دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پزشک» ثبت شده است

یه بنده خدایی پزشک  عمومی بود، ما بهش گفتیم:  بزنم به تخته، شما پزشک ها که وضعتون خوبه، روزی ده تا مریض هم ویزیت کنید چرخ زندگی تون می چرخه.

طرف، یه  آه سوزناک کشید و گفت:

بعله! درسته! ما پزشکا اکثراً وضعمون خوبه. ولی نه به خاطر ویزیت مریض. به خاطر ساختمون سازی و  دلالی ماشین و  خرید و فروش سهام و این جور مسائل.

و الا با روزی ده تا ویزیت، کسی به جایی نمی رسه.

**

هیچ می دونستید متوسط  اقلام دارویی توی نسخه ی پزشکان ایرانی، دو برابر متوسط جهانیه!

این یعنی پزشکان محترم، دارن دو برابر  متوسط جهانی، دارو به خورد ما می دن.

یه سرماخوردگی ساده هشت جور قرص و آمپول و کپسول و شربت می خواد چی کار؟!

**

درسته که متوسط اقلام دارویی نسخه های ما دو برابر متوسط جهانیه.

ولی این وسط بیشتر از اونکه پزشکان مقصر باشن، خود ما مقصریم.

فرضاً  پزشک  اگه فقط یه قرص سرماخوردگی تجویز کنه، با خودمون می گیم:

«اینُ که خودمون هم بلد بودیم بخوریم. الکی این همه پول ویزیت دادیم.

 یه چیزی  ننوشت  که یه کم  تازگی داشته باشه!»

**

 

بعضی از دوستان هم هستن که فقط به خاطر استفاده از  مهر  پزشک می رن پیش پزشک.

یعنی می رن پیش دکتر و میگن:

قربون دستت یه بسته سفکسیم بنویس، هشت ساعتی یکیشُ بخوریم. 

یه ده تا ژلوفن هم اضافه کن، یه وقت نصفه شب دندونمون درد می کنه.

بابامون هم کمرش گرفته، یه پماد عضله آخرش بنویس.

بیست تا استامینوفن هم تجویز کن، استامینوفن خونه مون تموم شده.

شربت سینه ی خوب الآن توی بازار چیه؟ یکیشُ بنویس!

قرص جوشان خوشمزه هم اگه سراغ داری، تجویز کن.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۰

دیدین بعضی از پزشکا رو؟

از همون لحظه ای که وارد اتاقشون می شی، با عجله می خوان راهیت کنن که بری.

یکی نیست بهشون بگه نسخه بهونه ست. قرص استامینوفنُ که خودمون هم توی خونه داریم. اومدیم خودتونُ ببینیم. اومدیم  سفره ی دلمونُ پیش شما باز کنیم بلکه آروم بشیم.

شما رو به اون شماره ی نظام پزشکی تون قسم! یه چند دقیقه ما رو تحمل کنید. سنگ صبورمون باشید. بذارید دو کلمه حرف بزنیم. وقتی هم داریم حرف می زنیم، نسخه ننویسید. نسخه رو بعداً هم می شه نوشت. اصلاً کی نسخه خواست؟! اونم این همه پر و پیمون. ما که قرار نیست به این نسخه ها عمل کنیم. خواهشاً خوب  به حرفای ما گوش بدید. دل درد بهونه ست، ما درد دل داریم که میایم دکتر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۵

می گفت:

«من اگه پزشک بودم، خونه های مردمُ یه مقدار محکم تر می ساختم. مجتمع ما رو چند تا پزشک ساختن، همه جاش مشکل داره.»

همینه دیگه. وقتی بقیه پاشونُ می کنن توی کفش اطبا و طبابت می کنن، اطبا هم هوس می کنن پاشونُ بکنن توی کفش باقی اصناف. خونه می سازن. ماشین خرید و فروش می کنن. جنس از چین و جاهای دیگه میارن.  زندگیه دیگه. باید بچرخه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۸

طفل معصوم با هزار امید اومده مطب شما.  توقع داره دست کم، یه هفته براش استراحت مطلق بنویسی. اون وقت شما فقط با یه روز استراحت موافقت می کنی.  همین کارا رو می کنید که بچه های مردم از پزشک فراری هستن. پزشک باید جاذبه داشته باشه. باید  مطبش برای بچه ها عین پیتزافروشی خوب و خواستنی باشه.

من اگه پزشک بودم، برای هر بچه ای، یه هفته مرخصی تجویز می کردم. شما اگه پزشک بودید چی کار می کردید؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۴

می گفت:

من اگه پزشک بودم، برای هیچ کسی آمپول نمی نوشتم.  اصلاً تا وقتی گزینه هایی مثل شربت و قرص وجود داره، چرا توسل به آمپول؟!

واقعاً  چی می شه اگه پزشکان، این گزینه ی آمپولُ از روی میز بردارن. به جاش قرص جوشان تجویز کنید. هم درد نداره. هم مزه ی نوشابه می ده. 

دقت کردین چند وقته پزشکان محترم دیگه مث قدیما قرص جوشان نمی دن. مسئولین چرا رسیدگی نمی کنن؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۳

امروز، به نقلی، روز تولد ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، یا همون ابن سینای خودمونه. به همین مناسبت هم روز پزشک نامگذاری شده.

امروزُ به همه پزشکان کشورمون اعم از عمومی،  متخصص، و فوق تخصص، تبریک عرض می کنیم. در ضمن امیدواریم که کار و کاسبی همه ی این عزیزان کساد باشه تا با فراغ بال به سایر کارهاشون برسن.

خود همین جناب این سینا، مگه همه ی وقتش صرف پزشکی بود؟ نه خیر!  به گواهی تاریخ ایشون یه وقتایی اصلاً وقت ویزیت کردن نداشته. وزیر بوده. مملکت داری می کرده!

بگذریم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۲

دیدین بعضی از پزشکا رو؟

از همون لحظه ای که وارد اتاقشون می شی، با عجله می خوان راهیت کنن که بری.

یکی نیست بهشون بگه نسخه بهونه ست. قرص استامینوفنُ که خودمون هم توی خونه داریم. اومدیم خودتونُ ببینیم. اومدیم  سفره ی دلمونُ پیش شما باز کنیم بلکه آروم بشیم.

شما رو به اون شماره ی نظام پزشکی تون قسم! یه چند دقیقه ما رو تحمل کنید. سنگ صبورمون باشید. بذارید دو کلمه حرف بزنیم. وقتی هم داریم حرف می زنیم، نسخه ننویسید. نسخه رو بعداً هم می شه نوشت. اصلاً کی نسخه خواست؟! اونم این همه پر و پیمون. ما که قرار نیست به این نسخه ها عمل کنیم. خواهشاً خوب  به حرفای ما گوش بدید. دل درد بهونه ست، ما درد دل داریم که میایم دکتر!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۲

از قدیم و ندیم گفتن در مثل مناقشه نیست.

حالا در یک مثال فرضی، فکر کن که شما بهترین  و شناخته شده ترین  پزشک ایران باشی و  همه هم بدونن که شما، دست و نسخه ت شفاست.

حالا فکر کن یکی بغل دستت باشه که  از یه مریضی ساده، آه و ناله راه انداخته باشه و ناامیدانه، مشغول تنظیم وصیت نامه اش بشه.

در همچین حالتی، عصبانی شدن و ناراحتی، حق صد در صد قانونی و طبیعی شماست.

یعنی شما حق داری سر طرف داد بزنی که:  بیماریت که فقط یه مریضی ساده ست. منم که دست و نسخه ام شفاست. پس چرا  به جای اینکه بیای من برات نسخه بنویسم، خودت داری برای خودت وصیت نامه می نویسی.

این مثال رو زدیم که بگیم:

اون هایی هم که با وجود یه خدای گره گشا و کار درست که کلید همه قفل های بسته به دستشه، باز احساس می کنن به آخر خط رسیدن و  تسلیم نا امیدی می شن، به خدا حق بدن که از دست کوتاه فکریشون ناراحت بشه و قهرش بگیره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۱