دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبران» ثبت شده است

آیه های قرآنُ که می خونیم می بینیم همیشه بشارت، قبل از انذار و هشدار اومده.  اگر چه که تاکید قرآن بر انذار، بیش از بشارته.

توی کلام  خدا، هیچ تقدم و تأخری بی حکمت نیست.

همیشه اولویتُ به تشویق و بشارت بدیم، بعد بریم سراغ هشدار و انذار.

اینجوری هشدارمون بهتر و بیشتر نتیجه می ده.

پیامبر ها علاوه بر اینکه نذیر بودن، بشیر هم بودن.

*

بعضیا هم هستن که هر چقدر بهشون راجع به مسأله هشدار بدیم، فایده ای نداره.

از نصیحت کردن و هشدار دادن به کسی که هشدار ما اونُ لجباز تر می کنه،‌ دست برداریم.

همین توصیه رو خدا هم به پیامبر ما داشته.

*

یه خوبی هشدار اینه که حجتُ بر همه ی آدما تموم می کنه.

توی یه جاده اگه تابلوهای هشدار دهنده وجود نداشته باشه،  همه می تونن تصادف خودشونُ گردن نبودن همین تابلو ها بندازن.

ولی وقتی یکی تابلو ها رو نادیده می گیره و تصادف می کنه، نباید کسی غیر از خودشُ سرزنش کنه.

خدا توی قرآن فرموده:

من می دونم که  هشدار برای بعضیا  هیچ فایده ای نداره. ولی بازم پیامبرهامُ‌ سراغشون می فرستم که فردا نگن: کسی به ما نگفت. کسی سراغ ما نیومد. کسی به ما هشدار نداد.

*

خدا،‌ چند جای قرآن،  اسم همین کتاب آسمونی رو گذاشته کتاب انذار و هشدار.

فرموده: این کتاب نازل شده که وسیله ی انذار باشه.

چند جا هم به پیامبرش فرموده:

ما این کتابُ‌ قبر تو نازل می کنیم که با آیه هاش، آدما رو انذار بدی.

دوران  بعثت پیامبرهای الهی  خاتمه پیدا کرده،‌ ولی یه جلد از قرآن روی تاقچه ی خونه ی همون مون  هست. همین یه جلد،‌ حجت رو بر همه ی ما تموم می کنه.

*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۰

اونایی که یه مقدار نمره ی امتحان عربی شون از من و شما بالاتر می شده، احتمالاً هنوز یادشون هست.

که چی ؟

که «اِنَّما» جزء  اَدات حَصره.

یعنی وقتی سر یه جمله ای میاد باید اونُ «تنها و تنها» یا «فقط و فقط» معنی کنیم.

اینُ گفتم که بگم خدا چند جای قرآن، همین «اِنَّما» رو  آورده سر بعضی از جمله ها.

بعدش چی گفته؟!

بعدش به پیامبرش گفته: تو، هشدار دهنده ای. تو تذکر دهنده ای!

یعنی پیامبرها فقط و فقط کارشون همین هشدار دادن بوده. تنها و تنها، کارشون همین تذکر دادن بودنه.

خدا وقتی توی قرآن داره پیامبرُ برای اهل دنیا معرفی می کنه می گه: نذیری برای بشر.

نذیر با ذال، معنیش می شه هشدار دهنده.

**

درسته که پیامبرها، مأموریت اصلی  و اساسی شون همین تذکر دادن و هشدار دادن و  تلنگر زدن و یاد آوری کردن بود.

ولی اینجوری نیست که هشدار ها و تذکرات و تلنگرهاشون روی همه اثر کنه.

از قدیم و ندیم  هم گفتن: نرود میخ آهنین در سنگ.

قرآن می گه: بعضی از دل ها، از سنگ هم سنگین ترن. غیر قابل نفوذِ غیر قابل نفوذ.

هشدار و  تذکر و تلنگر، به کار همچین دل هایی نمیاد.

خدا توی قرآن، اسم بعضی از دل ها رو گذاشته: دل مهر و موم شده.

دل مهر و موم شده هم مثل ساختمون پلمپ شده، غیر قابل وروده!

**

بعضی از دل ها، اصلاً انگار که در برابر ورد هشدار و تذکر و تلنگر و موعظه، عایق کاری و آب بندی شده باشن.

خود پیامبر ما گاهی وقتا، دو ساعت می نشست و برای یه عده ای حرف می زد و  نصیحت شون می کرد. ولی بعد از دو ساعت موعظه، می دید به جای اینکه دلشون نرم تر بشه، عنادشون سخت تر میشه.

بعدش، می رفت توی خلوت تنهایی خودش و آی غصه می خورد، آی غصه می خورد!

بعدش خدا جبرئیلُ می فرستاد که پیغام بیاره:

این قدر غضه نخور! قرار نیست هشدار ها و تلنگرهای تو روی همه  جواب بده. هشدار های تو، فقط روی اون دل هایی جواب می ده که  در خلوت خودشون، اهل خدا ترسی باشن.

**
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۷

تبلیغ کردن کار بدی نیست. آدم نباید قابلیت ها و توانایی های خودشُ مخفی کنه.  باید اون ها رو اعلام کنه تا محل رجوع مردم بشه.  پزشک متخصصی که روی تابلوی مطب از تخصص خودش می گه، کار درستی می کنه.

پیامبرها هم همین کارُ می کردن. مدام برای مردم از خصلت های خوبشون می گفتن. هر پیامبری به مردم میگفت: من امینم. من دلسوزم. من از جانب خدا صاحب علم و حکمتم.

 

تبلیغ، اگه برپایه ی حقیقت و واقعیت باشه، کار درستیه. اصلاً یکی از وظایف همه ی پیامبرها، همین تبلیغ بوده. هم تبلیغ خودشون، هم تبلیغ راه و رسالت شون.

حضرت یوسف، پیش پادشاه مصر از خودش تعریف کرد. حسابی هم تعریف کرد. فرمود: من هم امانت دار خوبی هستم. هم کار بلد و مدیرم. مسئولیتُ به من بسپار!

ما هم اگه قابلیتی در خودمون می بینیم، نباید پنهانش کنیم. اون عبادته که باید مخفیانه باشه. بروز دادن توانایی ها، ریا نیست.

 

حضرت علی فرموده: پیامبر، یک طبیب دوره گرد بود.

اینجوری نبود که بشینه توی خونه تا بقیه بیان و گمشده شونُ پیدا کنن. خودش راه می افتاد توی شهرها و محله ها. یکی یکی درها رو می کوبید. آدم ها رو صدا می زد. می فرمود: من طبیب دردهای روحی و درونی شما هستم. به من ایمان بیارید تا شما رو شفا بدم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۲


هر پیامبری که می اومد سراغشون،  بهشون می گفتن «شما ها نحسید. شما ها واسه ما مایه بد بیاری هستید. امسال که سر و کله شما پیدا شده، خشکسالی شده. بارون نمیاد. جوونانمون دارن جوونمرگ می شن. وبا اومده. برکت  رفته »

پیامبرها جواب می دادن که : «ما، مایه بد بیاری شما نیستیم. نحسی و بد بیاری شما از خودتون و به خاطر خودتونه.  اگه برکت از زندگیتون رفته دلیلش ما نیستیم.  دلیلش رفتاریه که دارید. ما رو هم خدا فرستاده  تا همین چیزا رو بهتون بگیم.  ما رو خدا فرستاده تا بهتون بگیم: شومی و نحسی کارایی که دارید می کنید، کم کم  دامنتون رو می گیره و گرفتارتون می کنه. بیدار شید! »

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۹

مدارا کردن و تحمل داشتن و راه اومدن و مهلت دادن، یه رابطه مستقیم داره با  ایمان داشتن و خدایی بودن.

پیامبر ها چون  بیشتر از بقیه آدما خدایی بودن و اهل ایمان،  بیشتر از بقیه هم اهل مدارا بودن.

راجع به تحمل و سعه صدر پیامبرمون اونقدر داستان کوتاه و بلند وجود داره که قشنگ می شه با جمع آوریش  چند جلد کتاب نوشت.

از بین خود ما ها هم، هر کسی بیشتر اهل مدارا باشه، می شه اطمینان داشت که بیشتر صاحب خلق خوش محمدیه.

ولی مدارا، بیش از اونکه یه خُلق انسانی باشه، یه خلق خدائیه.

خدا، خودش اهل راه اومدنه و دوست داره بنده هاش هم، با هم دیگه راه بیان.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۷

مدام اعتراض می کردن که آخه این چه پیامبریه.

اینکه عین ما انسانه، اینکه عین ما غذا می خوره و راه می ره  و از بازار،  خرید می کنه.

اینکه عین خود ما لباس می پوشه.

دست آخر، خدا توی آیه ی نهم سوره ی انعام بهشون فرمود:

اگه قرار بود به جای یه انسان، یه فرشته به پیامبری مبعوث بشه، بازم یه کاری می کردم که اون فرشته، هم قیافه اش قیافه ی انسانی باشه، هم  لباس هاش عین لباس های خود شماها باشه.

همه ی اینا رو گفتم که بگم:

حتی فرشته ها هم اگه بخوان بین آدمای جامعه زندگی کنن، لباس انگشت نما نمی پوشن.

برای همینم هست که توی دین ما، پوشیدن لباسی که آدمُ انگشت نما کنه،‌ حرومه.

 *****

بعد التحریر: دوستی در قسمت نظرات همین پست این تذکر به جا را داده اند که:

«سلام. بعضی مترجمین در این آیه (للبسنا) رو به معنای (پوشاندن) گرفتن که اشتباه. معناش (به اشتباه انداختن)ه (رک ترمه آیه در المیزان، نمونه، نور،...).»


»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۳

ممکنه ارزش های یه جامعه با ارزش های جوامع دیگه متفاوت باشه.

ممکنه آداب و رسوم یه فرهنگ با آداب و رسوم فرهنگ های دیگه فرق داشته باشه.

حتی  ممکنه ارزش ها و آداب و رسوم یه فرهنگ و جامعه ی مشخص هم در طول زمان دستخوش تغییر و تحول بشه.

ولی خیلی کم پیش میاد که اصول اخلاقی در طول زمان، از یه فرهنگ و جامعه به یه فرهنگ و جامعه ی دیگه تغییر کنه.

بخشش و  مهرورزی و گذشت، همیشه و همه جا جزء  رفتار اخلاقی به حساب میاد.

حلم و صبر و خویشتن داری هم به همین صورت.

می خوام بگم: زبان اخلاق، زبانی بین المللیه که همیشه و همه جا فهمیده می شه.

پیامبرهای خدا، برای اینکه دین خدا رو جاوید و  جهانی کنن، با مردم جهان به همچین زبونی حرف زدن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۷:۲۸