اول جلسه تا آخرش منتقد و صاحب کتاب دارن نون به هم قرض می دن.

این واسه اون، نوشابه  باز می کنه، اون هندونه زیر بغل  این می ذاره.

چرا؟

چون جفتشون از هم دیگه حساب می برن و  به فکر فرداشون هستن.

آخه ممکنه  مثل امروز که این داره کتاب اون رو نقد می کنه، فردا اون بخواد کتاب این رو نقد کنه...

خب آدم عاقل باید آینده نگر باشه دیگه...

نقد هم بی نقد...

فعلاً نسیه به هم نون قرض بدید، باشد برای روز مبادا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۰

از قدیم و ندیم گفتن: «سیلی نقد، به از حلوای نسیه»

یعنی  حواست باشه گول اونایی رو نخوری  که بهت نون قرض می دن و  هندونه زیر بغلت می ذارن. عوض قدر دان اونایی باش که  که خیلی رک و پوست کنده،  عیب کارتُ بهت می گن.



یه دوستی می گفت: «نقد»، عین کلنگ می مونه.

کلنگ، با این که کارش خراب کردنه،‌ ولی ازش در راه ساختن استفاده می شه.

هر بنا و معماری، ممکنه در طول روز، یکی دو بار سراغ کلنگ هم بره.

ولی کار بنا و معمار، ویران کردن و با خاک یکسان کردن نیست. کار بنا و معمار،  ساختن  و آباد کردنه.

نقد،  باید در خدمت پیشرفت و بهبود و رشد آدما و جامعه باشه.

نه ابزاری برای انتقام و تصفیه حساب و با خاک یکسان کردن دیگران.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۱۵