دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

با خواست خدا نمی شه جنگید

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۴۳ ب.ظ

زُهَیر بن قِین، از اون آدمایی بود که از علی و اولاد علی دل خوشی نداشتن.

زهیر همیشه فکر می کرد عثمان، به تحریک علی و اولاد علی کشته شد. برای همینم وقتی داشت با حاج خانمش از سر حج بر می گشت، یه جوری حرکت می کرد که با حسین و قافله ی حسین، چشم تو چشم نشه.

ولی با خواست خدا مگه می شه جنگید؟!

بالاخره امام حسین و زهیر توی یه منزل، به هم برخوردن. همسر زهیر بهش گفت که حسین بن علی دنبالت فرستاده. گفته بیا یه کاری باهات دارم.

زهیر گفت: من با حسین کاری ندارم.

همسرش گفت: خب حتماً باهات کاری داشته که دنبالت فرستاده. به احترام جدش یه توک پا برو  ببین چی کارت داره.

همسر زهیر اونقدر با اصرار های زنانه ی خودش زهیرُ به رفتن پیش امام حسین تشویق کرد که زهیر مجبور شد یه توک پا تا خیمه ی امام حسین بره.

ولی همون یه توک پا، زهیرُ کربلایی و عاشورایی کرد.

این خانواده همه شون همینجوری هستن. کافیه یه توک پا بریم سراغشون و ببینیم با ما چی کار دارن.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی