دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولی عصر» ثبت شده است

کنار ضریح شش گوشه و زیر قبه ی حسینی، از خدا توفیق تشرف خواسته بود.

لحظه ای بعد،‌چهره ای دید ماه تر از ماه، خورشید تر از خورشید.

پرسید: شما؟!

شنید: مظلوم ترین مظلوم این دنیا!

با خودش گفت: حتماً عالم بزرگواری است، دل آزرده از قدرناشناسی مردم.

تا به خودش آمد،  کسی را  کنار خودش ندید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۱

پرسید:

آن مصیبت که برایش صبح و شام خون گریه می کنید مصیبت علی اکبر است؟

فرمود: علی اکبر هم اگر زنده بود، صبح و شام برای آن مصیبت، خون گریه می کرد.

پرسید: آن مصیبت، مصیبت حضرت عباس است؟

فرمود: او هم اگر زنده بود، خون گریه می کرد.

پرسید: مصیبت، مصیبت جدتان است؟

فرمود: جدم حسین هم اگر زنده بود، برای مصیبت عمه ام زینب، صبح و شام، خون گریه می کرد.

خواب دیده بود، خواب امام زمانش را...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۰

در عالم مکاشفه،‌ پرسیده بود:

این نامه ها! 

این نامه ها که بی وقفه  می رسد و شما، پای آن چیزی می نویسی!

این نامه ها، که بعضی اش را می بوسید!

قصه ی این نامه ها چیست؟

امام زمان فرموده بود:

این نامه ها،‌ حوائج  و توسلات مردم است به امامزاده ها.

آن نامه ها که می بوسم،  از  عمویم عباس رسیده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۷

به خاطر حاجتی،  کارش شده بود زیارت مسجد جمکران و استغاثه. دسته آخر، به امام خودش گلایه کرده بود که: روا نیست. روا نیست شما امام زمان ما باشی و ما،‌ برای حاجتمان، به حضرت سقا توسل ببریم. روا نیست.

در حالتی از مکاشفه، جواب شنیده بود که:

خیلی هم رواست. اصلاً توسل به حضرت سقا، سفارش خود ماست! هر حاجتی که داشتی، دلت را سمت او بچرخان و بگو: یا ابا الغوث،‌ ادرکنی!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۰

فرمود: پدرم، تا رسیدن به سرزمین کربلا، جایی  توقف نکرد، و دوباره راه نیفتاد، مگر آنکه یادی از یحیای پیامبر کرد. می فرمود:

« سجادم!  به خدا قسم که خون من، از جوشش نیفتد تا خدا،‌ مهدی را مأمور قیام کند. او، به انتقام خون من، هفتاد هزار کافر و منافق را خواهد کشت. »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۷

کنار ضریح شش گوشه، توفیق تشرف یافته بود. لحظه ای بعد، داشت به تصرف ولایی امام، نجوای همه ی زائران را می شنید. امام حق داشت گلایه کند. کنار ضریح جد امام، هیچ کس به یاد امام نبود. زیر قبه ای که دعا مستجاب است، کسی برای ظهور، دعا نمی کرد. همه خواهش های شخصی داشتند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۵

زیر قبه حسینی، پرده های ظاهر، از مقابل چشم باطنش کنار رفته بود. دیده بود  امام  عصر، رو به روی ضریح شش گوشه، با جد شهیدش نجوا می کند که:

«شمایی و تنهایی دشت کرب و بلا ؛ منم و تنهایی این زمانه ی پر بلا »

***

فرموده بود:

چرا به شیعه های من، از مظلومیت من نمی گویید؟

من هم شبیه جدم شهیدم،‌ هر روز ندای «هل من ناصر» سر می دهم. من، هر روز ندا سر می دهم و جوابی نمی شنوم.

چرا میان روضه ها و گفته ها و نوشته ها، از مظلومیت حسین، به مظلومیت من، گریز نمی زنید؟!

***

لبنان، مسجد سیده نرجس، بعد از مجلس عزای حضرت سقا؛

نامه ای سر به مُهر، با نوشته ای از سر مِهر، در صندوقچه ی مسجد، باقی مانده بود:

«من، همان مهدی منتظرم. در مسجد شما نماز خواندم و از غذای عزایتان خوردم و برایتان دعا کردم. شما نیز برای فرجم دعا کنید.»

***

فرمود:

هر مومنی که بعد از ذکر مصبت جد شهیدم، برای فرج و تأیید من دعا کند،

دعا گوی او،‌ منم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۱